هفتمین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی رضا مشهد، به استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر قربان و دبیری مسافر محمد ناصر با دستور جلسه " وادی هشتم و تاثیر آن روی من " سه شنبه 22 مهرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان، مهدی هستم یک مسافر
شاد و شاکر خداوند که امروز دوباره این فرصت نصیبم شد تا در این جایگاه باشم و از حضور شما انرژی بگیرم. از گروه مرزبانی، ایجنت محترم و تمام خدمتگزاران تشکر میکنم که این اجازه را دادند امروز در این جایگاه آموزش بگیرم. اول از همه، یک تشویق درست و حسابی برای خودتون بکنید، چون واقعاً دم همتون گرم! انشاءالله روزی همهتون بشه که این بالا بشینید. وقتی به چهرههای شما نگاه میکنم، میبینم هرکدامتان در مسیر درمان و بهبودی هستید. آب زیر پوستها برگشته، صورتها شاداب شده، زیبایی در چهرهها نمایان است. انسان ذاتاً از دیدن زیبایی لذت میبرد و من از دیدن شما واقعاً خوشحال میشوم، چه اخمو باشید چه خندهرو، چون همهتان در مسیر رشد و حرکت هستید. اما موضوع امروز ما وادی هشتم است: با حرکت، راه نمایان میشود. این وادی در دو کتاب آمده؛ در *کتاب عشق* و در *کتاب ۶۰ درجه زیر صفر*. در کتاب ۶۰ درجه، این وادی بهعنوان قانون سوم مطرح شده؛ قانونی که به نظر من هر مسافر سفر اولی باید دقیقاً طبق آن جلو برود، چون این کتاب مخصوص درمان اعتیاد است. قبل از قانون سوم، دو قانون دیگر داریم: با تفکر، ساختارها آغاز میگردد. تفکر، بهتنهایی هیچ کاری انجام نمیدهد. و بعد میرسیم به قانون سوم: با حرکت، راه نمایان میشود. اگر رهجو به معنای واقعی گوشبهفرمان راهنما باشد، پلهها را درست کم کند، سیدیها را بنویسد و در مسیر حرکت بماند، قطعاً به درمان میرسد. همانطور که مهندس دژاکام، پدر دلسوز ما، فرمودند: *اضافهوزنیها جایی در کنگره ندارند* یعنی باید در همهی ابعاد به تعادل برسیم. مهندس همیشه نگران همهی جنبههای زندگی ماست؛ جسم، روان و جهانبینی. در *کتاب عشق*، که کتابی بسیار ارزشمند در خودشناسی است، هفت وادی تفکر وجود دارد. وادی پنجم دربارهی حرکت درونی است، اما وادی هشتم دربارهی حرکت بیرونی است. یعنی ما باید از مرحلهی اندیشه و نیت عبور کنیم و دستبهکار شویم. خیلی از ما در زمان مصرف یا حتی بدون مصرف، کارهای زیادی را شروع کردیم اما بدون تفکر. تفکر واقعی یعنی بررسی، یعنی حلاجی، نه فقط شور و احساس. اما کنگره به ما یاد داد که قبل از هر کاری باید تفکر کنیم. منِ مهدی قبل از کنگره کارهای زیادی را نصفه رها کردم، دوستیهای زیادی را خراب کردم و با مصرف، به جسم و جان خودم آسیب زدم. چون یاد نگرفته بودم چطور زندگی کنم. ولی امروز کتاب عشق به من یاد میدهد چطور زندگی کنم. کتاب عشق فقط برای سفر دومیها نیست، برای سفر اولیها هم هست؛ چون ما در حین درمان اعتیاد، داریم *زندگی کردن* را هم یاد میگیریم. پس بهتر است زندگیمان با شور نباشد، بلکه با شعور باشد. چون شور فقط احساس است، اما شعور پای عقل را وسط میآورد و باعث میشود قبل از حرکت، حساب و کتاب کنیم. قبل از کنگره، ما همیشه قول میدادیم: «از شنبه شروع میکنم!» ولی هیچوقت انجام نمیشد. پیمان میبستیم، اما اجرا نمیکردیم. اما در وادی هشتم، پیمان بعد از هفت وادی تفکر بسته میشود، یعنی بعد از درک، بعد از شناخت. در کنگره هم همین است. رهجوی تازهوارد در سه جلسهی اول توجیه میشود که چه وظایفی دارد، چه ساعتی باید بیاید و برود، و بعد از قبول این قوانین، با راهنما پیمان میبندد. این پیمان یعنی آغاز حرکت واقعی. ما میتوانیم به هر موضوعی سطحی نگاه کنیم یا عمیق. من همیشه به رهجوهای لژیون ویلیام میگویم: اگر هنوز سیگار یا ناس مصرف میکنید، لااقل در پارکینگ و دم در کنگره نکشید. چون رهجوها شما را زیر نظر دارند. اگر میخواهی چیزی را پنهان کنی، از رهجوها پنهان کن نه از راهنما؛ چون در مسیر آموزش، نگاه دیگران روی توست. پس لژیون ویلیام شرکت نکنم بهتر است انشالله که شما عزیزان و سفر اولی ها این جایگاه استادی را تجربه کنید و رهایی تان آرزوی قلبی من است در پایان، وادی هشتم به ما میگوید: تا زمانی که فقط فکر میکنی، هنوز در آغاز راهی. اما وقتی شروع به حرکت میکنی، تازه راه برایت باز میشود. پس حرکت کن، حتی اگر آرام؛ چون راه با حرکت نمایان می شود.

ممنونم که با سکوت زیبایتان به حرف های من گوش کردید
در ادامه لوح تقدیر لژیون سردار توسط دبیر لژیون سردار مسافر مرتضی به اعضاء داده شد.


تایپ: مسافر عبدالرضا لژیون یازدهم
ویرایش: مسافر حسین لژیون پانزدهم
ارسال خبر: مسافر محمد لژیون پانزدهم
تایید خبر: مسافر جلال لژیون پنجم
مرزبان خبری: مسافر مصطفی
- تعداد بازدید از این مطلب :
98