دومین جلسه از دور پنجم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی امیر اراک با استادی مسافر رحمان و نگهبانی راهنما مسافر حسین و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه « از فرمانبرداری تا فرماندهی» یکشنبه 1404/6/9 در ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان رحمان هستم یک مسافر
اما دستور جلسه این هفته
از فرمانبرداری تا فرماندهی
ابتدا به ساکن وقتی که صحبت از این دستور جلسه میآید یک ذهنیت نظامی برای انسان پیش میآید در کنگره ۶۰ نظم و انضباط آن از نظام بیشتر است چراوقتی انسانها میآیند کنگره ۶۰ خودشان را میشناسند خودشان را موظف میدانند که آن حرمتهاو قوانین را رعایت کنند.
وقتی یک فردی در ناامیدی و تنهایی قرار میگیرد و در مسائل منفی و تاریکیها قرار میگیرد طبیعتاً سردرگم میشود و هر راهی را میرودبه بنبست میرسد هر مسیری که میرود و هر آدرسی را ه به آن میدهند به بنبست میرسد.
چون به ناامیدی میرسد اعضا و جوارح بدنش از او دیگر فرمان نمیگیرد میخواهد کاری انجام بدهد ولی گوش به فرمان او نیست اند میخواهد کاری انجام بدهد ولی توانمند نیست و آنجا آن توانمندی از انسان گرفته شده است،
در زمان اعتیاد و تاریکیها وقتی به کنگره ۶۰ میآییم ک راهنما انتخاب میکنیم و راهنما طبق متدی که کنگره ۶۰ دارد و به من رهجو ارائه میدهد من رهجو باز توانی خودم را به دست میآورم و ذره ذره باعث تغییر من میشود چه کسانی موفق اند وچه
کسانی فرمانبردار میشوند افرادی موفق هستند که گوش به فرمان راهنما باشند یعنی با تفکر خود پیش نروند و حرکت نکنند اگر من رهجو تفکرم درست بود سر از بیقولهها در نمیآوردم پس بنابراین الان که آمدهام در کنگره ۶۰ قرار گرفتهام وراهنما انتخاب کرده ام باید تمام مسائل حرکتی خودم رابا راهنما هماهنگ باشم

واگر بدونه هماهنگی راهنما پیش بروم قطع به یقین به مشگل میخورم دقت بفرمایید یک مکانیک خوب مکانیکی است که در دوران شاگردیش خوب شاگردی کرده باشد یک مدیر خوب مدیری است که در دوران کارمندی خودش یک کارمند مفیدی بوده است
منم زمانی یک رهجوی خوبی میشوم که وقتی راهنمایم از من خواست دلیل نیاورم من وقتی که میآیم سه جلسه به عنوان مهمان مسائل کنگره را به من عنوان میکنند
یعنی من با ساز و کار کنگره آشنا میشوم میآیم راهنما انتخاب میکنم و و راهنما از من مسئلهای را در قالب کنگره ۶۰ میخواهد و من ممانعت کنم اینجا مشکل پیش میآید
و هر چیزی که راهنما به من میگوید من باید بگویم چشم چون راهنما شرح وظایف خود را میداند و هرچه راهنما گفت و قبول کرد آن رهجو میشود یک فرمانبردار خوب یک فرمانبرداری که هرچه فرماندهاش گفت باید انجام دهدتا آرام آرام پیش برود تا بتواند فرماندهی جسم خودرا به دست گیرد در این حداقل 10 ماه
من رحمان زمانی که مصرف کننده بودم درزمان مصرف گاهآ یک لامپ عوض کردن 6ماه زمان میبرد چون توانایی آن رو نداشتم ودلیل آن بود که فرماندهی از من گرفته شده و اگر بخواهم فرمانده خوبی باشم باید شاگرد خوبی هم باشم و فرمانبردار خوبی باشم
ممنونم که به صحبت های من توجه کردین
تایپ: مسافر سعید
عکس و تنظیم: مرزبان خبری مسافر صادق
- تعداد بازدید از این مطلب :
223