عنوان وادی ششم این است که «حکم عقل را در قالب فرمانده اجرا کنیم.» اما سوال اینجا است که چطور میتوان تشخیص داد کدام فرمان، حکم عقل است؟ چطور میتوان تدبیری کرد تا عقل، حکم صحیح و درستی را صادر کند؟ برای جواب این سوال مقداری به ریشه و پایه درون انسان میپردازیم. ما در شهری عظیم به نام جسم زندگی میکنیم، افراد درون این شهر همان خواستههای نفس هستند. همانطور که در شهر بیرونی معلم، دکتر، قصاب، مهندس، رفتگر، دزد، قاچاقچی، مغازهدار و ... وجود دارد؛ درون شهر وجودی یا جسم ما نیز انواع خواستههای خوب و بد کنار هم زندگی میکنند. اگر خواستههای مثبت و معقول، بیشتر باشند کلیت نفس ما به طرف مثبت است و اگر تعداد خواستههای منفی و غیرمعقول بیشتر باشد کاملا پیدا است که شخصیت یا نفس ما به طرف منفی سوق پیدا میکند. در این شهر وجودی، فرمانروایی به نام عقل زندگی میکند که بر اساس فرکانس و ارتعاش خواستهها، تصمیم نهایی را میگیرد که ما به این فرکانسها حس میگوییم. یعنی چه؟ یعنی خواستهها، لباس و ظاهری برای خود محیا میکنند و به طرف قلعه عقل میروند.
اگر از دروازههای قلعه یا همان سربازان دانایی عبور کنند؛ میتوانند نیت و حس خود را به عقل القا کرده و تصمیم نهایی طبق فرکانس آنها اتفاق بیفتد. بنابراین برای اینکه عقل، حکم صحیح صادر کند، باید تزکیه و پالایش اتفاق بیفتد؛ یعنی خواستههای معقول درون، قوی شود و خواستههای غیرمعقول اصلاح و تربیت شده و به طرف معقول بودن حرکت کند. طبق فرمایش آقای مهندس در سیدی ذرهذره؛ نمیتوان به یکباره طغیان کرد و در یک تصمیم آنی و ناگهانی خواستههای نامعقول را مجبور به تغییر کرد؛ بلکه باید در طی زمان با آموزش و سفر درونی، این خواستهها تربیت شوند. هر انسانی که تزکیه و پالایش نفس انجام میدهد، از حس قوی و سالم برخوردار خواهد بود. در حقیقت عقل، مشاور عالی رتبهای در کنار خود خواهد داشت که شهر وجودی را به ارتقا میرساند. نکته مهم دیگر این است که در عالم خارج از نفس که همان جهان بیرون و هستی میباشد، فرمانروای بزرگ و عادلی به نام خداوند وجود دارد. در صورتی که شهر وجودی از درون، شروع به تغییر کرده باشد و حال و هوای خواستهها به طرف مثبت رفته باشد، آماده دریافت نور از قدرت مطلق یا عقل کل میباشد.
بنابراین در سیستم هستی دو نوع عقل وجود دارد: عقل جز و عقل کل. عقل کل (خداوند) مانند خورشید به تمام اجزا و موجودات میتابد و الهامات و القائات را برای هر موجود در نوع و ظرفیت خود انجام میدهد. عقل جز (انسانها) هرکدام روزنههایی هستند که از این نور برخوردار میشوند؛ اینکه هرکس سفر درونی قویتر داشته باشد، روزنههای وجودی او بازتر و درنتیجه از عقل کل بهره بیشتری خواهد برد. نشانهها را دنبال کن؛ قطعا روزی به خودت خواهی رسید. پس میتوان گفت؛ انسانی که تزکیه و پالایش میکند و مدام در سفر درونی میباشد، پخته شده و میتواند صدای حکم عقل را از صدای نفس اماره تشخیص دهد. در وادی ششم، ما فرمان شو، شود را میآموزیم. نکته آخر و بسیار مهم این است که برای اجرایی کردن حکم عقل نیاز نیست، به کارهای بزرگ دست بزنیم یا منتظر فرمانهای ماورایی و عجیب باشیم؛ زیرا این وادی نیز مانند بقیه آموزشهای کنگره نیاز به زمان دارد؛ یعنی اجرا کردن حکم عقل از ابتداییترین حالت، شروع میشود و در اثر گذشت زمان، تجربه و تزکیه و پالایش انسان، شکل دیگری به خود میگیرد.
ما اینجا با حکمهای ساده و کوچک شو، شود را میآموزیم و تمرین میکنیم. به طور مثال؛ نجوای درونی به من میگوید فردا صبح زود بیدار شو، در صورتیکه به این حکم عمل کنم و آن را به روز بعد موکول نکنم و همان موقع انجامش بدهم؛ یعنی حکم عقل را در قالب فرمانده اجرا کردهام یا صدایی در درونم میگوید، الان سیدی خود را بنویس؛ اگر این حکم را اجرا کردم و بهانه نیاوردم و آن را به ساعت دیگری موکول نکردم یعنی روزنههای وجودی خود، برای دریافت نور یا عقلکل بزرگتر شدهاند. در کل برای تمام فرمانهایی که با خود نجوا میکنم ارزش قائل باشم و آنها را به تعویق نیندازم و حتما به قولهایی که به خود میدهم وفا کنم تا قدرتمندتر شوم. انسانی که به عهدهای خود هر چند کوچک باشند وفادار بماند، سیستم او را آماده دریافت حکمهای بزرگتر میبیند.
نویسنده: راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر شیدا رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون یکم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
82