استاد در سیدی مست در مورد اعتياد و درمان آن صحبت میکنند و میفرمایند: اگر درمان این بیماری ساده بود، تاکنون انجام میپذیرفت اما اینگونه نیست و نیاز به دانش و آگاهی بالايی دارد، به همین دلیل بزرگترین و پیشرفتهترین کشورهای جهان از درمان اعتیاد عاجز ماندهاند. آقای مهندس بیان میکنند: که ایشان با تلاش و صبر بسیار بلاخره در سال ۷۵ به کمک استادان خود مثلث درمان اعتياد را کشف کردند.
سه ضلعی که منجر شد روش DST ابداع شود. ۱ـ یافتن راه ۲ـ انجام راه به طریقی که امروز در حال اجرا هست (عمل) ۳ـ احیای اعتقادات و آموزش به زبان ساده و موفق شدند کتاب۶۰ درجه را به نگارش در بیاورند و صورت مسئله اعتیاد را مطرح نمودند و فرق بین ترک و درمان را مشخص کردند. آقای مهندس میفرمایند: درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان. ایشان با تلاش فراوان با روش DST از مرز درمان نیز گذشتند و به مرحله تعادل رسیدند.
آقای مهندس دژاکام معتقد هستند که، اگر فقط جسم درمان شود اما افکار و جهانبینی شخص نادیده گرفته شود، مطمئنا شخص به نقطه شروع بر میگردد. در این سیدی بیان شد، بسیاری از افراد و نزدیکان مصرفکنندهها خود را بلد راه معرفی میکنند و کسانی که میگویند، میشود اعتیاد را با دارویی مثل متادون یا با موسیقی یا با ورزش یوگا کنترل کرد؛ اما اینها فقط حرف است، اینها کسانی هستند که حتی از ترک اعتیاد هم چیزی نمیدانند، چه برسد به درمان اعتیاد که مقوله پیچیدهای میباشد.
موضوع دیگری که استاد اشاره میکنند؛ این است که در اشعار شعرای بزرگ ما مثل مولانا و حافظ، بیتهایی وجود دارد که هم میشود آنها را عرفانی معنی کرد و هم میشود برای درمان اعتياد از این شعرها الگو گرفت. مثل (من مست و تو دیوانه * ما را که برد خانه) همینطور در قرآن سورهای است به نام خاشعه که پروردگار میفرمایند: آیا شنیدهای حدیث فراگیرنده را؟ و در آیههای بعدی سوره درباره گروهی صحبت میشود که در رنج و درد هستند و گروهی هم در شادی و آسایش به سر میبرند.
مورد مهم دیگری که استاد به آن توصیه میکند، این است که آموزشهای ما باید عملی و کاربردی شود و انتقال پیدا کند. من همسفر که اکنون با درد اعتیاد آشنا شدم و معنی خماری را فهمیدم، باید به این فکر باشم به یک خانم مسافر که به هر دلیلی مصرفکننده شده است و هنوز کنگره را نشناخته است و در رنج و عذاب به سر میبرد کمک کنم و او را با این آموزشها آشنا کنم و نگذارم این راه و روش فراموش شود.
بعد استاد در مورد اضداد سخن میگویند؛ که ما از ماورای هستی (کتاب آسمانی) شنیدهایم که دنیا بستر نیکیها و بدیها است؛ چنانچه از بستر مرداب، گل زیبا زایش کند، یعنی اگر همه چیز خوب باشد، دیگر ذوقی برای ادامه زندگی وجود ندارد؛ عدالت معنی ندارد، مثبت و منفی وجود دارد و خواهد داشت تا زندگی ادامه پیدا کند. تا سختیها نباشند هرگز رسیدن و رهایی لذت بخش نخواهد بود. در آخر آقای مهندس میفرمایند: گاهی قلم از هزاران شمشیر برندهتر است. قلم میتواند راه سازندگی را بیان کند؛ راه امید و روشنایی را به افراد نشان دهد؛ راه درست زندگی کردن را آموزش دهد. گاهی قدم با قلم است.
منبع: سی دی مست از آقای مهندس دژاکام
نویسنده و رابط خبری: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون نهم)
ارسال: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پنجم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی حکیم هیدجی
- تعداد بازدید از این مطلب :
283