English Version
This Site Is Available In English

حفظ این جایگاه‌ها هم سهل و هم سخت است

حفظ این جایگاه‌ها هم سهل و هم سخت است

فرامین الهی به دست کسانی می رسد که تاب اجرای شایسته آنها را داشته باشند. انسانهایی که همواره اجرای عمل سالم را بر خواسته های شخصی خویش مقدم دانسته اند، پیام آور آرامش در مکان هایی هستند که به جهت انجام وظیفه حاضر می شوند. خداوند حافظ و دوستدارتان باشد.

مصاحبه با ایجنت محترم نمایندگی شادآباد آقای محمود نوروزی به مناسبت هفته ایجنت و مرزبان

جناب آقای نوروزی سلام. ضمن تبریک این هفته به شما و مرزبان‌های شعبه شادآباد، از اینکه به من فرصت مصاحبه دادید از شما سپاسگزارم. ابتدا خواهش می‌کنم طبق رسم کنگره خودتان را معرفی بفرمایید.
سلام دوستان محمود هستم یک مسافر، آخرین آنتی‌ایکس شیره و تریاک، طول سفر اول ۱۱ ماه و هفت روز، روش درمان DST داروی درمان شربت OT، ورزش در کنگره شنا و والیبال، راهنما آقای حسین حسینی، مدت رهایی ۱۰ سال و ۸ ماه و ۷ روز، در ادامه سفر سیگار داشتم، آنتی‌ایکس قلیان، طول سفر ۱۰ ماه، نام راهنما آقای علیرضا مظلومی، رهایی ۴ سال و ۶ ماه.
سپاسگزارم آقای نوروزی. لطفاً از نحوه آشنایی‌تان با کنگره ۶۰ برای ما بگویید.
شرح این ماجرا خیلی طولانی است و توضیح کامل آن در قالب این مصاحبه نمی‌گنجد. یکی از برادران من عضو کنگره بود، به‌واسطه ایشان سال ۱۳۹۲ با کنگره آشنا شدم و ایشان بارها تلاش کردند که پیام کنگره را به من برسانند ولی به دلیل اینکه من هم مثل سایر مصرف‌کنندگان هیچ‌کس و هیچ جا را قبول نداشتم. در آن زمان دوستانی کنار من بودند که هرکدام عضو NGO های دیگر بودند و وقتی قوانین آن NGO ها و رفتار دوستانم را می‌دیدم و با توجه به تفاوتی که بین خودم و آنها می‌دیدم، حس می‌کردم که آنها نمی‌توانند چیزی برای کمک یا یادگیری به من داشته باشند مثل همان قانونِ توپ بازی، زمین بازی، یار بازی.
ممنون آقای نوروزی، لطفاً از حس ‌و ‌حال خودتان قبل و بعد از خدمت در جایگاه ایجنتی برای ما بفرمایید.
لازم است عرض کنم در طول این ۱۱ سالی که در کنگره حضور داشتم بلافاصله دو سه ماه بعد از پایان سفر اولم شروع به خدمت کردم و تقریباً تمام جایگاه‌های خدمتی را به ترتیب تجربه کردم. خدمت در OT، خدمت در گروه مرزبانی و چون در آن مقطع امکان خدمت مجدد در گروه مرزبانی تا دو مرتبه مهیا بود من دو دوره خدمت مرزبانی را تجربه کردم، بعد از اتمام دوره دوم مرزبانی چون یا باید از کنگره می‌رفتم و یا جایگاه بالاتری را تجربه می‌کردم؛ ۶ ماه شبانه روز تمام منابع آموزشی کنگره ۶۰ و پروتکل‌ها را خوانده و در امتحان راهنمایی کاملا صادقانه شرکت کردم (محض مزاح عرض کنم تنها امتحانی که در زندگی‌ام در آن تقلب نکردم همین امتحان راهنمایی بود) و موفق شدم در این امتحان قبول شوم. حدود ۵ سال لژیون داشتم و بعد از پایان خدمت راهنمایی چون خیلی دلم می‌خواست در کنگره حضور داشته باشم باید جایگاه بالاتری را تجربه می‌کردم. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای کسب جایگاه ایجنتی ثبت نام کنم ولی با توجه به اینکه مسئولیت گرفتن در کنگره ۶۰، بسیار کار سنگینی می‌باشد، مخصوصاً جایگاه ایجنتی چون مسئولیت یک شعبه و چند صد نفر مسافر و همسفر تحت تأثیر رفتار و تصمیمات او قرار دارد و از نظر ظاهری و باطنی و تمام رفتارهای ایجنت الگوبرداری می‌شود، لذا بسیار با خودم کلنجار رفتم که آیا می‌توانم این جایگاه خدمتی را با موفقیت انجام دهم؟ به همین خاطر با پیشکسوتان و راهنمایان محترم مشورت ‌کردم و از ایجنت‌های قدیمی که به بنده لطف داشتند مشاوره ‌گرفتم. یک شب، هنگام خواب از خدا خواستم که اگر توانایی این مسئولیت را دارم یک نشانه برای من نمایان کند تا دلم قرص شود چون از این ترس داشتم که تمام توان و تلاشم را صرف کنم ولی در این مسئولیت موفق نباشم؛ در این صورت، به خودم به کنگره و تمام مسافران و همسفران شعبه خیانت می‌کردم. بنده توفیق خدمت در مرزبانی ساختمان سیمرغ کنار آقای مجدیان را دارم و یک شب در خواب دیدم که آقای مجدیان و آقای حسینی راهنمای عزیزم، در پارک ولایت سر سفره‌ای نشسته‌اند و خیلی مشتاقانه مرا صدا می‌کردند که به به آقای ایجنت هم تشریف آوردند. این خواب را دیدم و همین الان هم که آن را تعریف می‌کنم بغضم می‌گیرد. این برای من یک نشانه بود. از طرفی چون حدود دو ماه طول کشید تا فرد منتخب جایگاه ایجنتی مشخص گردد هر چند روز یکبار خواب یکی از دیده‌بان‌های گرامی را می‌دیدم، آقای حکیمی، آقای ترابخانی حتی مرحوم آقای کوروش آذرپور و دیگران. چون این خواب‌ها احساس درونی بنده می‌باشد نمی‌خواهم خیلی ریز آنها را توضیح دهم چون لحظه لحظه آن خواب‌ها را به خاطر دارم و هیچ‌گاه از یادم نمی‌رود.
این‌ها همه برای من نشانه بود و به لطف خداوند برای این جایگاه انتخاب شدم ولی دقیقاً از روزی که آقای خدامی انتخاب بنده را اعلام نمودند برای من خیلی سخت‌تر شد چون شنیده‌اید که می‌گویند فتح قله زیاد سخت نیست بلکه نشانی از خود در آن قله گذاشتن بسیار سخت‌تر است.
اکنون که سه ماه از شروع خدمت من در این جایگاه می‌گذرد با توجه به مشکلاتی که در زندگی شخصی خودم داشتم ولی تمام تلاش خود را انجام داده‌ام که سه ضلع مثلثی را که آقای مهندس دژاکام همیشه عنوان می‌کنند یعنی کنگره، کار و خانواده را همیشه در تعادل نگه دارم. من چون نظامی هستم و حدود ۲۶ سال است که خدمت می‌کنم، در این۱۲ روزی که شرایط جنگی بر جامعه ما حکمفرما بود ۱۰ روز آن را پای کار بودم و در خدمت جامعه بودم. همکاران بنده وقتی وضعیت الانم را با گذشته‌ که حال خرابی داشتم مقایسه می‌کنند همواره تحسینم می‌کنند و این تفاوت‌ها کاملاً محسوس می‌باشد و انرژی این جایگاه این تفاوت‌ها را چند برابر می‌کند.
البته همواره من به همکاران و اطرافیانم عرض می‌کنم که تمام خدمات و رفتار من دلی بوده و من به انجام تمام آنها افتخار می‌کنم. طبق پیام سفر دوم حفظ این جایگاه‌ها هم سهل و هم سخت است و آفت این خدمات کبر و فخرفروشی است که تاوان سنگینی دارد و من آن‌را تجربه کرده‌ام. استاد امین فرموده‌اند که انسان هم می‌تواند از نیروهای مثبت انرژی بگیرد هم از نیروهای منفی.
ممنونم جناب نوروزی لطفاً به ما بفرمایید که جایگاه ایجنتی چه تأثیری در زندگی شخصی شما داشته است؟
زندگی شخصی مرا بسیار شیرین‌تر کرده است چون خداوند دو فرزند دختر روزی من کرده است و معمولاً دخترها بابایی هستند و فکر می‌کنم انرژی بیشتری به خانه می‌برم و از زمانی که در این جایگاه قرار گرفته‌ام  تمام تلاش خود را می‌کنم که همسفرانم کمبودی از طرف من احساس نکنند و گمان می‌کنم عشق بالاتری هم دریافت می‌کنم.

جناب نوروزی خواهش می‌کنم حرف دلتان را در مورد آقای مهندس دژاکام در یک جمله بفرمایید.
جواب دادن به این سؤال خیلی سخت است، خود آقای مهندس بارها فرمودند که نه مرید هستند و نه مراد، نه رب هستند و نه تقدس دارند و بارها راجع‌به این موضوع صحبت کرده‌اند ولی واقعاً برای من ایشان مراد هستند و من هر وقت راجع‌به ایشان می‌خواهم صحبت کنم همواره بغض می‌کنم. ایشان انسانی بسیار بزرگ و شریف، سرشار از عشق و محبت هستند که ما حتی ذره‌ای از اهمیت خدمات و بزرگی‌شان را درک نکرده‌ایم و مطمئنم آیندگان گواهی خواهند داد که آقای مهندس که بودند و چه کردند.
سی‌دی‌هایی که از آقای مهندس گوش می‌کنیم و یا صحبت‌های ایشان با اساتیدشان برای سال‌های دهه ۷۰ بوده است ولی گوئی ما همین امروز آنها را زندگی می‌کنیم و این از معجزات کنگره است. به نظرم برجسته‌ترین ویژگی آقای مهندس این است که وقتی حرفی می‌زنند و یا قانونی را می‌گذارند، ابتدا خودشان به آن عمل می‌کنند، نمونه‌اش سفر سیگار، حضور در لژیون سردار، دنوری، پهلوانی، نشانی در بی‌نشانی و .... به همین خاطر ما اعضای کنگره ۶۰ به ایشان ایمان داریم.
با سپاس از شما، در پایان اگر صحبت دیگری دارید بفرمایید.
می‌خواستم در رأس از آقای مهندس و خانواده محترمشان که بستر کنگره را برای ما فراهم نمودند تشکر ویژه نمایم و در ادامه از اعضای نمایندگی شادآباد تشکر می‌کنم. ازدیده‌بان گرامی آقای محسن خان که انشالله هر جا هستند همیشه سالم و تندرست باشند، راهنمایان و ایجنت‌های قدیم، آقای حسینی، آقای سبزه‌ای، آقای نادری، آقای رضوانی، آقای صادقی و تک‌تک این بزرگان که من افتخار شاگردی  این عزیزان را دارم و به ویژه جناب آقای خدامی دیده‌بان محترم مسئول نمایندگی شادآباد بسیار سپاسگزارم و دست همگی این عزیزان را می‌بوسم. همچنین از شما آقا صابر که ترتیب این مصاحبه را دادید تشکر می‌کنم.
بنده هم به نمایندگی از تمام اعضای شعبه شادآباد از شما آقای نوروزی تشکر می‌کنم.

تایپ و ارسال:خدمتگذاران سایت شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .