آقای مهندس در سیدی «نردبان» به این نکته اشاره کردند که گاهی اوقات گمان میکنیم، تنها هستیم و باید هرچه دستور میدهیم، اجرا شود. ایشان بدن ما را به یک خانواده تشبیه کردند که سلولها، اعضای آن هستند و این خانواده قصد حرکت بهسویی را دارد. آیا همه میتوانند مانند جوان خانواده پیادهروی کنند؟ خیر، حرکت باید بهگونهای باشد که حتی پیر و کودک نیز توانایی همراهی داشته باشند. این موضوع در مورد کسیکه میخواهد یکباره چاق یا لاغر شود نیز صدق میکند؛ چون بدن کاملاً آماده نیست و تمام اجزا باید با هم هماهنگ باشند.
برای درمان اعتیاد نیز فرد نمیتواند مصرف مواد را ناگهان قطع کند؛ بدن انسان باید ظرفیت لازم را بهمرور زمان پیدا کند. همچنین نمیتوان یکباره از تاریکی یا بحران خارج شد؛ چراکه نور ناگهانی ممکن است چشم انسان را کور کند؛ باید ذرهذره از تاریکی خارج شد تا مشکلی پیش نیاید.
آقای مهندس فرمودند: انسان صدها بند گوناگون به دستوپای خود بسته است. این بندها میتوانند شامل اعتیاد، کینه، انتقام و مالاندوزی باشند و هیچ شمشیر یا معجزهای نمیتواند این بندها را در یک لحظه قطع کند. برای گشودن هر بند یا ریسمان، باید به علم، دانش و معرفت لازم دست یافت تا بتوان بندها را یکییکی باز کرد. انسان اگر بخواهد به آرامش و عروج برسد، باید از یکسری چیزها بگذرد. ما در کنگره درحال یادگیری علم زندگی و تربیتشدن هستیم؛ اگر این علم را نیاموزیم، همواره دچار ناامیدی و درگیری خواهیم بود. آقای مهندس متنی از آقای سهروردی نقل کردند: حکیم ذوقی کسی است که خلع لباس میکند و در عینحال میتواند خلع کالبد هم بکند؛ یعنی از جسمش بیرون بیاید و به آسمان بالا برود. ایشان افزودند که عرفای بزرگ به تواناییهایی میرسیدند که از جسم خود خارج میشدند و به جهانهای دیگر حرکت میکردند؛ مانند رسول خدا و امثال ایشان. اگر انسان میخواهد به آسمان برود، باید از خودش بگذرد تا به خود حقیقیاش برسد؛ باید از منیت، خودخواهی، مالدوستی، دشمنی، مالاندوزی و کینه عبور کند. باید از خود بگذریم تا به خدا برسیم؛ برای مثال اگر میخواهید پولدار شوید، خدمت بلاعوض و معنوی کنید، بدون اینکه چشمداشتی داشته باشید. هرکس کار معنوی انجام دهد، نتیجه مادی آن را نیز با خود بههمراه میآورد. زمانیکه انسان از خود و خواستههایش بگذرد، صدها راه برای او پدیدار خواهد شد. اگر به بیداری و آگاهی برسیم، شکوفایی در ما رخ میدهد. آقای مهندس فرمودند: تخریب هرکس برابر با نادانی اوست و درنهایت، انسان باید خودش فکر کند و تصمیم بگیرد. گاهی اوقات بهزور میخواهیم فردی را ترک دهیم که هرچه بیشتر پافشاری کنیم، آن فرد در مصرفش مصممتر میشود. گاهی بهدلیل حال پریشان، حرف کسی را متوجه نمیشویم. ابتدا شخص باید بداند تا بتواند از خود و زندگیاش نگهداری کند. انسان باید در راستای اهداف خود به مدارج عالی برسد تا در آسمان نیز به رستگاری دست یابد. در هر موجودی، مبارزه بین نیروی الهی و شیطانی وجود دارد؛ انسان باید به سمت نیروی الهی پیروز شود و تا زمانیکه به پیروزی نرسد، درگیریها و مسائل متعددی وجود خواهد داشت. خلقت انسانها یکسان است؛ اما فردی شمشیر خود را به حق بالا میآورد و دیگری به ناحق. انسانیکه به حق برمیخیزد، نباید از برق شمشیر ناحق بترسد؛ زیرا شمشیری که به ناحق بالا میرود، تنها در تاریکی شب مانند کرم شبتاب نور دارد؛ اما با طلوع خورشید، آن شمشیر دیگر نوری نخواهد داشت و آن شخص چیزی جز یک کرم شبتاب نیست. انسان ابتدا انس است و سپس به انسان تبدیل میشود؛ انس مانند گل خام است که باید پخته شود تا به انسان تبدیل گردد. هرچهقدر سختی و حرارت بیشتر باشد، انسان پختهتر و آگاهتر خواهد شد. خداوند قصد شکنجه انسان را ندارد؛ بلکه هشدار میدهد که نتیجه انتخاب هر مسیر چه خواهد بود؛ پس باید با دید وسیع حرکت کرد. درآخر، آقای مهندس فرمودند: امیدوارم که ما از این مسائل نتیجه بگیریم و مسیرمان را به خوبی بتوانیم باز کنیم.
برداشت همسفر مهدیه:
بمیرید، پیش از آنکه شما را بمیرانند، به مرگ قبل از مرگ اشاره میکند. انسان باید به رهایی از خویشتن برسد و از خود یا خودکامگی نجات پیدا کند. من، بهعنوان اولین گام بند ذهنی مطرح میشود و تا زمانیکه در یک من گرفتار هستیم، این من یک روز خوشحال و یک روز غمگین، یک روز دلگیر و یک روز متنفر است؛ تمام ناراحتیهای ما به نفسمان برمیگردد؛ همیشه باید یک من وجود داشته باشد که مورد آزار قرار گیرد؛ وقتی منی در میان نباشد، دردی نخواهد بود. اگر آن من به مقام فنا برسد، دیگر ناراحتی پیش نخواهد آمد. زنجیرهای نادیدنی به ما وصل است که اجازه نمیدهد رها شویم؛ باید بندها یکییکی قطع شوند تا مشکلات حل گردند. انسانی که در بند است، قدرت فکرکردن را ندارد.
انسان تا زمانیکه در عادتها و ناآگاهیهای خود اسیر است، تصمیم اشتباه میگیرد. اولین گام خروج از خودکامگی، خدمتگزاری است؛ خدمتکردن بهانسانها گام بسیار بزرگی در این راستا میباشد که هم بار معنوی و هم بار مادی دارد. خداوند میخواهد که زندگی بهتری داشته باشیم؛ کسیکه در دنیا خیلی گرفتار باشد، نمیتواند به مسائل معنوی بپردازد. معمولاً افراد مغرور و کسانیکه در بندهای نفسانی اسیر هستند، نور هدایت را میبینند؛ اما از آن استفاده نمیکنند. اگر من در این دنیا در ظلمت قرار بگیرم، در آخرت در نور قرار نخواهم گرفت.
درنهایت، از خداوند بابت تمام نجواها، گلهها و شکایتهایی که در زمین جاری کردم و پنداشتم که ظلمی در حقم شده و فراموش کردم که صاحب اختیار جهان هستی، خداوند است، توبه میکنم و از خداوند متعال میخواهم که علو و رشد را در اندیشه و فکر من جاری گرداند.
آمین یا ربالعالمین.
منبع: سیدی نردبان
نویسنده: همسفر مهدیه.ح رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ویرایش: رابط خبری همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
عکاس: همسفر زهرا.ط رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
109