جلسه ششم از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دکتر مسعود، به استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر سهیل و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «وادی هفتم (رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم) و تأثیر آن روی من» یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛ خیلی خوشحال هستم که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم. دستور جلسه وادی هفتم و تأثیر آن روی من است. در حضور شما اساتید صحبت کردن راجع به این وادی برای من بسیار سخت است. جناب مهندس وادی اول تا چهارم در خصوص تفکر صحبت کرده و میفرمایند هر ساختاری با تفکر شکل میگیرد. در وادی پنجم این تفکر به عمل تبدیل میشود و در وادی ششم فرماندهی عقل را به رسمیت شناخته و فرماندهی شهر وجودی را به عقل واگذار کردیم.
در وادی هفتم انتظار میرود که عقل انسان به وسیله ابزارآلاتی که در اختیار دارد، سه مؤلفه مجهول یعنی رمز، راز و کشف را برای ما آشکار سازد. تنها موضوعی که برای من آشکار شد حقیقت بود. به عنوان مثال خورشید یک حقیقت است.
رمز و راز دو کلمهای هستند که بسیار با یکدیگر شباهت دارند. در واقع نمیتوان بین این دو کلمه تفاوت قائل شد. جناب مهندس اکثر مواقع در آموزشهای خود از طبیعت الهام میگیرند. در اینجا میخواهم با ذکر یک مثال برداشت خود از وادی هفتم را بیان نمایم. فرض میکنیم که برای دوستی یک هدیه تدارک دیده و داخل یک صندوقچه قرار دادهایم؛ اگر از این شخص سؤال کنیم که داخل این جعبه چیست قطعاً نمیتواند درست حدس بزند و به ما خواهد گفت که برای من به مانند یک راز است.
درب صندوقچه زمانی باز میشود که ما به رمز آن که متشکل از اعداد و حروف و نشانهها است دسترسی داشته باشیم. برای سفر ابتدا باید موقعیت مکانی خود را بشناسیم سپس شروع به حرکت کنیم. انسانهای زیادی در طول تاریخ با عجله و بدون مشخص کردن مجهولات اقدام به سفر کرده و زندگی خود را به تباهی کشاندهاند. در خصوص بیماری اعتیاد نیز کشف رمز و راز این بیماری بسیار حائز اهمیت بود که جناب مهندس با کشف متد DST پرده از راز درمان بیماری اعتیاد برداشته و در اختیار ما قرار دادند.
انسانها نیز دارای رمز و راز خاص خود هستند؛ به همین سبب است که انسانها دارای خلقوخوی متفاوتاند که برای به دست آوردن علم ارتباط با انسانها باید آگاهی و تفکر سالم داشته باشیم؛ که این تفکر و آگاهی سالم در گرو داشتن تجربه کافی است.
دانایی به صورت آنی و یکجا به شخص داده نمیشود و نیازمند پارامتر زمان و کسب تجربه است. یکی از زیباترین جملاتی که در کنگره با آن مواجه شدم این جمله بود که اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی.
به فرموده جناب مهندس انسانها به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول کمخردان یا بیخردان و دسته دوم خردمندان هستند. کسانی که مدعی میشوند خردمند هستند بدون شک از بیخردترین افراد بوده؛ زیرا به محض اینکه شخص ابراز دانایی کرد به نادانی و منیت خود نیز اقرار میکند. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه دوستان صمیمانه تشکر میکنم.
.jpg)
تایپ: مسافر حمید
عکس: مسافر سهند
تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
151