ششمین جلسه از دوره بیست و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، نمایندگی گنجعلیخان کرمان، با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر موسی با دستور جلسه"از فرمانبرداری تا فرماندهی" يکشنبه ۹شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر.
در ابتدا تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را فراهم کردند تا من محمد به درمان و حال خوب برسم.
تشکر میکنم از آقا مرتضی راهنمای عزیزم و از آقای سیستانی راهنمای تازه واردینم.
تشکر میکنم از آقای محسن زارکویی راهنمای تغذیه سالم و
تشکر میکنم از آقا مجید ایجنت محترم و از مرزبانها و تمام خدمتگزاران کنگره.
دستور جلسه این هفته از فرمانبرداری تا فرماندهی.
ای بیخبر بکوش تا صاحب خبر شوی،،،،،،تا راهرو نباشی کی راهور شوی.
انسان در هر مقوله و زمینهای که بخواهد صاحب نظر شود و در جایگاه فرماندهی قرار بگیرد باید فرمانبردار خوبی باشد.
کلمه فرمانده را وقتی میشنویم در ذهنمان یک فرد نظامی میآید با لباس نظامی که به سربازها دستور میدهد و نظم را برقرار میکند این یک تصویر است و حالتهای دیگری هم دارد.
فرماندهی دو صور دارد صور آشکار و پنهان.
صور پنهان فرمان دادن در قسمت درون انسان است مثلاً وقتی به دستم میگویم این لیوان را بردار تبعیت کند فرماندهی اجرا شده.

بعضی وقتها میخواهیم تصویری در ذهن خود بیاوریم ولی تصویر دیگری به وجود میآید یعنی خواسته ما اجرا نشده و فرماندهی در آن زمینه انجام نشده یا ناقص است.
فرد مصرف کننده فرماندهی در صور پنهان را کاملا متوجه میشود،یک آدم سالم هر کار بخواهد انجام میدهد به راحتی میخوابد صبح هر ساعتی خواست بیدار میشود و هیچ وقت به فرماندهی درون دقت نمیکند.
شخص مصرف کننده بعد از مدتی متوجه میشود خیلی کارها را نمیتواند انجام بدهد و یا به صورت مشروط میتواند انجام دهد.
باید برود و مواد مصرف کند آن هم جواب نمیدهد و باید دوز مصرف خود را بالا ببرد یا از موادی به مواد دیگر،مثلاً اگر تریاک میکشد شیره بکشد،فرد مصرف کننده همه این کارها را انجام میدهد تا بتواند فرماندهی نیروهای درون را به دست گیرد و کارهایی که قبلاً انجام میداده را انجام بدهد.
انسان وقتی کار جدیدی انجام میدهد قدرت فرمانده اش زیاد میشود.
فرد مصرف کننده در این وضعیتی که دارد اگر بخواهد اختیار نیروهای درون خود را به دست بیاورد و بگوید شو شود ،باید فرمانبرداری کند.
فرمانبرداری سخت است،ما باید آموزش بگیریم و دانایی خود را بالا ببریم و دانایی را به دانایی موثر تبدیل کنیم که باید یک استاد انتخاب کنیم و در کنگره هم به همین دلیل ما راهنما انتخاب میکنیم تا با کمک راهنما و آموزشهایی که میگیریم بتوانیم فرماندهی نیروهای درون را بر عهده بگیریم.
ما باید فرمانبردار باشیم هرچه راهنما میگوید بگوییم چشم،دارو سر وقت به میزان دقیق که راهنما میگوید استفاده کنیم، سر جلسه حضور پیدا کنیم،سیدیهای خود را کامل بنویسیم.
آقای مهندس میگویند سی دی نوشتن علاوه بر اینکه آموزشهای زیادی دریافت میکنید یک نوع مدیتیشن است و در آن مدتی که سی دی مینویسید ذهنتان آزاد است و به مشکلات فکر نمیکنید و مهمتر در کنگره این است که بتوانیم آموزشها را در زندگی خود عملی کنیم.
من قبل از کنگره مشکلات روحی زیادی داشتم که به واسطه مصرف قرص متادون بود و ترس از خرابی کبد و مشکلاتش و مشکل بزرگتر اینکه خوابم به هم ریخته بود شب تا صبح بیدار بودم نمیتوانستم بخوابم.
و موضوع دیگر مسئله مرگ بود میگفتم اگر قرار است بمیریم پس برای چی کار کنیم و تلاش کنیم بعد از اینکه وارد کنگره شدم متوجه شدم که مرگ پایان زندگی نیست و بعدها و جهانهای دیگر وجود دارد و این باعث شد که به زندگی امیدوار شوم.
من تصمیم داشتم به دکتر برای ترک اعتیاد بروم که آقای مسلم یکی از دوستانم را دیدم و در مورد کنگره برای من توضیح داد و منم به کنگره آمدم که از ایشان تشکر میکنم و بهترینها را برایشان آرزو میکنم.
روزهای اول که به کنگره آمدم با ماسک و کلاه میآمدم و ترس از این داشتم که کسی مرا بشناسد چون شناختی از کنگره نداشتم و نمیدانستم که هدف کنگره فقط درمان اعتیاد نیست و یک دانشگاه است که به من درس زندگی کردن یاد میدهد.
بعد از اینکه لژیون انتخاب کردم و چند ماهی به کنگره آمدم آن پیوند محبت ایجاد شد و سی دی روح مشترک آقای مهندس به من خیلی کمک کرد اینکه ما همه روحهای مشترکی داشتیم که در کنگره جمع شدهایم.
در کنگره یاد گرفتم که هستی بر پایه بخشش و خدمتگزاری است و سعی کردم خدمتگزار خوبی باشم چه فیزیکی و چه مالی ،در روزهای اول که دوست داشتم در لژیون سردار شرکت کنم نمیدانستم آیا میتوانم مبلغ سرداری را پرداخت کنم یا نه که خدا را شکر انجام شد.
بر ترسهایم غلبه کردم و تعهد دنوری دادم ۱۰ تومن پرداخت کردم و بعد از آن مشکلات مالی برایم به وجود آمد که یک شب آقای زرکش را در خواب دیدم که ایشان به من گفت از شما توقع نداشتم و در شعبه استاد جلسه بودند و من هرچه دستم را برای مشارکت بالا میگرفتم به من مشارکت نمیدادند وقتی خوابم را برای راهنمایم تعریف کردم به من گفتند آقای زرکش دیدهبان لژیون سردار و مالی هستند احتمالاً این خواب برای این است که تعهد دنوری را پرداخت نکردهای که از آن زمان من مصمم شدم و توانستم دنوریم را پرداخت کنم و همچنین همسفرم هم دنوری اش را پرداخت کرد.
آقای مهندس میگویند که هر فرد در کنگره حدوداً ۷۰ میلیون برایش هزینه میشود و من کاری برای کنگره انجام ندادم و اگر خدمت فیزیکی یا مالی هم انجام دادم در مقابل کاری که کنگره برای من انجام داده هیچ است و من اگر تا آخر عمرم در کنگره خدمت کنم باز هم نمیتوانم دین خود را به کنگره ادا نمایم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.

تایپ:مسافر محمد لژیون اول
عکس،ویرایش و بارگذاری مطالب:مرزبان خبری مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
192