سیزدهمین جلسه از دور دوم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ویژه مسافران نمایندگی رزن با دستور جلسه:((وادی هشتم و تأثیرآن روی من ))با استادی راهنمای محترم تازه واردین مسافر ابراهیم و نگهبانی مرزبان محترم مسافر سعید و دبیری مسافر محترم حمید، در روز یکشنبه مورخ ۲۰ مهر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود ؛

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر،ابتدا خداوند را شکر می کنم که امروز توفیقی حاصل شد تامن در شعبه رزن باشم و در جایگاه استادی از شما انرژی و آموزش بگیرم،
تقدیر و تشکر می کنم از بنیان کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده ی محترمشان و تمامی دیده بانان گرانقدر و خدمتگزاران راستین کنگره ۶۰،همچنین تقدیر و تشکر می کنم از ایجنت محترم نمایندگی رزن آقا مجید و مرزبانان محترم آقا سعید و آقا ابوالقاسم و آقا جواد و آقا علی رضا که امروز اجازه دادند تا بنده در این جایگاه بنشینم،تشکر بعدی بنده از آقا سعید نگهبان محترم و دبیرعزیز آقا حمید هستش که امروز از بنده دعوت به عمل آوردند تا در این جایگاه بنشینم،
افتتاح نمایندگی رزن و دریافت شال ایجنتی را به آقا مجید و چهار مرزبان محترم آقا سعید و آقا جواد و آقا ابوالقاسم و آقا علیرضا و راهنمایان محترم آقا مجید وعباس آقا و حسین آقا تبریک و تهنیت عرض می کنم و خداقوت بهشون میگم بابت فراهم کردن چنین نمایندگی پر انرژی و زیبایی که زحمات زیادی براش کشیده شده،امیدوارم که انشالله همیشه موفق باشید و از خدمتی که در کنگره انجام می دهید لذت ببرید و خیرات و برکات خدمت هایتان در زندگیتان جاری و ساری باشد،
تقدیر و تشکر می کنم از راهنمای سفر اولم جناب آقای عبدالله صدیقی و بنده بارها عرض کردم که
من هر چه در زندگی دارم را مدیون راهنمای عزیزم و آموزش های ایشان هستم و امیدوارم همیشه حالشان خوب و سلامت و پایدار باشند،
اما در مورد دستور جلسه وادی هشتم باید بگویم که آقای مهندس با وادی ها راه و رسم درست زندگی کردن را به ما می آموزند و ما با آموزش دیدن و یادگیری در کنگره می توانیم طریقه ی درست زندگی کردن را در بیرون از کنگره بیاموزیم،
در وادی هشتم می گوید با حرکت راه نمایان می شود و ما با حرکت در کنگره و ذره ذره به سمت جلو رفتن راه برای ما نمایان و روشن می شود،اگر بخواهم مثال کنگره ای بزنم ،من ابراهیم قبل از ورود به کنگره در عمق تاريکی ها بودم،چراکه توسط مواد مخدر تمامی حس های بنده یخ زده بود اما با ورود به کنگره راه برای من باز شد و من حرکت کردم ولی حرکت بدون تفکر به هیچ دردی نمی خورد ،در کنگره هر کس که با تفکر حرکت کند به رهایی و تعادل می رسد و در غیر اینصورت هیچ حرکت و تعادلی وجود نخواهد داشت و لازمه ی حرکت تفکر است و ما با حرکت و تفکر درست می توانیم تمامی قله هارا فتح کنیم ،
قبل از کنگره من فرق تفکر و افکار را نمی دانستم ولی در کنگره آموختم که تفکر یعنی تمرکز روی یک مسئله و تلاش برای حل کامل آن و آموزش های بسیار زیادی که در کنگره به آنها رسیدم،
آقای مهندس هم روز چهارشنبه در صحبت هایشان فرمودند که ما با حرکت در کنگره و با تفکر درست و با تعیین مسیر وانتخاب راه درست و با اندیشه ی ژرف برای رسیدن به هدفمان تلاش کنیم و قدم برداریم تا به سر منزل مقصود که رهایی و تعادل است برسیم،
ما در طول مسیر درمان با پیچ و خم های زیادی روبرو می شویم ولی با حرکت آهسته و پیوسته کم کم این مسیر روشن میشه و می توانیم جلوتر را ببینیم و به حرکتمان ادامه بدهیم اما اگر حرکت نکنیم هرگز نمیتوانیم راه را بیابیم،
من ابراهیم در کنگره وقتی شروع به حرکت کردم ۳ جلسه در تازه واردین بودم و بعد وارد لژیون شدم و با توجه به اینکه من می توانستم بنویسم و سواد داشتم اما از نوشتن امتناع می کردم ،یکی از مسائلی که به من کمک کرد تا شروع به نوشتن کنم همین وادی بود ،با حرکت راه نمایان شد و راهنمای من فرمودند که شمابرای شروع یک صفحه بنویس و همین شد شروع بنده و من شروع به حرکت کردم و راه درمان و آموزش برای من نمایان شد،
من وقتی به کنگره می آمدم و در جلسات حضور پیدا می کردم انرژی فراوانی می گرفتم و انرژیی که داخل کنگره هست به نظر من در هیچ جای هستی وجود ندارد،
ما در کنگره حرکتمان مثبت است و از تاریکی ها به سمت روشنایی ها در حرکتیم و من ابراهیم بعد از ۱۰ ماه سفر که برای رهایی خدمت آقای مهندس رسیدم،به مقصد سفر اول که همان رهایی از دام اعتیاد بود رسیدم ولذت آن رهایی را تک تک سلولهای بدن انسان حس می کند و وقتی که به رهایی رسیدید دیگر نمی توانید از کنگره دل بَر کنید،و آنوقت است که خدمتگزار می شوید ،

چرا؟ چون دیگران کاشتند و ما خوردیم و حال ما می کاریم تا دیگران بخورند،هیچ کس از فردا خبر ندارد که چه اتفاقی خواهد افتاد،شاید فردا روزی پسر من یا برادر یا هر کسی از اقوام و عزیزان من امکان دارد که دچار اعتیاد بشوند،اگر جایی به نام کنگره ۶۰ باشد می توانند بیایند و درمان بشوند،پس ما باید دست به دست هم بدهیم تا تمامی این سیستم همیشه پا برجا بماند،
امیدوارم تمامی سفر اولی ها به درمان و تعادل و آرامش و آسایش و حال خوش برسندو بعد از آن هم خدمتگزارانی نمونه بشوند ؛
از این که به صحبت های من توجه کردید از شما ممنون و سپاسگزارم
مرزبان کشیک مسافر جواد

عکاس مسافر ابوالفضل
تایپ مسافر حسین
با گزار مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
98