English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته به قلم مسافر علی لژیون پنجم در مورد لژیون سردار

دلنوشته به قلم مسافر علی لژیون پنجم در مورد لژیون سردار

دلنوشته مسافرعلی لژیون پنجم (در مورد لژیون سردار)
سلام دوستان علی هستم یک مسافر.
رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌ نماییم...
من سال‌ها در تاریکی‌ها دست ‌و پا زدم از کودکی با سیگار شروع کردم و در نوجوانی به سمت الکل، بعد حشیش و تریاک رفتم. هر چه بیشتر تلاش می‌کردم تا از چنگال اعتیاد رها شوم بیشتر در تاریکی‌هایش غرق می‌شدم. خانواده و دوستان هر کمکی کردند ولی فایده‌ای نداشت. کمپ‌ها، سقوط آزاد، انجیوهای مختلف... همه بی‌ثمر بود. هر روز جسم، روان، تفکر و زندگی‌ام رو به زوال می‌رفت اما خدا خواست و من راه کنگره ۶۰ را پیدا کردم، کم کم معنای وادی هفتم برایم روشن شد پیدا کردن راه، و مهم‌تر از آن برداشت صحیح از راه. آرام‌ آرام تغییرات را در خودم دیدم و این حال خوش به خانواده‌ام هم رسید. مادرم، همسرم و برادرانم وارد کنگره شدند و حال خوش دوباره در خانه‌ی ما جاری شد. به قول شاعر معاصر مولوی: مرده بودم، زنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم... این رهایی، این زنده شدن دوباره چیزی نیست که بتوان برایش قیمت گذاشت. باوری در ناباوری، اما امروز هیچ نیازی به مواد مخدر در وجودم نیست. با همین تفکر بود که وارد لژیون سردار شدم  چرا که دیگران کاشتند و ما خوردیم و امروز وظیفه‌ی ماست که بکاریم تا دیگران بهره‌مند شوند.

یادم هست اولین بار در گلریزان تنها ۲۵۰ هزار تومان با خجالت پرداخت کردم، سال بعد توانستم سردار شوم و امسال دنوری و متوجه شدم که این لژیون سردار است که دارد مرا می سازد و صفت مرا تغییر می‌دهد و این برای من که روزی حتی قدرت خرید موادم را نداشتم، معجزه‌ای بزرگ است.  لژیون سردار فقط یک بخش مالی نیست، بلکه لژیون عشق است ادامه‌ی همان وادی هفتم که می‌گوید باید حرکت کنیم تا حقیقت را بیابیم. بخشیدن و خدمت در این مسیر، یعنی برداشتی عاشقانه از راهی که پیدا کرده‌ایم. اگر الماسی را به دست کسی بدهند که قدر و قیمت آن را نداند، هدر می‌رود اما اگر به فردی آگاه برسد، از آن بهره‌های فراوان می‌برد.

کنگره ۶۰، وادی‌ها و لژیون سردار، همان گوهرهای گران‌بهایی هستند که اگر ارزششان را بدانیم، زندگیمان را جاودانه متحول می‌کنند . امیدوارم همگی  ما قدر کنگره ۶۰ ، جناب مهندس و خانواده‌ی محترمشان و تمام خدمتگزاران را بدانیم.  دلنوشته‌ام را با این کلام جاودان جناب مهندس به پایان می‌برم «بیشتر انسان‌ها تصور می‌کنند که باید داشته باشند تا ببخشند، اما نمی‌دانند که باید با عشق ببخشند تا داشته باشند»  متشکرم  مسافر علی – لژیون پنجم راهنمای محترم آقا علیرضا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .