English Version
This Site Is Available In English

رهایی به یکباره انجام نمی‌شود

رهایی به یکباره انجام نمی‌شود

اگر زباله یا آشغال را با بهترین و گران‌ترین و معطرترین قلم‌های دنیا بنویسیم هیچ تفاوتی در باطن و معنای آن ایجاد نمی‌شود؛ مثل انسان‌هایی که ظاهرشان بسیار فاخر و زیبا و آراسته است ولی از درون پوسیده و سیاه و تاریک هستند. پس باید دانست که دور ساختن آدم‌هایی که پندار بد، گفتار بد و کردار بد دارند به این معنی نیست که از آن‌ها نفرت یا دشمنی داریم، بلکه به این معنی است که به خود احترام گذاشته، محبت کرده و عشق می‌ورزیم. برای به دست آوردن هر چیزی باید بهای آن‌ را پرداخت کرد. این‌ها به نوعی آگاهی است و به این آگاهی رسیدن هدیه‌ای است الهی که این هدیه بدون بها ممکن نیست.
اگر کسی چشم دلش را بیشتر باز کند، رنج‌های جهان را عمیق‌تر حس می‌کند و هر کسی که بیدارتر می‌شود زخمش پنهان‌تر می‌شود؛ که این‌ها از ضعف نیست بلکه از عمق است. پس بیداری جدا شدن از خواب‌زدگان است و این یک نور الهی است که از عمق برمی‌آید. نور الهی یعنی رها شدن از بندهایی که یک عمر خود را به آن‌ها بسته و سپرده‌ایم و این رهایی به یکباره انجام نمی‌شود.
از بندی به‌نام اعتیاد رها شدم، به خیالم که همه‌چیز تمام شد و دیگر انسانی آزاد و رها هستم، ولی به مرور دانستم که این آغاز راهی جدید است به‌نام صراط مستقیم. با قدم گذاشتن در این راه شروع کردم به شناخت خود و یافتن آرامش، ولی هر چه پیش رفتم از آرامش خبری نبود و ناآرامی بیشتر و بیشتر می‌شد. به تکرار دنبال راهی برای آرامش بودم که فهمیدم به‌دنبال آرامش نباید بگردم و در هر حالتی که هستم آن را بپذیرم؛ که اگر آن را نپذیریم یک تضاد درونی در خودم ایجاد خواهم کرد که در اثر مقاومت ناآگاهانه به‌وجود می‌آید. راه بخشش را پیش گرفتم و در آخر دریافتم خودم را ببخشم از این‌که در آرامش نیستم و این ناآرامی خودم را به‌طور کامل بپذیرم؛ در این‌صورت ناآرامی من تبدیل به آرامش خواهد شد. هر چیزی را که به‌طور کامل بپذیریم ما را به مقصود می‌رساند و مقصد آرامش است که در صراط مستقیم به دست می‌آید؛ که این‌هم معجزه تسلیم خواهد بود. وقتی آنچه را که بپذیریم تک‌تک به بهترین لحظات تبدیل شده و می‌رسند؛ که این پذیرش همان روشنایی است، روشنایی همان جهان‌بینی است. در این جهان‌بینی آموختم تسلیم شدن را، یعنی هر چیزی که در لحظه اتفاق می‌افتد خوش است. در این‌صورت به جایی می‌رسم که تمام حوادث روزمره زندگی به صلح، صفا، صمیمیت و محبت تبدیل می‌شوند: صلح با خدا، صلح با خودم، صلح با جهان هستی و همه موجودات، صلح با تمام انسان‌ها.
پس نه نگران فردا باشم نه تماشاگر دیروزم؛ و این هم از نشانه‌های تسلیم است. به باوری رسیدم که ذهنم در بین راه‌حل‌های تکراری گذشته سرگردان می‌گردد و به‌دنبال راه‌حل جدید نیست؛ پس قدرت مطلق راه‌حل تکراری خلق نمی‌کند. در این تسلیم شدن راهی هست به‌نام رهایی و آزادسازی ذهن که باید به آن رسید؛ و این نیز در صراط مستقیم ممکن می‌شود.
همه این آموخته‌هایم را از مکان مقدسی به‌نام کنگره ۶۰ دریافت کرده‌ام. در این مکان خدا فرشته نجاتی را جلو راهم گذاشته که راهبر و راهنمای من باشد و این راه‌بلد مسیر صراط مستقیم را برایم نمایان کرده و مرا در این مسیر هل داده که در این مسیر انسان بودن را بیاموزم و انسان‌گونه زندگی کنم.
ممنون و قدردان تمام لطف و محبت و زحمات راهنمای بسیار عزیز و محترمم جناب آقای سعید پورعباس هستم.

نویسنده:مسافر محمد لژیون دوم
جمع آوری مطلب:مسافرسالار
خدمتگزارسایت:همسفررضا
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .