English Version
This Site Is Available In English

فرماندهی با شکست نفس رخ می‌دهد

فرماندهی با شکست نفس رخ می‌دهد

سومین جلسه از دور هفتم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ سیرجان با دستور جلسه: «از فرمانبرداری تا فرماندهی» با استادی؛ راهنمای DST مسافر سیروس، نگهبانی: مسافر قاسم و دبیری: مسافر محمد، در روز یکشنبه مورخ ۱۴٠۴/۶/۹ رأس ساعت ۱۷ تشکیل گردید.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان سیروس هستم یک مسافر خدا را شکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم ممنون آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم و همچنین تشکر می‌کنم از همه خدمتگزاران نمایندگی سیرجان. برای دستور جلسه امروز چندین سی‌دی وجود دارد، سی‌دی فرمان‌برداری تا فرمانروایی، سی‌دی نقض فرمان، سی‌دی معلم که همه سفر اولی‌ها آن را نوشتند، در سی‌دی این هفته آقای مهندس اشاره کردند که همه افکار و اعمال انسان‌ها دو جهت دارد صور پنهان و صور آشکار و ما باید همه چیز را از این دو جهت بسنجیم؛ یعنی همه چیز آن چیزی نیست که ما می‌بینیم و یک‌سری اتفاق‌ها در صور پنهان انسان صورت می‌گیرد. برای اینکه یک انسان وارد تاریکی شود باید نقض فرمان انجام دهد نقض فرمان؛ یعنی سرپیچی از قوانین الهی قوانین، همان کارهایی که باید انجام دهم و کارهایی که نباید انجام دهم همین بایدونبایدها و هرکجا من از این قوانین عدول کنم یک چوب ناپیدایی وجود دارد که من را به راه درست بازمی‌گرداند و هر چقدر دورتر شوم این درد چوب بیشتر است و برای خروج از تاریکی باید فرمان‌بردار باشیم. تاریکی از دیدگاه آقای امین تعریفی دارد: «تاریکی؛ یعنی نیروهای من تحت امر من نیستند؛ یعنی من توانایی‌های بالفطره خود را به یک ماده بیرونی وصل کرده‌ام.» بعدها برای بازپس‌گیری این توانایی‌ها از نیروهای تاریکی من دچار یک رنج و عذابی خواهم شد و باید فرمان‌بردار باشم از فردی که همین مسیر را رفته و به درمان رسیده است.

در کنگره ما سلسله‌مراتب و جایگاهی داریم؛ یعنی همه چیز چیده شده است که رهجو کیست؟ راهنما کیست؟ دیده‌بان کیست؟ و طبق همین سلسله‌مراتب افرادی که در کنگره هستند ملزم به فرمان‌برداری هستند، رهجو از راهنما، راهنما از ایجنت، ایجنت از دیده‌بان دیده‌بان از آقای مهندس و سؤال اصلی اینجاست که چرا من باید فرمان‌بردار باشم؟ در ابتدا برای اینکه هر چیزی را که جایگاه بالاتر آموخته از او یاد بگیرم. زمانی که یاد بگیرم می‌توانم به نفرات بعدی نیز انتقال دهم و با آنها نیز آموزش دهم.

در جایگاه فرمان‌برداری باید همانی را اجرا کنیم که فرمانده، فرمان داده است نه کمتر و نه بیشتر؛ چون راهنما به‌عنوان فرمانده راه را چیده است و مشخص کرده که رهجو از کدام مسیر عبور کند. مهم‌ترین موضوع در فرمان‌برداری این است که در صور آشکار راهنما فرمانی را به رهجو می‌دهد؛ مثلاً اینکه از فردا پله را کم کن؛ اما در رهجو، بین خودش و نفسش یک جنگ تمام‌عیار صورت می‌گیرد، وقتی که رهجو در صور پنهان با نفس خود یا خواسته‌های غیرمعقول خود می‌جنگد و پیروزی کسب می‌کند، می‌تواند کاهش پله را انجام دهد. این پیروزی‌ها در هر پله، در هر موضوع، روی‌هم جمع می‌شوند و تبدیل به رهایی می‌شوند.

رهایی مواد و واردشدن به سفردوم؛ نتیجه شکست کامل نفس در مسئله اعتیاد است. در صور آشکار رهایی را از آقای مهندس می‌گیرم؛ ولی در صور پنهان شکست نفس در رهجو اتفاق می‌افتد. در راهنمایان این شکست نفس در موضوعات مختلف مثل سیگار و چاقی و بندهای دیگر اتفاق افتاده است که راهنما می‌تواند نفس رهجوی خود را تحت فرمان قرار دهد. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید ممنون و متشکرم.

تایپ و ارسال: مسافر سیروس

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .