English Version
This Site Is Available In English

در سکون هیچ زایشی نیست و با حرکت است که ما می‌توانیم مسیر را برای خودمان هموار کنیم.(نمایندگی شقایق قشم)

در سکون هیچ زایشی نیست و با حرکت است که ما می‌توانیم مسیر را برای خودمان هموار کنیم.(نمایندگی شقایق قشم)

سیزدهمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های - آموزشی خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی شقایق قشم، با استادی همسفر مریم، نگهبانی مسافر هورا و دبیری مسافر گلناز با دستور جلسه «وادی هشتم و تأثیر آن روی من» در روز چهارشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۵:۰۰ در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار نمود.

سخنان ستاد:

سلام دوستان مریم هستم یک همسفر

شکرگزار خداوند هستم برای مسیر روشنی که حرکتم می‌دهد، به سمت هدف اصلی که لابه‌لای هدف‌های دیگرم پنهان شده بود.از جناب مهندس سپاسگزارم، به‌خاطر چنین دستور جلساتی که باعث می‌شود یک تلنگری به من زده شود و در مسیر حرکت کنم. شاید خیلی از ما وقتی می‌خواهیم یک کاری را شروع کنیم، در آن ترس داریم؛ اما، اگر، و چرا می‌آوریم و می‌خواهیم که فقط بافکر کردن قدم برداریم، درحالی‌که در سکون هیچ زایشی نیست و با حرکت است که ما می‌توانیم مسیر را برای خودمان هموار کنیم، و به نتیجه‌ای برسیم.

وقتی که من می‌خواهم یک کاری را شروع کنم، فقط در تفکرم و در ذهنم بررسی می‌کنم، بهانه‌هایی را می‌آورم، تا آن کاری را انجام ندهم و می‌خواهم ساعت‌ها، گاهی هفته‌ها و ماه‌ها فکر کنم، ولی قدم از قدم بر نمی‌دارم و این نیروهای منفی است که اجازه نمی‌دهد قدم بردارم و مسیرم را انتخاب کنم.

در واقع من اگر می‌خواهم کاری را انجام بدهم باید اول هدفم مشخص باشد که می‌خواهم چه کاری را انجام بدهم. وقتی وارد کنگره شدم هدفم چه چیزی بوده است؟ اگر هدفم از آمدن به کنگره درمان است، باید بدانم که در مسیر درستی قدم برداشته‌ام و خود کنگره بقیه راه را به من نشان می‌دهد.اگر قرار است در لژیون بنشینم، خود لژیون با حرکت‌کردنم به من می‌گوید که قدم بعدی که می‌خواهم انجام بدهم، چه چیزی است. فرقی ندارد مسافر یا همسفر باشیم، با هر نیتی که به کنگره وارد شدیم، قطعاً آن مسیر را با حرکت‌کردن می‌توانیم برای خودمان پیدا کنیم.

اگر بخواهم از تجربه خودم بگویم؛ جلسات اولی که به کنگره آمدم، به راهنمایم گفتم که؛ پسرم را بعد از چند سال، خدا به من هدیه داده است و نمی‌توانم تنهایش بگذارم، باید همراه خودم به کنگره بیاورم. راهنمایم گفتند؛ شما در مسیر کنگره قدم بردار، حتماً راه برایت نمایان می‌شود و در دلم قضاوت می‌کردم که چطوری این حرف را می‌زنند؟ چون در جایگاه من نیستند و برای خودشان برنامه‌ریزی می‌کنند. این باور را نداشتم و درک نکرده بودم که؛ «با حرکت راه نمایان می‌شود» و این حرف را سرلوحه خودم قرار دادم و گفتم؛ حرف گوش می‌دهم ببینم چه اتفاقی می‌افتد، و واقعاً از جایی که انتظارش را نداشتم، یک نفر که خودش مدیر مدرسه بود، گفت؛ خودم پسرت را می‌برم به مدرسه و با خودم برمی‌گردانم.واقعاً همان جا بود که به کنگره ایمان آوردم، جمله؛ حرکت کن راه برایت نمایان می‌شود، همین است. یکی از خواسته‌های دیگرم این بود که بدانم رسالتم چه هست و برای چه به دنیا آمده‌ام.

کنگره مسیری است که خود آدم را به حرکت‌کردن مجبور می‌کند و منتظر نیستی بقیه تو را وادار کنند و با سی دی های که گوش میدهی و مینویسی، خودت می‌فهمی که باید حرکت کنی و راه برای خودت پیدا می‌کنی.یک جایی در زندگی‌مان، سختی، فراز و نشیب و ناامیدی هست؛ ولی وقتی آگاه هستیم که مسیر کنگره مسیر روشنی است، مطمئن هستیم که آخر آن یک پایان و پیروزی قشنگی دارد. اگر برای درمان آمدم، می‌دانم که به آن خواسته می‌رسم و اگر برای خودشناسی، مطمئناً با حرکتی که می‌کنم به آن مسیر خودشناسی دست پیدا می‌کنم.

در واقع اگر حرکت نکنم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد و مسیر برایم باز نمی‌شود، مثل پیچ‌وخم جاده است و هرچه به جلو می‌روم، چراغ‌ها برایم روشن می‌شود و مسیر را بهتر می‌توانم شناسایی کنم و نمی‌توانم با نشستن و فکرکردن تنها، بگویم ببینم چه می‌شود، باید حرکت کنم تا ادامه مسیر را پیدا کنم.

سپاسگزاری می‌کنم از خانم هورا که اجازه دادند استادی این جلسه را به عهده بگیرم، خیلی فکر کردم و اشک ریختم، با این دستور جلسه که باعث شد رسالتم را پیدا کنم و بدانم هدف اصلیم این است که خودم را بشناسم و به آن حال خوش برسم.

گردآوری و تایپ: مسافر گلناز - لژیون یکم - نمایندگی شقایق قشم
عکس: مسافر معصومه - لژیون یکم - نمایندگی شقایق قشم
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .