English Version
This Site Is Available In English

حرکت با فرمانبرداری آغاز میشود

حرکت با فرمانبرداری آغاز میشود

دهمین جلسه از دوره هفدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰، نمایندگی بیهقی سبزوار، روزهای یکشنبه 20 مهرماه ۱۴۰۴ با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر اسماعیل و دبیری مسافر غلامرضا با دستور جلسه «وادی هشتم با حرکت راه نمایان می‌شود» ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر، ابتدا تشکر می‌کنم از ایجنت محترم گروه مرزبانی و راهنمای محترم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. «گر مرد رهی میان خون باید رفت ، از پای فتاده سرنگون باید رفت ، تو پای به ره ده و هیچ مپرس!! خود راه گویدت که چون باید رفت» دستور جلسه امروز وادی هشتم با حرکت راه نمایان می‌شود. من از وادی هشتم یاد گرفتم که سکون بر هیچ موجود زنده‌ای جایز نیست و برای رسیدن به خواسته‌ها باید حرکت کرد، وقتی شروع به حرکت کنیم راه خود نمایان می‌شود من بالغ بر ۲۰ سال تخریب داشتم و در این ۲۰ سال انواع و اقسام مواد مخدر را مصرف می‌کردم در طول این ۲۰ سال یک بار موفق شدم به روش سقوط آزاد مواد خود را قطع کنم اما به دلیل ناآگاهی دوباره شروع به مصرف مواد نمودم، این بار هم مصرف مواد چندین سال طول کشید تا اینکه به لطف یکی از دوستانم با کنگره آشنا شدم. در ابتدای ورود، نظم حاکم بر جلسه و افرادی که با روی خوش پذیرای من بودند مرا حیرت زده کرده بود اما بعد از گذشت چند جلسه گویی راه برای من باز شد و به دلیل خواسته قلبی که داشتم توانستم این راه را با قدرت ادامه دهم. همانطور که می‌دانید ما دو نوع خواسته داریم، یک خواسته قلبی و یک خواسته لفظی، خواسته من بسیار قوی و از اعماق قلبم بود زیرا در زمان مصرف سختی‌های زیادی متحمل شده بودم این سختی‌ها به دلیل سکون بود، من به عنوان یک انسان هیچ حرکتی برای خلاصی از این منجلاب نکرده بودم و به گندابی تبدیل شده بودم که هیچکس نمی‌توانست من را تحمل کند، نتیجه ۲۰ سال مصرف مواد مخدر برای من جسمی بیمار بود، بیماری ای که پزشکان آن را سرطان خون تشخیص دادند.

مصرف من به حدی زیاد بود که هیچ آزمایشی قادر به تشخیص نوع بیماری من نبود و با وجود تاکید بسیار زیاد پزشکان برای ترک کردن مصرف مواد مخدر، من همچنان به مصرف مواد مخدر ادامه می‌دادم زیرا قادر به انجام این کار نبودم بالاخره تصمیم گرفتم که حرکت کنم و اعتیاد خود را درمان کنم. وارد لژیون که شدم به خودم و راهنمایم قول دادم که این راه را با قدرت ادامه دهم. اولین حرفی که راهنما به من گفت نظم و انضباط بود، او به من گفت برای شروع ابتدا باید نظم را یاد بگیرم و سر موقع در جلسه حاضر شوم تا در ادامه راه برایم نمایان شود. اولین قدم برای شروع حرکت در مسیر درمان اعتیاد فرمانبرداری از راهنما و تسلیم بودن است. همین حرکت کوچک باعث شد که ادامه راه برای من نمایان شود، کم کم با استفاده از داروی OT، سی دی نوشتن و حضور در جلسه توانستم در مسیر بمانم و مسیر درمان را به بهترین شکل طی کنم. من وقتی در مسیر درمان قرار گرفتم، دریافتم که حالم خیلی بهتر شده است و دیگر خبری از ضعف جسمی وبیماری در من نیست و رفته رفته توانستم رابطه خود را با اطرافیان بهتر کنم. همه اینها به دلیل تصمیمی بود که آن روز گرفتم، تصمیم گرفتم که برای اعتیاد خود کاری کنم. وقتی شروع به حرکت کردم همانطور که در وادی هشتم آموختیم، راه خود برایم نمایان شد و توانستم بعد از بیست سال، از اعتیاد رها شوم و دوباره سلامتی خود را بدست بیاورم. ممنون که سکوت کردید و به صحبت‌های من گوش کردید.
تصویر: مسافر علی از لژیون هفتم با راهنمایی مسافر مهدی
تایپ: مسافر امید از لژیون هشتم با راهنمایی مسافر علی
تنظیم: مسافر شهریار از لژیون چهارم با راهنمایی مسافر امیر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .