به نام قدرت مطلق الله
"نفس، حقیقت، قانون و درک موجودیتها"
در سیدی «حال خوش»، متوجه میشویم که برای پی بردن به دانش یا تعیین موجودیت هر چیزی، ابتدا باید الفبای آن را بیاموزیم. برای مثال، دانش و آگاهی یک درخت خرما با دانش و آگاهی یک بوته بیابانی یکی نیست؛ همچنین، یک مرغ خانگی و یک عقاب، دانش و آگاهی متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند. تعیین موجودیت هر موجودی بر عهدهی «نفس» است. از این رو، معنای نفس را درک میکنیم که نفس، مسئولیت تعیین موجودیت در ظاهر و باطن را بر عهده دارد؛ همانند نفسی که در بوته بیابانی و درخت خرما متفاوت است. نفس همان راننده جسم ما است که با ورود به جهان هستی در ما شکل میگیرد، با مرگ از ما جدا میشود و به هیچ وجه از بین نمیرود.
انسانها همواره وقت و زحمات زیادی صرف میکنند تا چیزی را به دست آورند. اما پس از کسب آن، اغلب پس از مدتی احساس میکنند آن چیزی نیست که واقعاً میخواستند و خواستههایشان به سرعت تغییر میکند. نتیجه این چرخه، تبدیل دوستی به دشمنی، عشق به نفرت و محبت به کینه است، و گاهی نیز عکس این حالات رخ میدهد. بنابراین، باید بدانیم که هیچ چیز در جهان در حال سکون نیست و همه چیز در حرکت است.
در این جهان و جهان آخرت، تنها چیزی که تغییر نمیکند «حقیقت» است؛ حقیقتی که به راستی و درستی دلالت میکند، مانند وجود خداوند، یا قوانین ریاضی که میگویند دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند، یا قانون جاذبه که همواره وجود داشته و دارد.
در نهایت، هر آنچه میکاریم، همان را برداشت میکنیم. گندم بکاریم، گندم برداشت میکنیم؛ عشق و محبت بکاریم، عشق و محبت برداشت میکنیم و این یک حقیقت است. یا در مورد اعتیاد؛ در اولین مصرف، گویی بذر آن را کاشتهایم. با مصرف دوم و سوم، زمین را آبیاری کردهایم و پس از گذشت یک یا دو سال، اعتیاد ما به درختی تنومند تبدیل شده و ما خودمان یک معتاد شدهایم که هنگام نرسیدن مواد دچار خماری و اختلال میشود.
پس متوجه میشویم که برداشت ما دقیقاً همان چیزی است که کاشتهایم و هیچ چیز با اراده صرف یا چرخاندن زبان به وجود نمیآید. برای مثال، نمیتوانیم با چرخاندن زبان یک شبه راستگو شویم و بخواهیم راستگو باشیم و تمام اعمال گذشتهمان را در کلامی راستگو بازگو کنیم. برای مثال، اگر در محل کار از ما بپرسند آیا مواد مصرف میکنیم، یا اگر در گذشته زد و بند کرده و رشوه گرفته باشیم و پای میز محاکمه نزد قاضی برویم و سؤال شوند، ما با راستگویی دچار مشکل میشویم. در نتیجه، با یک چرخش زبان نمیتوان یک دفعه راستگو شد و درمییابیم که هر چیزی نیازمند کاشت بذر آن است تا ثمرهاش برداشت شود.
در آخر، مراتب تشکر و قدردانی خود را از آقای مهندس و خانواده محترمشان ، همچنین راهنمای عزیزم و همه خدمتگزاران کنگره ۶۰ ابراز میدارم.
تایپ: مسافر محسن لژیون پانزدهم
ویرایش: مسافر حامد لژیون نوزدهم
تنظیم و ارسال: مسافر موعود لژیون نهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
610