ناامیدی به وضعیتی گفته میشود که کانالهای دریافت و انتقال انرژی در انسان مسدود میشوند، درست مانند استخری که به جای جاری بودن تبدیل به مرداب میشود؛ درواقع انسان در چنین وضعیتی دچار رکود و بیتحرکی میشود.
زمانیکه فرد به سمت اعتیاد میرود، بسیاری از این کانالها بسته میشوند و شخص دیگر نمیتواند احساسات خود را بهدرستی درک کند؛ درواقع انرژی و امواج وجود دارند؛ اما در هنگام رسیدن به کانالهای حسی با درهای بسته مواجه میشوند و جذب اتفاق نمیافتد و این همان حالت بیحسی است. وقتی بیحسی زیاد شود، فرد دیگر از هیچچیز لذت نمیبرد و نمیتواند انرژی مثبت جذب کند؛ چون کانالهای حسی آنها بسته شدهاست. این حالت میتواند تا جایی پیش برود که فرد به مرز خودکشی برسد؛ چراکه از هیچچیز در زندگی احساس لذت نمیکند. تمام این موارد نتیجه غم و اندوه زیاد است و زمانی به وجود میآیند که شخص به خواستههای خود نمیرسد و اعتیاد هم یکی از این موارد است.
ناگفته نماند که برای رسیدن به دانایی باید از مثلث جهالت عبور کنیم؛ بهعنوان مثال اگر بخواهیم از بیماری اعتیاد خلاص شویم، باید به دانایی برسیم. وقتی شخصی به ما پیشنهاد میدهد که بیاید به پارک یا مهمانی برویم و ما در جواب او میگوییم: حسش نیست، این عامل حرکت در انسان؛ یعنی همان نیرویی است که باعث میشود لیوان را به سمت دهان ببریم تا آب بنوشیم.
اگر درون ما ناخالصی وجود داشته باشد، درست مانند استخر تمیزی است که اگر چند برگ در آن انداخته شود، مشخص میشود؛ درغیراینصورت هر چیزی درون آن باشد، مشخص نمیشود و کسی اهمیت نمیدهد، درست مانند نفرت که امواج منفی در ما به وجود میآورد و باعث تخریب میشود؛ قدر مسلم اگر با آنها مقابله نکنیم، ما را تخریب میکند.
برخی احساسات را خودمان بزرگ میکنیم و به جای تقویت نقاط ضعف، از آنها برای تخریب کردن دیگران استفاده میکنیم و همین عامل باعث میشوند که حال ما همیشه خراب باشد و حس بدی داشته باشیم؛ چون حسهای منفی را در خودمان تقویت کردهایم که باعث حال بد ما هستند.
افراد ناسپاس نیز این چنین هستند؛ درواقع آنها خوبی دیگران را کوچک و بدیها را بزرگ میبینند؛ به خاطر همین همیشه در ناسپاسی به سر میبرند؛ چون تعادل بهوجود نمیآید. محبتی را که در حقشان میشود، کوچک و بدی که در حقشان میشود، بزرگ جلوه میدهند. تمام این مسائل انرژی زیادی مصرف میکنند، انرژی که میتواند صرف شادی، رضایت و رشد شخصی شود. وقتی انرژی را صرف تحقیر و کوچک شمردن دیگران کنیم، نه تنها آنها را تخریب میکنیم؛ بلکه باعث تخریب خودمان هم میشود. این روند ساختار منفی درون ما را ایجاد میکند که غیبت بخشی از آن است.
کائنات همیشه به طرف ما انرژی میفرستند؛ ولی ما آن را صرف حسهای منفی میکنیم. وقتی ذهنمان درگیر افکار منفی میشود؛ باید مراقب باشیم که درگیر این مسائل نشویم. ما باید آن را کنترل کنیم تا رها شویم و نگذاریم که روی ما تأثیر بگذارد. ذهن قابلیت آن را دارد که چیزی را بزرگ یا کوچک جلوه دهد و ما را به اشتباه بیندازد.
نفساماره همیشه بهدنبال ایناستکه کنترل ذهن را در اختیار بگیرد. بسیاری از انسانها نفسشان را به دست آن میسپارند، مثل امواج خشم که بسیار تأثیرگذار هستند و باید آن را رها کرد؛ چون تخریبش بسیار زیاد است، درست مانند وقتیکه ماشینی میخواهد به ما بزند و ما بگوییم که تکان نمیخورم یا ماشین به این صورت به من برخورد نمیکند و این نیروی ماشین است که به ما برخورد میکند.
اگر انسان نتواند خشم خودش را کنترل کند، امواج منفی در آن اثرات جبرانناپذیری را بهجا میگذارند. وقتی شخص بتواند آن را کنترل کند، باعث میشود که اعتماد به نفسش بالا برود، عزت نفس بگیرد و به همین راحتی چیزی نتواند آن را خراب کند. اگر به نفستان و خشمتان نه گفتید و به آن توجه نکردید، قدرتی در درونتان بهوجود میآید یا حالتی مثل رویینتن شدن به شما دست میدهد.
ترس نیز از نشانههای نفساماره است؛ باید با آن مقابله کرد و نباید از آن فرار کرد؛ زیرا ترس میتواند مانع شکوفایی استعدادهای انسان شود.
اگر خواستهای در ما باشد و شکفته نشود، باعث اندوه و افسردگی ما میشود؛ اما اگر آن خواسته شکوفا شود، شادی و شعف در پی خواهد داشت. انسان موجود زنده، در حال جوشش و رشد است. اگر این جوشش متوقف نشود، دچار فرسایش نخواهد شد.
منبع: سیدی (امواج بازدارنده ذهن) از آقای امین دژاکام
نویسنده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
100