هفتمین جلسه از دوره نوزدهم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی میخک مشهد، با استادی راهنما مسافر مریم، نگهبانی مسافر فاطمه و دبیری مسافر سمیرا، با دستور جلسه 《 وادی هشتم و تأثیر آن بر روی من 》 روز شنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۳۰: ۱۳ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، مریم هستم یک مسافر.
بسیار خوشحالم که بعد از مدتها، امروز در نمایندگی میخک مشهد در خدمت شما عزیزان هستم. از ایجنت محترم و همچنین مرزبانان گرامی، صمیمانه تشکر میکنم. دستور جلسه امروز 《 وادی هشتم و تأثیر آن روی من 》 است. در ادامه تولد ۵ سال رهایی و آزادمردی خانم گل صنم را در کنار هم جشن میگیریم.اگر بخواهم دربارهٔ دستور جلسه صحبت کنم، وادی هشتم میگوید: «با حرکت، راه نمایان میشود.»
فکر میکنم همهٔ ما در کنگره ۶۰ به این حقیقت رسیدهایم. همانطور که جناب مهندس فرمودند: «با تفکر، ساختارها آغاز میگردد»و به نظر من، آغاز هر حرکت سالم و سازنده، از تفکر سالم شروع میشود. برای حرکتکردن به سه چیز نیاز داریم: مبدأ، مسیر حرکت و مقصدی که میخواهیم به آن برسیم.
من پیش از ورودم به کنگره و آشنایی با آموزشها، همیشه فکر میکردم اگر فقط آرزوی چیزی را داشته باشم، حتماً به آن میرسم؛ اما بعد از ورود به کنگره فهمیدم که «خواستن» با «آرزوکردن» تفاوت دارد. در کنار خواسته، باید نقشهٔ راه و مقصد مشخص باشد تا بتوانیم به نتیجه برسیم. اگر فقط بنشینیم و دعا کنیم اتفاقی نمیافتد. مثلاً این که دعا کنم خدایا روزی برسد که من مصرف کننده نباشم . یا ممکن است ؟ البته که بدون حرکت این کار امکان پذیر نیست .
در کنگره یاد گرفتم که باید به خودم تکانی بدهم. شروع حرکت شاید سخت به نظر برسد؛ درست مثل وقتی که تصمیم میگیرم به باشگاه بروم و مدام میگویم؛ «از شنبه شروع میکنم» یا برای ترک سیگار بگویم؛ «از فردا شروع میکنم». این جا اگر حرکتی نباشد، هیچ نتیجهای هم حاصل نمیشود .
در کنگره فهمیدم که برای درمان اعتیاد، خواسته بسیار مهم است. وقتی راه به ما نشان داده میشود؛ باید حرکت کنیم. همانطور که در جاده با علامت ها و تابلوهای راهنمایی رانندگی مسیر مشخص می شود ؛ در کنگره هم نشانههایی وجود دارد که باید با خواستهی قوی، تفکر سالم و حس درست از آنها استفاده کنیم و در مسیر حرکت قرار بگیریم .
جناب مهندس میفرمایند: «اولین نیروی بهکارگیری قوهٔ عقل، حس است.» من این جمله را با تمام وجود درک کردم. اوایل که به کنگره میآمدم، حسهایم سالم نبود و نسبت به خودم و اطرافیانم حس خوبی نداشتم. اما بهمرور فهمیدم که باید حسهای آلوده را دور بریزم تا بتوانم از قوهٔ عقل خود بهدرستی استفاده کنم.
آقای مهندس در سیدی «برگشت» میفرمایند که؛ مثلث برگشت از سه ضلع «خواست، پرداخت بها و نقشهٔ راه» تشکیل میشود. در وادی هشتم هم ما نسبت به خود، دیگران و طبیعت، وظیفهٔ بازپرداخت داریم. وقتی تصمیم به جبران خسارت میگیریم، یعنی مبدأ، مسیر و مقصد را مشخص کردهایم.نوشتن سیدی، گوشدادن به راهنما، مصرف بهموقع شربت، و حضور منظم در جلسات، همه اینها شکلهای مختلفی از حرکت هستند. اگر آنها را درست انجام دهم؛ قطعاً به هدفم که همان درمان اعتیاد است؛ میرسم.
مسافر و همسفر در این مسیر تفاوتی ندارند. خوشبختانه در این جا همسفران زیادی داریم که حضورشان مایهٔ دلگرمی است. به نظر من همسفران باید در کنار مسافر خود، رسیدن به حال خوش را برای خودشان نیز در نظر بگیرند.وقتی خواستهٔ من رهایی باشد، به حال خوش میرسم و بعد از رهایی هدفم باید کمک به دیگران برای رسیدن به همان حال خوش باشد. شیرینترین تجربه در کنگره پس از رهایی، خدمتکردن است. دیدن دوستان قدیمی درحالخدمت، واقعاً لذتبخش و مایهٔ خوشحالی است.خبر خوش دیگر این که ساختمان جدیدی برای خانمهای مسافر در حال ساخت است و این موضوع باعث خوشحالی همهٔ ماست.
سخنان راهنما مسافر مریم در مورد پنج سال رهایی مسافر گل صنم:
تولد پنجسال رهایی خانم گل صنم عزیز را از صمیم قلب تبریک میگویم. یادم هست زمانی که ایشان به کنگره آمدند، من تازه راهنما شده بودم؛ ولی هنوز شال نگرفته بودم. خانم گل صنم در لژیون خانم مرجان حضور داشتند. جا دارد از خانم مرجان تشکر کنم که از تهران زحمت میکشیدند و برای خدمت به مشهد میآمدند.بعد از رفتن خانم مرجان و دریافت شال، خانم گل صنم به لژیون من آمدند. ایشان رهجویی قوی، باانگیزه و فرمانبردار بودند. همیشه میگفتند: «من سن زیادی دارم، اما دلم بزرگ است.»
باوجود مشکلات جسمی، ازجمله دیابت و فشارخون، هرگز ناامید نشدند و باقدرت سفر کردند. در دوران کرونا، خیلیها از کنگره فاصله گرفتند؛ اما ایشان ماندند و ادامه دادند. رهاییشان ابتدا بهصورت مجازی و بعد از مدتی، حضوری و با دستان جناب مهندس انجام شد. یکبار دیگر این حس و حال خوب و این تولد را به ایشان و همسفرشان خانم پریسا تبریک عرض میکنم.
اعلام سفر:
نام راهنما: مسافر مریم - آنتی ایکس مصرفی: شیره و تریاک کشیدنی - مدت سفر: ۱۲ و ۱۶ روز - روش درمان: DST - داروی درمان: OT - مدت رهایی: ۵ سال و ۳ ماه - ورزش در کنگره: ایروبیک
خواستهها:
خواسته اول: فرزندانم هر چه از خداوند میخواهند، به آن برسند.
خواسته دوم: همهٔ سفر اولیها به سفر دوم و حال خوش برسند.

صحبتهای مسافر گل صنم:
سلام دوستان گل صنم هستم یک مسافر
قبل از هر چیز به راهنمای عزیزم خوش آمد میگویم که قبول زحمت کردند و از شیروان تشریف آوردند. از جناب مهندس برای فراهم نمودن این بستر برای خانمهای مسافر سپاسگزارم. تشکر میکنم از ایجنت محترم خانم نوشین که در تولد یک سال رهایی من ایشان مرزبان بودند. از مرزبانان عزیز کمال تشکر را دارم.از همسرم بابت هر گونه کمک برای این که من در این مسیر راحت حرکت کنم، سپاسگزارم و از پسر عزیزم حسن تشکر میکنم که کنگره را به من معرفی کردند. از پریسای عزیزم که همسفر و عروسم هستند، سپاسگزارم و به ایشان تبریک میگویم.
خانوادهام ابتدا از حضورم در کنگره خبر نداشتند، زیرا میگفتم؛ به جلسات مشاوره میروم؛ اما بعدازاین که متوجه شدند، مشوق من در این راه بودند. نوه عزیزم فاطمه امروز آمده تا به مادربزرگش تبریک بگوید. از راهنمای مهربانم خانم زری که سفر دوم را با ایشان هستم، سپاس فراوان دارم. حس و حال خیلی خوبی دارم و امیدوارم شما هم تجربه کنید.
من با تفکر در این مسیر قرار گرفتم و با حرکت ادامه دادم. در ابتدا حالم زیاد خوب نبود؛ وقتی به راهنمایم میگفتم؛ ایشان با صحبتهای قشنگشان باعث دلگرمی و انگیزه میشدند و سخنان آموزندهشان برایم حکم دارو را داشت.من در این راه، قوی حرکت کردم، دارویم را سروقت خوردم و بعد از رهایی هم ارتباطم را با کنگره قطع نکردم؛ زیرا در این جا عشق را دریافت میکنم. از خانم محدثه راهنمای همسفرم تشکر میکنم. همسفر من خانم پریسا در این جا خدمت میکنند، بهگونهای که انگار بهجای من هم خدمت میکنند. من از ایشان بسیار ممنون و سپاسگزارم.
سخنان راهنما همسفر محدثه:
سلام دوستان محدثه هستم یک همسفر
در ابتدا این جشن تولد را به جناب مهندس تبریک عرض میکنم. به خانم مریم خیرمقدم میگویم و تبریک صمیمانهای به خانم گل صنم عزیز دارم. ما در این جا فقط از ایشان عشق و محبت دریافت میکنیم. حتی اگر صحبت هم نکنند؛ لبخندشان این عشق را به همه تزریق میکند. خداوند انشاءالله ایشان را برای ما حفظ کند و به خانم پریسا تولد مسافرشان را تبریک میگویم.
ایشان ابتدا در لژیون خانم یگانه بودند و بعد وارد لژیون من شدند. فوقالعاده پر تلاش هستند. همیشه بهترین نمره را در امتحانات کسب میکنند. مطمئنم در آزمون راهنمایی قبول میشوند. خانم پریسا مشغول خدمت در کلینیک و راهنمای نوجوانان هستند. امیدوارم برکت این خدمتها در زندگیشان جاری باشد و آموزشها را در زندگیشان کاربردی کنند. به همسر و دیگر همراهان هم تبریک عرض میکنم.
صحبتهای همسفر پریسا:
سلام دوستان پریسا هستم یک همسفر
از صمیم قلب به مامان گلی عزیز تبریک عرض میکنم. آنقدر مامان گلی با عشق از خانم مریم صحبت کردهاند که ما هم این عشق را به ایشان داریم. جریان آمدنِ من به کنگره اینگونه بود که؛ یک روز مامان گلی با همسرم صحبت میکردند؛ اما قسمتهایی از صحبتهایشان سانسور میشد.
همسرم گفت: مامان پریسا همه چیز را میداند. آنوقت مامان گلی گفت: دخترم من به کنگره میروم. همسرم با خنده گفت مامان، در مورد من میداند نه شما و اینگونه شد که من در مسیر کنگره و با انتخاب خودم قرار گرفتم.
خیلی خوشحالم که در این مکان حضور دارم و از آموزشهای جناب مهندس و استاد امین بهره میگیرم. از همسرم بینهایت تشکر میکنم و مسائلم را با کمک ایشان حل میکنم. از همه عزیزان مخصوصاً راهنمای عزیزم خانم محدثه سپاسگزارم.
تایپ: مسافر فریده لژیون پانزدهم نمایندگی میخک مشهد
ویرایش: مسافر زهره لژیون دوم نمایندگی میخک مشهد
عکس: مرزبان خبری مسافر فائزه
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
20