English Version
This Site Is Available In English

بخشش بدون چشم داشت

بخشش بدون چشم داشت

جلسه یازدهم از دور پانزدهم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شمس با استادی اسیستانت محترم پهلوان همسفر شیما، نگهبانی پهلوان همسفر فاطمه و دبیری راهنما همسفر بهناز (دنور) با دستور جلسه «DST،OT» روز سه‌شنبه ۶ آبان‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

موقع رسیدن به اینجا گم شده بودم و نمی‌توانستم مسیر را پیدا کنم، دچار اضطراب و ترس شدم که مبادا دیر برسم. بعد از اینکه مسیر اصلی را پیدا کردم تا وقتی که به مقصد برسم به این فکر می‌کردم؛ همهٔ ما روزی گم شده بودیم و اعتیاد هم مانند یک مسیر است که شاید فرد نداند پا در مسیرِ اشتباهی گذاشته است و از وسط مسیر متوجه اشتباهش می‌شود، ما هم به عنوان یک همسفر که در ماشین او نشسته‌ایم مسیر اشتباه را می‌بینیم و مضطرب می‌شویم؛ ولی راهی برای دور زدن و برگشتن وجود ندارد. حالا در این مسیر یک شخصی به نام آقای دژاکام پیدا می‌شود و می‌گوید مسیرت را اشتباه آمدی و اگر می‌خواهی به درمان برسی؛ باید از این مسیر بروی و آن اصطلاحا لوکیشنی که برای ما می‌فرستد تا مسیر را پیدا کنیم؛ همان روشِ DST است و فقط کافی است که ما قدم به قدم از آن روش استفاده کنیم تا به درمان برسیم.

روش DST همان روشی است که هر کسی با هر تخریبی وارد کنگره شود و از این روش استفاده کند به درمان قطعی می‌رسد. من همیشه از آقای دژاکام بابت بخششی که داشتند قدردانی می‌کنم و از ایشان سپاسگزارم که این روش را فقط برای خود نگه نداشتند و به دیگران هم آموختند. متد DST به من یاد می‌دهد که نقطه تحمل پیدا کنم و هیچ چیزی یک دفعه اتفاق نمی‌افتد. ما باید ۱۱ ماه طول سفر را طی کنیم، باید یک زمانی را طی کنیم برای بحث بخشش برای اینکه بتوانیم کاری انجام دهیم.

اگر تفکر نکنم و آن شور و شوق را نداشته باشم حتی اگر عضو سردار ،دنور یا پهلون شوم به هم می‌ریزم، چون هنوز به آن مرحله نرسیدم که بتوانم بدون چشم داشت ببخشم، یاد نگرفتم که اگر خدمت مالی انجام می‌دهم فقط برای قدردانی از این ساختار است فکر می‌کنم که من این پول را دارم و خیلی آدم بخشنده و بزرگی هستم که این کار را انجام دادم و همه باید به من احترام بگذارند. آنجایی که من با شور و شوق و اشتیاق وارد این جریان می‌شوم در واقع بزرگ می‌شوم و می‌توانم به اندازهٔ یک پهلوان و سردار ظاهر شوم.

رفتارم،کردارم،تفکرم و کلامم با تواضع است.کلامم هم در اندازهٔ یک پهلوان است. DST کردن در بخشش مالی از قانون ۱۱ شروع می‌شود و یواش یواش به سرداری ، دنوری و پهلوانی می‌رسد و تا جایی باید این اتفاق بیفتد که ما یک مقداری احساس کنده شدن را داشته باشیم. به قول استاد امین که می‌گوید؛ هر مسافر باید یک پنجم از آن پله حال هرچه که باشد باید کم کند تا بتواند ارتقا پیدا کند, یعنی آن درد را باید حس کنم که حس‌های من را به کار بیندازد و تغییر را در من ایجاد کند.

اگر دنبال اتفاق و تغییر هستید و اگر دوست دارید که خدمتی کنید و دریافتی داشته باشید این خدمت ما باید متناسب باشد باید به اندازه‌ای باشد که بتوانیم دریافت کنیم وگرنه در هیچ خدمتی ما نمی‌توانیم دریافتی داشته باشیم مثلاً اگر راهنما می‌شوم می‌گویم باید به نمایندگی سر کوچهٔ خودمان بروم این چیزی از من کم نمی‌شود و دردی را احساس نمی‌کنم وقتی به شهر دیگری می‌روم و یا به آن سر شهر می‌روم در واقع همان DST است و یک چیزی از من گرفته می‌شود و من یک زحمت و یک دردی را احساس می‌کنم و اینجاست که دریافت‌ها متفاوت می‌شود.

تهیه و تایپ: همسفر عسل رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون یکم)
عکس: همسفر صنم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر محدثه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شمس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .