یکی از مهمترین موضوعات در این وادی این است که ما به دنبال یافتن راه هستیم. برای یافتن راه ناگزیر است از میان وادیها عبور کنیم تا سرزمینهای سر سبز را تجربه کنیم. وادیها قوانینی هستند که در همهجا جاریاند و در رسیدن به حالخوش، یاریگر ما هستند تا در بازی زندگی و یافتن قفلهای بسته، ما را هدایت کنند. زندگی نیاز به یک بازیگر خوب دارد تا دانایی خود را بالا ببریم. دانایی؛ در وضعیت جهانبینی، کیفیت و وضعیت دنیای درون و بیرون ما تأثیرگذار است، تنها کافی است که ضوابط آن را بپذیریم و نظم و انضباط را در حرکت خود مدنظر بگیریم تا به تعادل نزدیک شویم. در قوانین رانندگی، توقف بیجا، به معنی حمل به پارکینگ و در ادامه مشکلات دیگر است و در قوانین زندگی هم، نیروهای منفی به دنبال سکون ما و ایجاد مسائل دردسر ساز برای ما هستند. در پازل زندگی با توجه به قوه اختیاری که داریم، مداوم بر سر دو راهیهایی قرار میگیریم که باید دست به انتخاب بزنیم و در صورت انتخاب راه صحیح، به نتیجه مطلوب که همان رهایی از بندهای گوناگون زندگی است، نایل شویم.
بهشت و جهنم اعمال من بستگی به این دارد که در کدام مرحله نفس، زیست دارم؛ اگر در مرحله نفسحیوانی قرار داشته باشم، با حرکت خود مدام بندهایی را بر دست و پای خود میزنم و هر لحظه در حال درست کردن مشکلاتی برای خودم میشوم، هر چند ممکن است گاهی اوقات، یک انرژی کاذبی را در صورت آشکار تجربه کنم؛ ولی در صورتپنهان، در نهایت در جهنم قرار میگیرم. اگر مسیر صلح و آرامش را بخواهم انتخاب کنم، لازمه آن این است که حساب خود را تسویه نمایم و به صفر نزدیک کنم که این گذرگاه هم پارامترهای خاص خود را دارد که اولین آن، جبران خسارات چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی است و شامل آسیبهایی است که به جسم و روان خود و دیگران وارد کردهام و آمادگی خود را برای جبران خسارت، به تمام هستی اعلام مینمایم. در ابتدای این کار باید، خود را ببخشم و کلیه مسؤلیتهایی را که از زیر آن شانه خالی کردم، را به نحو احسنت به انجام برسانم. تفکر نادرست و طلبکارانهای را که داشتم با تفکر سالم جایگزین کنم و روحیه طلبکارانه نداشته باشم. سکون و توقف در جبران خسارت، بر هیچ موجودی جایز نیست و زمانی که در حل مسائل و چالشهای زندگی متوقف می شویم، سقوط میکنیم؛ چرا که در تقاطع راه خطر در کمین است و نیروهای مکمل، به عناوین مختلف میخواهند که ما را از حرکت منع کنند، چرا که به خوبی میدانند که اگر ما بایستیم و توقف کنیم، دچار سقوط میشویم و لازمه سکون، چیزی جز این نمیتواند باشد.
نیروهای ضدارزشی و حسهای منفی، با شناسایی نقطه ضعف ما و نقاط حساسی که شناسایی میکنند، باعث میشوند که از مسیر ارزشی خارج و متوقف گردیم؛ ترفندی هم که در این زمینه استفاده میکنند، این است که در ابتدای کار تصویری بسیار هولناک در وجود ما القا مینمایند و زمانی که ترس را جایگزین شجاعت در ما نمودند، مأموریت خود را به نحو احسنت انجام دادهاند و دیگر نگرانی از جانب ما ندارند و یادآوری دشواری خیلی سختتر از قرار گرفتن در مسیر سختیها و مواجهه شدن با آنها است. زمانی که ایستادهایم و در ذهن خود حساب و کتاب میکنیم، نحوه حساب و کتاب با زمانی که حرکت می کنیم بسیار تا بسیار متفاوت است. بنابراین این حرکت میباشد که تعیین کننده وضعیت کنونی است و تا حرکتی صورت نگیرد، چیزی تغییر نمیکنند.
هستی بینهایت است و از شکلی به شکل دیگر در میآید. در هر مرحلهای که چشمان ما بسته میشود، در جایی دیگر و در حلقهای دیگر، دیدگاه ما باز میشود. بسیاری از اوقات، ما در مسیر خود میایستیم با این بهانه که راه مشخص نیست. میخواهیم راه را بررسی کنیم ولی غافل از اینکه این کار میسر نیست و ما مجبور به حرکت میباشیم. کشتی تا زمانی که در دل طوفانها قرار نگیرد، به ساحل نمیرسد. اگر حرکت ما از روی عشق و محبت باشد، نتیجه آن ختم بهخیر میشود. در حرکت است که زایش به وجود میآید. ما در هر حرکتی نیازمند آموزش هستیم تا به تازههای جدیدی دست پیدا کنیم بتوانیم به یک درجه بالاتر صعود کنیم. احیا در صعود صورت میگیرد. با احیا جان تازهای می یابیم و می توانیم به درک و دریافت تازهتری دست یابیم. عملسالم همراه با تزکیه و پالایش است.
با تکرار مداوم اشتباهات خود، تاریکیهای جدیدتری را برای خود میآفرینیم و تاریکی عمیقتری را تجربه میکنیم و برای رسیدن به رهایی و آزادی باید پلههایی را که کمکم پایین رفتهایم، یکییکی بالا بیاییم و بدانیم زمانی که به خواب میرویم، در حال جمعآوری انرژی و اختلاف پتانسیل برای بیداری مجدد میباشیم. کافی است آموزش لازم را از اشتباهات خود برای ارتقای بیشتر بگیریم. حرکت انسان در هستی به صورت زیگزاگ میباشد و برای رفتن به مرحله بالا، باید ابتدا سقوط کنیم و سپس بالا برویم. ناامیدی در زمان سقوط ما را در دام نیروهای اهریمنی گرفتار میکند و اجازه تحرک به انسان را نمیدهد ولی زمانی که دانایی ما داناییموثر باشد، خودبهخود، حرکت ما انجام میگیرد و نیازی به تلاش چندانی نداریم. پس باید مراقب باشیم که نیروی مافوق در مسیر حرکت به ما کمک میکند و پشتیبان ما میباشد و از ما مراقبت میکند فقط باید حرکت کنیم تا برکت الهی را درک نماییم. نتیجه حرکت در این وادی، بستن پیمان است، پیمانی که به آشتی و محبت منتهی میشود. پیمان هدف نیست، بلکه مسیری است که ما را به هدف میرساند. زمانی که خواسته قوی داشته باشیم روی آن متوقف میشویم و با در نظر گرفتن مسئله زمان، راه کمکم نمایان میشود. درست مانند زمانی که چراغ ماشین، در حرکت راه را روشن میکند.
منابع: صحبتهای دیدهبان آقای خدامی، سیدی وادی هشتم
نویسنده: راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال : همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم) دبیر اول سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
142