English Version
This Site Is Available In English

دردمند درد دیگران بودن انسان را خردمند می کند

دردمند درد دیگران بودن انسان را خردمند می کند

نهمین جلسه از دوره هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره‌۶۰ نمایندگی صبا به استادی دیده‌بان مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر سیامک و دبیری مسافر رضا با دستورجلسه «وادی هفتم(رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم) و تاثیر آن روی من» شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان، علیرضا هستم یک مسافر؛ خدا را شکر می‌کنم که در این نمایندگی به‌عنوان استاد جلسه حضور دارم. وقتی انسان در کنگره خدمت می‌کند گویی لطف خداوند شامل حال او می‌شود ولی اینکه چقدر می‌تواند از این لطف بهره‌مند شود، بستگی به تلاش و ظرفیت خودش دارد. وقتی وارد این محیط آموزشی می‌شویم، می‌فهمیم که حقیقت ماجرا چیست. شاید بیرون از کنگره تصور دیگری وجود داشته باشد ولی ما می‌دانیم اینجا چه خبر است. در سفر اول، علم اعتیاد را می‌آموزیم و در سفر دوم، علم زندگی را؛ در واقع آموختن علم و رسیدن به دانایی یک توفیق بزرگ است، کسی می‌تواند فرمان‌بردار باشد که ابتدا دانایی را کسب کرده باشد زیرا فرمان‌برداری از دانایی آغاز می‌شود. بنابراین باید تلاش خود را بکنیم و بدانیم که نمی‌دانیم؛ آن‌وقت است که آموزش راستین به سراغ ما می‌آید.

وادی‌ها ارزشمند هستند زمانی که به کار ما بیایند. وادی‌ها در کنگره مثل یک دارایی ارزشمند است مثل طلا یا وسیله‌ای که وقتی به کار می‌گیریم، ارزش پیدا می‌کند. وادی هفتم می‌گوید: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم.» آقای مهندس به‌عنوان نویسنده وادی‌ها توضیح می‌دهند که رمز چیست، راز چیست و کشف یعنی چه؟ هرکسی هم از منظر خودش داستان را تعریف می‌کند واین‌که هر کس چه‌قدر از این تعریف می‌تواند بهره ببرد، بسیار متفاوت است چون انسان‌ها با قسمت روشن خود تصمیم می‌گیرند ولی با قسمت تاریک خود حرکت می‌کنند. زیبایی را همه می‌شناسند، راستی را همه می‌‌شناسند، دروغ را همه می‌شناسند، بدی را می‌شناسند؛ هیچ‌کس هم این‌ها را دوست ندارد ولی نمی‌شود! نمی‌شود مواد مصرف نکرد چون علم مصرف نکردن مواد را بلد نیستیم؛ نمی‌شود دروغ نگفت چون علم دروغ نگفتن را بلد نیستیم. می‌‌خواهیم خوب و بدون دغدغه زندگی کنیم ولی علمش وجود ندارد. دانش هست، دانش در کره زمین فراوان است ولی آموزش راستین نیست.  وادی‌ها این آموزش‌ها را به ما می‌دهند.

حقیقت موضوعی است که انسان‌ها همیشه در جستجوی آن بوده‌اند. حق با حقیقت خیلی فرق دارد. حق شاید امروز با ما باشد یا فکر کنیم این اتفاقی که برای ما افتاده حق ما نبوده ولی حقیقت من هست. یک درگیری پیش می‌آید حق کاملا با تو است ولی قاضی حق را از تو می‌گیرد و به یکی دیگر می‌دهد چون حقیقت جای دیگری است. حقیقت از زمان دوری با ما حرکت کرده، همواره ناظر بر لحظه‌‌لحظه زندگی ماست و این عین عدالت است. می‌گویند عدالت مثل شمشیر است. شم یعنی ناخن و برنده است. عدالت، برنده است و دست حقیقت است. رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌‌کنیم. آن "برداشت" می‌شود حقیقت. آن‌که می‌گوید یک دانه بکار، حق است. وقتی هفتاد دانه، برداشت کردی می‌شود حقیقت. هیچ کس حقیقت را نمی‌داند مگر اینکه به انتهای ماجرا برسد.

آقای مهندس می‌ فرمایند دو گروه وجود دارد کسانی که خرد دارند و کسانی که خردمند هستند. خرد وجود دارد، خردمندی وجود ندارد؛ دانش وجود دارد، دانشمندی وجود ندارد. خردمندان کسانی‌ هستند که درد دیگران را التیام می‌بخشند، کسانی که دردمند درد دیگران هستند، خردمند می‌شوند. کسانی که صاحب تفکر و تعقل‌اند و می‌توانند تزکیه و پالایش کنند. و پیش از حرکت، انتهای مسیر و حقیقت را می‌بینند. خیلی از ما فکر می‌کنیم ولی توان حرکت را نداریم. توصیه مهمی که در این وادی آمده این است که قبل از حرکت در مسیر به کسانی نگاه کنیم که پیش‌تر، این مسیر را رفته‌اند. ساده‌ترین مثال، خود روش درمان در کنگره است. اگر نگاه کنیم می‌بینیم کسانی که این مسیر را پیموده‌اند به درمان و آرامش رسیده‌اند. بنابراین قبل از اینکه وارد مسیری شویم، لازم است کمی درنگ کنیم و بعد تصمیم بگیریم.

آقای مهندس همچنین از صراط مستقیم سخن می‌گویند. صراط مستقیم خلوت‌ترین مسیری است که می‌توان آن را پیدا کرد زیرا تنها کسانی در آن قدم می‌گذارند که به این تفکر، تعقل و خردمندی رسیده‌اند که زندگی خوب و آرامش تنها نصیب کسانی می‌شود که از جان و مال خود برای فهم و اندیشه دیگران می‌گذرند و خدمت می‌کنند. ما در کنگره یک الگوی بی‌نقص داریم؛ الگویی که هم حق می‌گوید و هم حقیقت را می‌شود در رفتار و کردارشان دید هرآنچه می‌گویند خودشان نیز عمل کرده‌اند؛ اگر می‌گویند سفر کنید، خودشان سفر کرده‌اند؛ اگر می‌گویند دانش بیاموزید، خودشان محل آموزش ایجاد کرده‌اند؛ اگر می‌گویند خانواده مستحکم داشته باشید، خودشان چنین خانواده‌ای دارند؛ اگر می‌گویند باید کار و درآمد و ثروت داشته باشید، خودشان دارند و این یعنی اینکه ایشان یک الگوی عملی و واقعی هستند که این مسیر را رفته و تمام تلاششان را می‌کنند که دیگران هم در این مسیر پا بگذارند.

در وادی‌ راجع به گنج درون هم صحبت می‌شود الان ما در "گنج درون" آقای مهندس قدم برمی‌داریم، در "حکمت" آقای مهندس قدم برمی‌داریم، در "حکم" آقای مهندس قدم برمی‌داریم، در "تفکر" آقای مهندس قدم برمی‌داریم. و تک‌تک ما صاحب گنج درون هستیم که می‌توانیم به آن برسیم. این گنج درون حداقل می‌تواند برای هرکسی یک زندگی توأم با آرامش و آسایش به همراه داشته باشد ولی رسیدن به آن، بها دارد و بهای آن گذشت، بخشش و انفاق است که خیلی سخت است. خیلی سخت است انسان بی‌خرد باور کند که یک دانه بکارد و هفتاد دانه برداشت کند؛ این مسائل بسیار پوشیده است، روشن نیست چون اگر روشن باشد دیگر ارزشی ندارد و نیاز به ایمان دارد. ایمان یعنی ندیدن و خریدن؛ در کنگره، با آموزش‌ها و خدمت‌هایمان به ایمان می‌رسیم. کسانی که در جایگاه‌های مختلف مثل راهنما یا در لژیون سردار خدمت می‌کنند، بخشش و گذشت را تجربه می‌کنند و در مسیر ایمان قرار می‌گیرند. برداشت من از این وادی این است که کنگره، حقیقت است و  همه ما در سفر اول هستیم هر کسی که در کنگره هست در سفر اول است، باید تمام تلاشمان را بکنیم که وارد سفر دوم بشویم و به درون خود سفر کنیم؛ اکثر ما تلاش می‌کنیم از خودمان بیرون بیاییم در صورتی که آقای استاد امین می‌فرمایند: «بیرون ما خبری نیست»

تهیه: مسافر رضا
ویرایش و ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .