"بهنام قدرت مطلق الله"
دهمین جلسه از دوره چهاردهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی قائمشهر، با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر ربیع با دستور جلسه "وادی هفتم و تاثیر آن روی من" در تاریخ 16 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام من حسین هستم، یک مسافر. پیش از هر چیز، خدا را هزاران بار شکر میکنم که امروز در کنار شما هستم. حال و هوایم بسیار خوب است و امیدوارم همه شما که در این سالن حضور دارید، حالِ خوبی داشته باشید. از حسن آقا، راهنمای لژیون دوم، نگهبان جلسه و دبیرشان تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا امروز اینجا خدمت کنم. همچنین، فرصتی پیش آمده تا از آقا مهرداد، نگهبان رشته ورزشی فوتبال، تشکر کنم که در این دو سه ماهی که برای مسابقات جام سرداربه تهران میرفتیم، واقعاً برای ما زحمت کشیدند. از همه کسانی که در این مدت در تهران، هنگام مسابقات آمدند و همراهی کردند نیز سپاسگزارم. امیدوارم این شرایط در سالهای آینده نیز به همین نظم و ترتیب ادامه پیدا کند.
دستور جلسه، دربارهٔ وادی هفتم و تأثیر آن روی من است. همه ما میدانیم که پیش از انجام هر کاری چه کوچک و چه بزرگ باید فرصتی به خودمان بدهیم و دربارهٔ آن موضوع تفکر کنیم و ببینیم چه نتیجهای میتواند برایمان داشته باشد. چه بخواهیم ساختمانی بسازیم، چه عروسی برای فرزندمان بگیریم، چه طلا بخریم یا هر کار دیگری، باید پیش از اقدام، دربارهاش فکر کنیم.
امروز خودم میخواستم همراه بچهها که برای آبیاری به بلده میرفتند بروم، اما بعد با خودم فکر کردم و گفتم: اگر بروم، ممکن است در برگشت دیر برسم. چون امروز استاد جلسه بودم؛ و بسیاری از بچههایی که در سفر اول هستند، میدانند که روزهای یکشنبه، سهشنبه و پنجشنبه شعبه برقرار است. این موضوعی است که باید با خودمان فکر کنیم و ببینیم آیا میتوانیم سر ساعت کارمان را انجام دهیم و به موقع به شعبه برسیم یا نه. گاهی میبینیم زمان از دستمان در میرود. به نظر من، بچههایی که اینجا نشستهاند، به این درک رسیدهاند و همین کار را انجام میدهند و مطمئناً کسانی که این کار را نمیکنند، به نتیجه نمیرسند.
در این دستور جلسه گفته میشود که رمز و راز کشف حقیقت، مانند داشتن رمز گاوصندوق است. اگر رمز آن را داشته باشیم، به راحتی میتوانیم آن را باز کنیم و به آنچه درونش است پی ببریم. اگر رمز هر چیزی را داشته باشیم، راز درونش را پیدا میکنیم. اما اگر نداشته باشیم، برایمان مشکل میشود و هرگز نمیتوانیم به راز آن پی ببریم. این موضوعی است که باید آگاهیمان را دربارهاش بالا ببریم. رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه و دیگری، آنچه که برداشت میکنیم. در مورد موضوع اعتیاد هم دقیقاً همینطور است. آقای مهندس در سیدی اخیرشان به درستی بیان کردند که اعتیاد، سلول به سلول، مولکول به مولکول و حتی ژنتیک ما را تغییر داده است. کنگره به چنین شناختی نسبت به مواد مخدر رسیده و دلیلش هم به روشنی مشخص است که تعداد زیادی از همنوعان ما آمدند و به رهایی رسیدند؛ در طول هفته شاید نزدیک به صد یا دویست نفر و یا شاید بیشتر از اینها به رهایی میرسند و دلیلش این است که به رمز و راز درمان اعتیاد پی بردهایم.
مطمئناً سالهای بسیار طولانی شاید هزاران سال کسی به رمز و راز درمان اعتیاد پی نبرده بود. بسیاری از انسانها، بسیاری از خانوادهها نابود شدند، متلاشی شدند و بسیاری جان خود را از دست دادند؛ فقط به این خاطر که رمز و راز درمان اعتیاد را نمیدانستند. اگر بخواهم به طور خلاصه بگویم: زمانی که من مصرفکننده هروئین و شیشه بودم، تصمیم گرفتم هروئین را برای همیشه کنار بگذارم و فقط شیشه مصرف کنم. تقریباً دو سه ماه این کار را انجام دادم و نه هروئین زدم و نه متادون. اما متأسفانه کارم به بیمارستان کشید. بعد از حدود هفتاد هشتاد روز، پیش خودم فکر کردم که میتوانم هروئین و متادون را کنار بگذارم، از روی نا بلد بودن.
.jpg)
در آنجا پزشکی بود که انسان بسیار خوب و خوشقلبی بود؛ هزینهای هم از من نگرفت. به من گفت: «این داروها را به تو میدهم تا دیگر مواد مصرف نکنی. واقعاً آدم خوبی بود. من آن داروها را تقریباً دو ماه طبق دستور او مصرف کردم و شرایطم به گونهای شد که حتی نمیتوانستم از خانه بیرون بروم. نهایت کارم این بود که برای خرید سیگار به سوپرمارکت بروم و برگردم. نه با کسی حرف میزدم و نه کسی با من صحبت میکرد.
آن پزشک خواست به من کمک کند واقعاً هم آدم خوبی بود اما رمز و راز درمان اعتیاد را نمیدانست. به همین دلیل، با وجود نیّت خوبش، نتوانست کمکی به من بکند.
اینجا به من کمک کردند، چون رمز و راز درمان اعتیاد پیدا شده است. به خاطر همین است که بسیاری از بچهها به اینجا میآیند و در طول هفته درمان میشوند و وقتی هم که درمان میشوند، زندگی کاملاً راحتی دارند.
در مورد قسمت دوم دستور جلسه که میگوید: یکی رفتن راه است و دیگری آنچه برداشت مینماییم؛ باید گفت که مکانش پیدا شده، جایگاهش مشخص است. باید در این مسیر حرکت کنیم و گوش به فرمان راهنمای خود باشیم. اگر این کار را انجام دهیم، من به روش DST ایمانِ کامل دارم و مطمئنم هرکس که بتواند این را انجام دهد، صد درصد به رهایی خواهد رسید.
از این که به سخنان من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
تایپ،ویرایش و بارگزاری: مسافر علیرضا، لژیون چهارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
107