عقل فرمانروای عدالت و صلح، یکی از مهمترین وادیها در مسیر درمان اعتیاد و رشد فردی وادی ششم است؛ این وادی به انسان یادآوری میکند که برای رسیدن به تعادل و رهایی، باید از نیروی عقل خود به عنوان یک فرمانروای عادل و بیطرف استفاده کند و این یعنی عقل نباید تحت تأثیر نیروهای بازدارنده مثل ترس، منیت، ناامیدی یا خواستههای نفسانی قرار بگیرد.
یکی از دلایلی که انسانها در مسیر زندگی دچار مشکلات میشوند، نادیده گرفتن یا اجرای ناقص حکم عقل است. درمان اعتیاد در کنگره ۶۰ بر مبنای تغییر جهانبینی است و وادی ششم در این مسیر نقش حیاتی دارد، یک مصرفکننده برای قطع مصرف، باید به این نتیجه برسد که این کار به نفع او است. این تصمیم، یک حکم عقلی است که بعد از سالها غلبه نفس اماره و تخریبهای ناشی از مصرف، صادر میشود. راهنما به رهجو کمک میکند تا با آموزش و کسب آگاهی، این حکم عقلی را صادر کند.
وقتی فرد این حکم را پذیرفت و آن را اجرا کرد، میتواند بر نفس اماره خود غلبه کرده و با قدرت، در مسیر درمان گام بردارد. اجرای حکم عقل در قالب فرمانروای کاملاً عادل به معنای تسلیم شدن در برابر منطق و درستی است؛ یعنی فرد باید بدون هیچ تعصبی، به ندای عقل خود گوش دهد و آن را اجرا کند؛ وادی ششم به ما میآموزد که برای یک زندگی سالم و متعادل، باید همواره از فرمانروای درون خود، یعنی عقل، اطاعت کنیم و اجازه ندهیم نیروهای بازدارنده، ما را از صراط مستقیم منحرف کنند.
این وادی به همسفر یادآوری میکند که برای رهایی از بحران اعتیاد مسافر و دستیابی به آرامش درونی خود، باید فرمانروایی وجودش را به نیروی قدرتمند و الهی عقل بسپارد و حکم آن را بدون هیچ قید و شرطی به اجرا درآورد.
در کنگره ۶۰، عقل نه تنها یک توانایی فکری، بلکه یک نیروی بیطرف و سیستم پردازشگر اطلاعات است که در صورت فعال بودن، میتواند انسان را از تاریکی و ناآگاهی به روشنایی، آگاهی و آرامش هدایت کند. این وادی، به همسفر میآموزد که کلید سعادت و رهایی در گرو اطاعت محض از این فرمانروای عادل است و این اطاعت، مسیری است که باید در کنار مسافر طی شود. برای درک عمیقتر این وادی، ابتدا باید جایگاه عقل را در ساختار وجودی انسان از دیدگاه کنگره ۶۰ درک کنیم؛
انسان از سه بخش اصلی جسم، روان و جهانبینی تشکیل شده و در این ساختار، عقل نقش یک قاضی و فرمانروای بیطرف را ایفا میکند. عقل دائماً در حال دریافت دادهها از حواس پنجگانه و همچنین اطلاعات نهفته در جهانبینی فرد است، سپس این دادهها را تحلیل و بررسی کرده و در نهایت، حکم نهایی را صادر میکند. این حکم، همان تصمیمی است که همسفر در هر لحظه از زندگی خود میگیرد؛ از کوچکترین تصمیمات روزمره تا بزرگترین انتخابهای سرنوشتساز در مواجهه با اعتیاد مسافر؛ برای یک همسفر تحت تأثیر نیروهای بازدارنده قرار گرفتن به معنی عدم تصمیمگیری بر اساس ترس از آینده یا ناامیدی از وضعیت مسافر است.
همسفر بودن، حکم یک سفر پر پیچ و خم را دارد که در آن، گاهی اوقات نفس اماره، با فریبندگی، عقل را به چالش میکشد. برای یک همسفر، اجرای حکم عقل، ابعاد خاصی پیدا میکند؛ یک همسفر، در طول سفر درمان مسافر، با امواج قدرتمندی از احساسات مانند ترس، ناامیدی، خشم و نگرانی دست و پنجه نرم میکند. نفس اماره در چنین شرایطی، به او القا میکند که این وضعیت هیچوقت درست نمیشود یا بهتر است رهایش کنی یا حتی خودت به تنهایی برای او تصمیم بگیر؛ در اینجا، حکم عقل حکم یک فرمانروای عادل را صادر میکند و میگوید: ترس و نگرانی را کنار بگذار، به آموزشهای کنگره گوش بده و تنها کاری را بکن که بر اساس منطق و علم کنگره صحیح است؛ برای مثال وقتی مسافر در حال سفر است، نفس اماره همسفر ممکن است او را به چک کردن مداوم، پنهانکاری یا حتی قطع حمایت ترغیب کند؛ اما عقل، با در نظر گرفتن آموزهها، حکم میکند که باید اعتماد کرد، صبور بود و در مسیر درست پشتیبانی را ادامه داد. یکی از مهمترین وظایف یک همسفر، این است که وارد حریم مسافر نشود. این موضوع، یک حکم عقلی است.
نفس اماره گاهی اوقات با دلسوزیهای افراطی و حس کنترلگری، همسفر را به سمت دخالتهای نابهجا سوق میدهد. برای مثال، یک همسفر ممکن است به این نتیجه برسد که برای سرعت بخشیدن به درمان مسافر، باید در مقدار دارو یا نحوه مصرف آن دخالت کند. در اینجا، عقل با در نظر گرفتن قوانین و حرمت کنگره ۶۰، به او فرمان میدهد که این کار را نکند و مسئولیت درمان را به راهنما و خود مسافر بسپارد. این عدم دخالت، نشاندهنده اطاعت از حکم عقل است که میداند هر شخص مسئول سفر و تلاش خودش است.
اما چرا همسفران نیز گاهی از این فرمانروای عادل اطاعت نمیکنند؟ پاسخ در وجود موانع متعددی است که بر سر راه اجرای حکم عقل قرار دارند. یکی از مهمترین این موانع، نفس اماره است؛ همان نیروی درونی که همسفر را به سمت خواستههای آنی و نامعقول سوق میدهد. این نیرو مانند یک وکیل مدافع ماهر و فریبنده، سعی میکند با استدلالهای غلط و دلایل واهی، عقل را مجاب به انجام کاری کند که در کوتاهمدت آرامش بخش و در بلندمدت ویرانکننده است. برای مثال، نفس اماره یک همسفر، ممکن است او را به کنترل کردن بیش از حد مسافر، سرزنش کردن یا ایجاد محیطی پر از تنش و اضطراب ترغیب کند. با وجود اینکه عقل همسفر میداند که این اقدامات نتیجهای جز تخریب بیشتر ندارد، اما نفس اماره با بهانههایی مانند نگرانم یا این تنها راه است او را به ادامه این رفتارها سوق میدهد. یکی دیگر از موانع اصلی، جهل و نادانی است؛
عقل با اطلاعات نادرست دچار اشتباه خواهد شد؛ به همین دلیل، کنگره ۶۰ بر آموزش، شرکت در جلسات، گوش دادن به سیدیها و تغییر جهانبینی همسفر تأکید فراوانی دارد. جهل به بیماری اعتیاد و راههای درمانی آن، باعث میشود همسفر مسیرهای اشتباه را به جای مسیرهای درست انتخاب کند و ناخواسته به خودش و مسافرش آسیب بزند.
کاربرد وادی ششم در مسیر درمانی همسفر، نقشی حیاتی و اساسی دارد. یک همسفر تا زمانی که از روی اجبار یا فشار اطرافیان به کنگره آمده و فقط به دنبال ترک مسافر است، به رهایی واقعی نمیرسد. رهایی حقیقی زمانی آغاز میشود که خود همسفر به این نتیجه برسد که برای نجات زندگی خود و کمک به مسافر، باید از این فرمانروای عادل اطاعت کند. وادی ششم به همسفر کمک میکند تا با کسب آگاهی و آموزش، این حکم عقلی را صادر کرده و سپس آن را اجرا نماید. وقتی همسفر حکم عقلش را مبنی بر رها کردن و رها شدن میپذیرد و به آن عمل میکند، در واقع بر نفس اماره خود غلبه کرده و قدرت تصمیمگیری را به فرمانروای اصلی وجودش، یعنی عقل، بازگردانده است. این فرایند، یک بیداری درونی است که همسفر را از انفعال و بیارادگی به سمت عقل فعال و آگاهی مطلق سوق میدهد که همان هدف نهایی وادیهای کنگره ۶۰ است.
در نهایت، وادی ششم فراتر از یک شعار، یک روش زندگی برای هر دو سوی این معادله، یعنی مسافر و همسفر است. این وادی به همسفر میآموزد که اگر میخواهد به آرامش، سلامتی و تعادل برسد، باید از یک فرمانروای بینقص و عادل به نام عقل اطاعت کند و همواره در تلاش باشد تا موانع بر سر راه آن را از بین ببرد. این اطاعت، به معنای نادیده گرفتن احساسات نیست، بلکه به معنای استفاده از تمام توان فکری و آگاهی برای رسیدن به بهترین تصمیمهاست. زندگی سالم و متعادل، در گرو پیوند مستحکم انسان با عقل است و این وادی، مسیر برقراری این پیوند را به روشنی نشان میدهد. هر چقدر بیشتر از عقل خود بهره ببریم و احکام آن را به اجرا درآوریم، از تاریکیهای جهل و نادانی فاصله گرفته و به روشنایی و آگاهی نزدیکتر خواهیم شد.
اجرای این وادی در زندگی یک همسفر، نه تنها به رهایی او از بند اعتیاد مسافر کمک میکند، بلکه به او آرامشی ماندگار و پایدار میبخشد و نکته مهم دیگر برای ما همسفران، درک این موضوع است که این وادی چگونه به طور مستقیم بر جهانبینی ما تأثیر میگذارد و ما را در مسیر سخت و پرچالش همراهی یاری میدهد. بسیاری از همسفران، تمام انرژی و توجه خود را صرف مسافر میکنند و از خودشان غافل میشوند.
نفس اماره، این نوع از خودگذشتگی را فضیلت میداند. اما حکم عقل، به همسفر میگوید که برای کمک به دیگران، ابتدا باید حال خودت خوب باشد. یک همسفر قوی، کسی است که ابتدا به حال خودش رسیدگی میکند، در جلسات حضور منظم دارد، جهانبینیاش را تغییر میدهد و سپس به مسافر کمک میکند. این یک تصمیم عقلی است که میگوید من نباید برای حال خوب دیگری، حال خودم را فدا کنم. در نهایت، وادی ششم به ما میآموزد که همسفر زمانی به آرامش و رهایی میرسد که فرمانروایی را به عقلش بسپارد. این رهایی، نه فقط از رنجهای دوران اعتیاد، بلکه از تاریکیهای نفس اماره است. برای یک همسفر، اجرای حکم عقل، یعنی عبور از مرزهای ترس و نگرانی و رسیدن به دریای آرامش و اعتماد. این حکم، به ما میگوید که ما برای تغییر دیگری نیامدهایم، بلکه برای تغییر جهانبینی خودمان آمدهایم.
رابط خبری: همسفر زینب مرزبان خبری پارک شغاب بوشهر رشته ورزشی دارت
نویسنده: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر فاطمه(لژیون پنجم) رشته ورزشی بدمینتون نمایندگی خلیج فارس بوشهر
ارسال: راهنما همسفر فاطمه رشته ورزشی بدمینتون نمایندگی دنا شهرضا دبیر سایت
گروه ورزش همسفران کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
72