English Version
This Site Is Available In English

مسیر کنگره یک مسیر انسانی است

مسیر کنگره یک مسیر انسانی است

ششمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی سنایی نیشابور با استادی: مسافر امیر، نگهبانی: مسافر کاظم و دبیری: مسافر محمد، با دستور جلسه «وادی هشتم»  مورخ یکشنبه 20 مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، امیر هستم، یک مسافر. ابتدا از راهنمای عزیزم، آقای زرگرانی، بابت آموزش‌های ناب و ارزشمندشان تشکر می‌کنم. همچنین از دبیر و نگهبان محترم سپاسگزارم که این جایگاه را در اختیار من قرار دادند تا آموزش بگیرم و تجربه‌ای را با شما به اشتراک بگذارم.
اما دستور جلسه امروز، وادی هشتم است. باید بگویم کسانی می‌توانند وادی هشتم را به‌درستی عملی کنند که هفت وادی اول را به‌خوبی درک کرده باشند. گاهی باید با خود فکر کنیم که این‌همه مواد مصرف کردیم، آخرش چه شد؟ دنبال ضدارزش‌ها رفتیم، به کجا رسیدیم؟ در وادی هشتم به ما گفته می‌شود: "با حرکت، راه نمایان می‌شود." اما سوال اینجاست، کدام راه؟ راهی که ما را به آرامش، صلح، انسانیت و حال خوش می‌رساند، یا راهی که دوباره ما را به سمت مواد و تاریکی می‌برد؟

اول از همه، باید خواسته‌ی شخص مشخص باشد. من وارد کنگره شدم برای چه؟ آمده‌ام تا صرفاً ترک کنم یا واقعاً قصد درمان دارم؟ اگر فقط برای ترک آمده‌ام، مطمئن باشم که به درمان نخواهم رسید. وقتی وارد کنگره می‌شویم، جدای از درمان، باید به دنبال چیزهای ارزشمندتری هم باشیم. باید انسان بهتری شویم، باید یاد بگیریم چگونه دست دیگران را هم بگیریم و برای دیگران مفید باشیم. خیلی‌ها وارد کنگره می‌شوند، اما درمان کامل را تجربه نمی‌کنند و وسط راه می‌روند؛ چون خواسته‌ی قوی ندارند. در مسیر سفر، برای همه مشکلات پیش می‌آید، اما اگر خواسته قوی باشد، با وجود تمام سختی‌ها می‌مانیم. مثل کسی که تشنه است؛ آدم تشنه برای رسیدن به آب هر کاری می‌کند، ما هم باید برای رسیدن به هدف‌مان تلاش کنیم.

درمان در کنگره، یک مسیر زمان‌بر است؛ ده ماه، یازده ماه طول می‌کشد. کسی نمی‌تواند بگوید من یک‌ماهه می‌خواهم درمان شوم. مثل درختی که نمی‌توان یک‌شبه آن را به بار نشاند، درمان هم صبر و حرکت می‌خواهد. باید قدم برداشت، باید نوشت، باید گوش داد، باید جلو رفت. هدف ما رسیدن به حال خوش است. اما برای رسیدن به آن باید جبران خسارت کنیم؛ اولین خسارتی که وارد کردیم، به خودمان بوده، بعد به خانواده و در نهایت به جامعه. خیلی از ما هزینه‌هایی روی دوش جامعه گذاشتیم؛ حتی انداختن یک آشغال روی زمین هم زحمتی برای کسی ایجاد می‌کند که باید آن را بردارد.

برای درمان باید یاد بگیریم ببخشیم؛ از مال، از وقت، و از جان خودمان. خوش به حال کسانی که این بخشش را درک می‌کنند و با جان و دل خدمت می‌کنند. اگر دست‌مان را برای بخشیدن باز نکنیم، چیزی هم دریافت نخواهیم کرد. استاد عزیزم، آقای زرگرانی، همیشه می‌گفتند: اگر دیدی کسی سرش در سطل زباله است و توانستی بدون قضاوت، دستی در جیب کنی و ببخشی، آن وقت است که واقعاً انسان شده‌ای.
برای خود من هم پیش آمده که کسی مصرف‌کننده بوده، اما با درک شرایطش، به اندازه‌ی مصرفش به او کمک کردم. و اما گل‌ریزان نزدیک است، عزیزان. هر کس در حد توان و رشد خودش در این حرکت سهیم باشد. حتی اگر نخودی در آن دیگ انداختید، کافی‌ست. مهم نیت و میزان خواستن ماست. وقتی حال شما خوب می‌شود که بتوانید از مال خود ببخشید. از اینکه سکوت کردید و به صحبت‌های من گوش دادید، بی‌نهایت سپاسگزارم.


در پایان جلسه، راهنمایان جدید نمایندگی سنایی معرفی شدند.

ضبط صدا مسافر بهروز
عکس مسافر سعید
تایپ مسافر مرتضی
ویراستاری مسافر حمزه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .