در اعماق تاریکی و ناامیدی جایی که هیچ روزنهای از امید به چشم نمیخورد کنگره۶۰، همچو ستارهای درخشان ظاهرشد. قبل از آشنایی با این مکان مقدس، با این شهر فرشتهها، زندگیام غرق از سیاهی بود هرروزم با دردورنج آغاز میشد و باحسرت و پشیمانی به پایان میرسید؛ اما کنگره۶۰ دریچهای نو به سوی روشنایی گشود و به من فرصتی دوباره برای زندگی کردن بخشید. من! ازشبهای ناآرام، از زندگی بیهدف و نفسهای بیروح
که هرروز پر از تکرار بود، میگویم تا به تصویر بکشم چگونه کنگره۶۰، به مرور مانند چراغی در طول راه مسیر زندگی را روشن کرد و امید را به قلب من بازگرداند این روشنایی تنها به معنی ترک ماده نیست؛ بلکه برای بهتر زندگیکردن و به معنای فهمیدن، زنجیرههای روابط به معنای درست وصلکردن حلقههای انسانیت و زیبایی نگریستن؛ حتی در سختترین و تلخترین اتفاقات زندگی و یافتن معنایی تازه برای زندگیکردن است. نمیدانم زبان قاصر است،از گفتن بسیاری از چیزایی که دوست دارم بگویم؛ ولی نمیدانم چگونه و از چه راهی وارد شوم و بگویم، از بزرگ مرد این راه و بنیانگذار این مسیر، بنیان گذار کنگره۶۰، جناب مهندس دژاکام سپاسگزاری میکنم. ایشان نه تنها راه رهایی از اعتیاد را نشان دادن؛بلکه با عشق و ایمان خود به ما آموزش دادند؛ تا که چگونه انسان واقعی باشیم من تا ابد مدیون این مرد بزرگ هستم و از خداوند میخواهم عمری با عزت به ایشان عطا فرماید و همچنین میخواهم از راهنمای عزیزم خانم الهام تشکر کنم ایشان با صبر و حوصلهی فراوان در تمام مراحل سفر همراه من هستند راهنماییهای ایشان همچون چراغی در مسیر تاریکی و پر پیچوخم راه را برایم روشن کرد.
ایشان نه تنها یک راهنما؛ بلکه یک دوست و یک خواهر برای من هستند و خواهند بود، من همیشه قدردان محبتهای ایشان خواهم بود، من در اینجا تصوری که در ذهن دارم مثلثی است که از کنگره۶۰ بهروشی زیبا و لطیف و پر مفهوم از نوع زندگی را به من نشان دادند و میخواهم از زبان مثلثی صحبت کنم مثلثی به نام محبت،درک و صداقت از یک منابع خاصی که برگرفته از کنگره۶۰ میباشد، که این منابع را در وجود راهنمای خویش خانم الهام عزیز میبینم که با وجود انواع فشارها و چالشهای روزمره با محبت،درک و صداقت و پناهگاه امنی برای من بوده است. ایشان نحوهی شنیدن بدون قضاوت تشویق به بیان احساسات از طریق مهربانی و احترام که باعث می شود نیروهای خفتهی درونم بیدار شوند و تمام نیروی بیداری که باعث تخریب روحم شده بودند با وجود نیروهای پنهانی که تاکنون از آنها بیخبر بودم و با پیدایش این نیروها روحم از نو متولد شد با وجود معلم و راهنمایی همچونجناب مهندس دژاکام، که در این مسیر راه را برایم نمایان کرد تا به داشتههایم ایمان بیاورم و تمام این نیروها را به کارگیرم؛ تا زندگی نو و تازهای از کنگره۶۰ را با وجود این عزیز که الهام بخش حال دلم بود و هست شروع کنم. کنگره۶۰، فقط یک مرکز ترک اعتیاد نیست؛ بلکه یک خانواده بسیار بزرگی است در این مکان من با آدمهای بسیاری آشنا شدم که همگی در یک مسیر همدرد بودیم ما در کنار هم عشق ورزیدن، محبت کردن و کمک به یکدیگر و دوباره زندگی کردن و امیدوار بودن را یاد گرفتیم من امروز میخواهم رهایی را بیاموزم از اعتیاد رها یافتهام با تلاش و ایمان میتوان بر هر مشکلی غلبه کرد، من با انگیزه به مسیر ادامه میدهم و تلاش میکنم؛ تا زندگی نو بسازم و برای فرزندانم مادری باشم با تقوا و عادل و ناخالصیها را از بین میبرم و با تغییر در نگاه به زندگی و با توانمندیهای خالصانه به جلو میروم و با تفکر صحبت میکنم و ناامیدیها را از خود دور میکنم و با اصول مداوم مسیرم و مسیر زندگیام را با کنگره۶۰، پیوند میدهم و هدفهایم را ادامه میدهم، هدفهایی که معنا و اصول خود را در آنها بیابم بر استرسها و فشارها پا میگذارم و به اهدافم نگاه میکنم؛ تا این راه را با موفقیت به پیمانم؛ تا به مسیر رهایی و به خود رهایی برسم.
کنگره۶۰، آغوشش را به روی همه کسانی که در دام اعتیاد اغفال شده اند باز کرده است. در این مکان میتوانم راه رهایی را پیدا کنم و دوباره به زندگی بازگردم و به این مکان مقدس اعتماد کنم و به خودشان فرصت بدهند که زندگی سرشار از معنای زیبایی است کافیست به خود نگاه کنند و همگی به آینده امیدوار باشیم و با این شعاری که در کنگره۶۰ تکرار می شود و مهندس همیشه در لابهلای کلامش تکرار میکند، که هیچ چیز غیرممکن نیست با ایمان و تلاش و پشتیبانی مناسب با تغییر، بهبود و با پشتکار خود را میتوانیم تغییر دهیم و به شایستگیها خواهیم رسید کافیست فقط بخواهیم چون "خواستن توانستن است"
دردل کنگره۶۰، گنجینهای نهفته است که حقیقت زندگی را در دوجلوهی ناب به ما نشان می دهد اول،یافتن راه است؛ همان راهی که از شب اعتیاد آغاز میشود و به طلوع رهایی میرسد، این راه با عشق راهنمایان و همدلی همراهان؛ چون نوری در تاریکی مسیر را برایمان روشن میکند.قدم گذاشتن در این راه، یعنی پذیرش خود و سفری پر از کشف و شهود تا خود حقیقیمان را باز يابيم.
و بخش دوم، این حقیقت آنچه برداشت میکنیم،یعنی درک عمیقی که از این سفر نصیبمان میشود. این برداشت فقط رهایی از یک درد نیست؛ بلکه ارزش ثانیههای زندگی،معنای عشق، خانواده وقدرت بخشش است،این درک همچون دانشی گرانبها ما را مسلح میکند؛ تا با نگاهی نو،دنیای پیرامون را ببینیم و در هرشرایطی،قوی واستوار بایستیم، پس حقیقت با این دوبال یگانه پرواز میکند. یکی یافتن راه و درک آموختهها یعنی یافتن راه و آنچه برداشت مینماییم.
نویسنده: همسفر سهام رهجو همسفر الهام(لژیون شانزدهم)
رابط خبری: همسفر آمنه رهجو همسفر الهام
ویراستاری: همسفر ملیکا نگهبان سایت
ویرایش و ارسال: همسفر مهشید دبیر سایت
همسفران نمایندگی دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
99