هشتمین جلسه، از دوره سوم کارگاههای آموزشی - خصوصی کنگره ۶۰، ویژه خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی همسفر آزیتا، نگهبانی مسافر نسرین و دبیری مسافر الهه، با دستور جلسه «دانایی، دانایی مؤثر و سواد» روز شنبه ۱ شهریورماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان آزیتا هستم یک همسفر
امروز در مورد «دانایی، دانایی مؤثر و سواد» صحبت میکنیم. در کتاب ۶۰ درجه، به این مورد اشاره شده که دانایی به تمدن و فرهنگ نیست، دانایی به سواد نیست، مانند انسان، به لباس پوشیدن نیست و باید انسانی و درست بیندیشیم. دانایی تعاریف دیگری هم دارد.
دانایی یعنی اطلاعاتی که ما داریم و میخواهیم آنها را به مرحلۀ عمل و اجرا در آوریم. کسانی که باسواد هستند، نمیتوانند اینگونه تصور کنند که حتماً افراد دانایی هم هستند. چهبسا در اجتماع مشاهده کردهایم که فرد دکتر، مهندس و یا دارای مقام و منصب است و از سواد و تحصیلات زیادی هم برخوردار است، اما روابطعمومی و برخورد خوبی با دیگران ندارد. اینگونه افراد، یک سری اطلاعات و علم خاصی را در یک یا چند رشته مخصوص دارند و تنها در زمینههای مذکور، دانش خود را بالا بردهاند؛ اما در بیشتر زمینهها، به دانایی و دانایی مؤثر نرسیدهاند.
این مقوله شامل حال بسیاری از ما میشود که مسائل زیادی را میدانیم و علم آن را هم داریم؛ اما در زمینه اجرا و عمل، بسیار ناتوان هستیم و ضعیف عمل میکنیم.به طور مثال، استادی را در نظر بگیرید که رشته تخصصی او، آموختن و یاددادن «توکل به خداوند» است و دانشجویان را در این زمینه آموزش میدهد. در کلاس و دانشگاه، مرتباً در این مقوله صحبت میکند، اما وقتی برای خودش مشکلی پیش میآید، مثلاً فرزندش بیمار میشود و یا نیاز به عمل جراحی دارد، هرگز نمیتواند «توکل» نماید، تلاش لازم را انجام بدهد و نتیجه را به خداوند بسپارد.
دانشی را که به دانشجویان خود، آموزش میداده، نمیتواند به مرحله عمل در آورد تا از آن گذرگاه عبور نماید. اینها ناشی از این است که شخص دانایی و علم را دارد؛ ولی متأسفانه در عمل و اجرا، صفر است.در واقع به دانایی مؤثر نرسیده است.
زمانی که انسان به دانایی و دانایی مؤثر میرسد، در آرامش بیشتری قرار خواهد گرفت؛ زیرا کمتر دچار اشتباه شده و مشکلات عدیده برایش به وجود نمیآید.جناب مهندس بارهاوبارها تأکید کردهاند که بیشتر مشکلات بشر از نادانی و جهالت او است. یعنی میزان مشکلات من، بستگی به نادانیام دارد، هر قدر نادانتر باشم، با مشکلات و دردسرهای بیشتری مواجه خواهیم شد و هر اندازه به شناخت و معرفت برسیم و دانایی مؤثر را ارتقاء بخشیم، مشکلات هم رفته رفته بر طرف می گردد و انسانی که آموزش می بیند و در پرتو دانش، به تکامل میرسد، از آسایش بیشتری بهره مند خواهد شد.
دانایی و دانایی مؤثر، مثلثی است که اضلاع آن شامل تفکر، آموزش و تجربه است، در مقابل مثلث دانایی، مثلث دیگری وجود دارد به نام مثلث جهالت که شامل ترس، منیت و نا امیدی است و مانع آموختن و تفکر سالم می گردد.
اگر برای هر کاری، تفکر نکنیم، به نتیجۀ مطلوبی که انتظار داریم، نخواهیم رسید. اما «ترس» همیشه مانع تفکر است؛ دانشآموزی را در نظر بگیرید که درس خود را بهخوبی خوانده و همه مطالب آن را یاد گرفته است؛ ولی بهمحض ورود به جلسه امتحان، و یا زمانی که معلم از او سؤال میپرسد، با گریهوزاری میگوید: همه را فراموش کردهام؛ زیرا در اثر ترس، کل مطالب را یکباره از یاد میبرد... استاد امین در جزوه جهانبینی میفرمایند: ترس مانع تفکر سالم میشود.
شاید برای فرزندان و یا حتی خودِ ما هم این مسئله اتفاق افتاده باشد و اگر این ترس، شناسایی شود و فرد به این آگاهی برسد که ترس، مانع ورود او به مراحل پیشرفت است، آنگاه قدرت مقابله با آن را کسب خواهد کرد و به قول استاد شیرجه میزند در دل ترسها و از آنها عبور خواهد کرد.
ضلع دیگر مثلث جهالت، منیت است که فرد تصور میکند خیلی میداند و همین باعث عدم یادگیری او میشود و ضلع دیگر ناامیدی است؛ عاملی که باعث میشود یک نفر که تجربۀ بالایی هم دارد؛ اما بهخاطر یک شکست کوچک، دست از تلاش برمیدارد و به انزوا میرود و با خود اینگونه میپندارد که دیگر فایدهای ندارد.
متأسفانه، خود من باوجود تجربۀ زیادی در زمینه رژیم غذایی داشتم؛ ولی هر بار به مشکل برمیخوردم و تلاش من به سرانجام نمیرسید، به دلیل اینکه از تفکر صحیح برخوردار نبودم، آموزش لازم را کسب نکرده و راه را اشتباه میرفتم.وقتی با شکست مواجه می شدم، در کمال نا امیدی، دست از تلاش بر می داشتم و کاملاً بی خیال آن رژیم می شدم و با خود می گفتم این چه رژیمی بود که من انتخاب کردم. وقتی که وارد کنگره شدم، فهمیدم که در خیلی از زمینه ها، از جمله کاهش وزن، راه درست و منطقی را بلد نبوده ام و به دانایی مؤثر نرسیده ام.
من هر بار، یک روش و یک رژیم جدیدی را اتخاذ می کردم و پس از مدتی متوجه می شدم که این راه، هم اشتباه بوده و نتیجه مثبتی در بر نداشته و بسیار نا امید و خسته می شدم.با ورودم به کنگره و مشاهده الگو های مناسب و بی نقص، متوجه شدم که هر قفلی کلیدی دارد و راه کاهش وزن، متد ابداعی کنگره و تغذیه سالم است و ایمان دارم که با استفاده از این روش، به وزن متعادل خواهم رسید، بدون آسیب و بدون سختی.
بهطورکلی، کنگره برای من دستاوردهای زیادی را در برداشت، در ابتدای ورودم، از خود میپرسیدم چرا باید به کنگره بیایم؟ من که از تحصیلات بالایی برخوردارم، چرا مجبورم بهخاطر مسافرم، به اینجا بیایم؟ در واقع نوعی منیت وجود مرا پرکرده بود، اما بهمرورزمان و با یادگیری دروس کنگره که یک علم عام و کسب مهارت برای زندگی سالم است، کمکم منیت تبدیل به آگاهی شد و دانستم که انسان همیشه و تحت هر شرایطی، نیاز به آموختن و یادگیری دارد.
هر روزی که به کنگره آمدم، مطالب ارزشمند بیشتری را یاد گرفتم و دانستم که برای درست زندگیکردن و تعامل با دیگران، سواد بهتنهایی کافی نیست و مستلزم دانایی و شناخت است، من باید با بیماری اعتیاد آشنا میشدم تا درک بیشتر و بهتری نسبت به مسافر خود داشته باشم و یاد بگیرم که در این مسیر چگونه او را حمایت کنم و در کنارش باشم.
در خصوص این دستور جلسه، صحبت بسیار و زمان اندک است، در پایان عرایضم، از بنیان کنگره، خانواده بزرگ ایشان، تمامی خدمتگزاران و راهنمای مهربانم تشکر و قدردانی میکنم و ممنون که با سکوت زیبای خود به حرفهای من گوش کردید.
تایپ: همسفر مهلا، لژیون دوازدهم، نمایندگی نسترن اصفهان.
ویرایش: مسافر کبری، لژیون یکم نمایندگی نسترن اصفهان.
عکس: مرزبان خبری مسافر سمانه نمایندگی نسترن اصفهان.
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
67