English Version
This Site Is Available In English

باید در مردابِ گل نیلوفر باشیم

باید در مردابِ گل نیلوفر باشیم

جلسه هفتم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی البرز کرج با استادی راهنما همسفر سعیده، نگهبانی همسفر خدیجه و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه « وادی پنجم (در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل می‌نماید.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۳۰ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از ایجنت و نگهبان لژیون سردار که اجازه دادند یک‌ بار دیگر در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم تشکر می‌کنم. من برای شروع باید حرکت کنم و پای در مسیر در جهت خواستن بگذارم و با هر توانی که دارم تلاش کنم و صد خودم را بگذارم چرا که در وادی پنجم می‌گوید با حلواحلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود و باید از قوه به فعل تبدیل شود و حرکت نماییم. اگر می‌خواهی درمان اعتیاد یا نیکوتین و ... انجام بدهی و سوادت کافی نیست در جهت آن حرکت کن. آقای مهندس حسین دژاکام بارها تأکید می‌کنند که ادامه تحصیل بدهید و آموزش بگیرید و هنرهای دیگری را بیاموزید نه به آن صورت که چند چیز را با هم بیاموزید و از پس آن‌ها برنیایید.

همان‌طور که می‌دانید در کنگره لژیون موسیقی و انواع رشته‌های ورزشی با مربی‌های آموزش‌دیده در اختیار ما قرار دارند و ورزشبان‌های عزیز که در هر رشته به ما خدمت می‌کنند. این‌ها برای چه در کنار هم چیده شده‌اند؟ تنها مانده است تا من حرکت نمایم که متأسفانه گاهی مشاهده می‌کنیم که ما چهار شعبه آن جمعیت و آن شور و اشتیاق را در پارک نداریم. من فکر می‌کنم این گره از من راهنماست که مطالب و عشقی را که دریافت نموده‌ام را در لژیون به‌درستی انتقال نمی‌دهم و به عهده خود رهجو می‌گذارم و با خود می‌گویم من که به او تفکر کردن را آموخته‌ام و نقشه راه را بر دست او داده‌ام و گفته‌ام که چراغ راه تو می‌شوم و به دنبال من حرکت کن؛ اما این را در کنگره به ما آموخته‌اند که قهر پدر و مهر مادر و هر جایی که نیاز است به رهجوها سخت‌گیری کنیم.

استاد امین دژاکام در صحبت‌هایشان فرمودند گاهی اوقات نیاز است که گوش رهجو را بگیری و به دنبال خود بکشانی تا در آن مسیر کار بلد و نمک‌گیر شود. گاهی برخی از رهجوها به واسطه تخریب‌هایی که در گذشته دارند دیرتر به کنگره وصل می‌شوند این‌ها را نمی‌شود به امان خودشان رها کرد و بگوییم سال‌های متمادی فعلاً بیایند و بروند تا پیام کنگره را دریافت کنند و وصل شوند این‌طور نیست گاهی آن‌ها را باید به‌زور به کنگره متصل کرد. همیشه پیام کنگره با مهر است؛ اما گاهی بایستی با قهر عمل کرد و این یک مثال بود. همان توجه‌ نکردن به رهجو و مشارکت نخواستن و امضاء نکردن دفتر، زمانی که احوال دیگران را می‌پرسی و وقتی به او می‌رسی احوالپرسی ساده می‌کنی او خودش متوجه می‌شود که یک جای کارش اشکال دارد و آن محبت همیشگی راهنمایش شامل حال او نشده است. این یعنی نه این‌که خدای نکرده بخواهیم جسارت کنیم؛ چون پیام کنگره پیام مهر و محبت‌ کردن است. در کنگره به ما می‌آموزند که هفت چیز را بایستی در ابتدای راه خود قرار دهیم.

برگشت از ضد ارزش‌ها؛ یعنی خرد جهانی با این پیام آقای مهندس موافق است که دروغ نگوییم، تهمت نزنیم، یکدیگر را قضاوت نکنیم، در کنگره بر روی لژیون خود تمرکز کنیم و حواسمان به لژیون خودمان و کسانی که در دستمان امانت هستند باشد نه لژیون‌های دیگر که چه می‌کنند و چه می‌پوشند و این می‌تواند دوری از ضد ارزش باشد و همیشه قرار نیست که از دیوار همسایه بالا بروی یا پول کسی را برداری، بی‌توجه نبودن به سبد قانون یازدهم، تعهدی که در لژیون سردار داریم و به نظر من اگر تعهدی داریم و وفای به عهد نکنیم این خود یک ضد ارزش است.

خودداری‌ کردن؛ آقای مهندس می‌فرمایند در هر کاری که تردید پیدا کردید و دو دل شدید هر کاری که می‌خواهد باشد عقل حکم می‌کند که انجامش ندهید و دست نگه دارید. قناعت؛ قناعت نه به معنای فقیر بودن بلکه به این معنا است که اگر شما یک چیزی در اختیار دارید یک‌ چهارم آن را به‌عنوان پس‌انداز نگاه دارید. صبر؛ صبر کردن را ما بسیار زیبا از طبیعت یاد می‌گیریم و الگوی ما هستند همان‌طور که می‌بینید درخت‌ها چه‌قدر زیبا به خواب می‌روند و سپس برگ، شکوفه و میوه می‌دهند و آفتابی که بدون هیچ منتی بر سر همه موجودات می‌تابد و بارانی که بر سر همه ما نازل می‌شود و چشمه‌هایی که جاری هستند و همه این‌ها بدون منت است و ما هم باید یاد بگیریم بدون منت خدمت کنیم چرا که در کنگره شرط ماندگاری خدمت‌ کردن است و آن هم خدمت‌کردن بلاعوض نه این‌که توقع داشتن؛ بلکه توقع داشتن باعث می‌شود که شما آن نتیجه‌ای را که می‌خواهید دریافت نکنید.

پنجم تجسس، قضاوت و غیبت؛ این‌ها مسائلی هستند که پشت‌سرهم می‌آیند و اگر گرفتار این‌ها شوید می‌بینید که وارد یک مردابی شده‌اید نه‌تنها خود درون آن فرو می‌روید؛ بلکه به‌اصطلاح چنگ می‌اندازید و اطرافیان را هم به داخل مرداب می‌کشید آن‌ها را به عمق تاریکی و نادانی خود نیز فرو می‌برید و مشخص نیست که چه زمانی بتوانیم از آن مرداب خارج شویم. همیشه به رهجوها نیز می‌گویم که یاد بگیریم در مرداب گل نیلوفر باشیم و از آفتاب و خورشید تغذیه کنیم و آن لجن‌های ته مرداب نباشیم و این مسئله‌ای است که ما انتخاب می‌کنیم و انسان اختیاردار است و خودش انتخاب می‌کند که در چه مسیری قدم بگذارد ارزشی یا ضد ارزشی، تاریکی یا روشنایی.

پس‌انداز کردن که خیلی مورد مهمی است و الهی شکر که قبل از ما آمده‌اند و کاشتند و ما از این سفره الهی بهره‌مند می‌شویم ان‌شاءالله که من و همه شما عزیزان بتوانیم بکاریم تا دیگران هم بیایند و استفاده کنند. سال‌ها پیش تنها یک شعبه فرهنگسرا بود و از کنار آن چند شعبه دیگر به وجود آمد و از زمانی که شعبه فرهنگسرا بسته شده است با اندوخته‌هایی که این عزیزان از قبل کاشته‌اند این شعبه ارم دایر شده است و این عزیزان با مهر و عشق خود ما را در دل خود جای‌ داده‌اند، این‌طور نبود که حال که شعبه بسته شده است در منزل بمانیم و از آموزش گرفتن از این عشق و مهر خالی باشیم.

از ابتدای مرداد نیز واریزی‌های گل‌ریزان سال جدید آغاز می‌شود این بار نیز صد خود را بگذاریم و وفای به عهد کنیم و حواسمان باشد هرچه که داریم و الآن بر روی صندلی نشسته‌ایم از انرژی خوب لژیون سردار و حال خوبی است که راهنماها به ما انتقال داده‌اند چرا که اگر این لحظه اینجا نبود مشخص نبود که چه اتفاقی برای ما می‌افتاد. به نظر من شرکت در لژیون سردار، دنور و پهلوان ذره‌ای است که برای بعدهای بعدی کاشت می‌کنیم؛ زیرا بعد زمان تنها در این بعدی که ما زندگی می‌کنیم معنی دارد و در بعدهای بعدی این زمان مطرح نیست پس این را نیز در نظر بگیریم. توکل، رضا و تسلیم؛ انسانی که توکل دارد و همه چیز را به خداوند نمی‌سپارد و خودش در جهت ارزش‌ها قدم برمی‌دارد و در جهت آموزش‌ها حرکت می‌کند و سختی‌ها را به خودش می‌دهد و با آموزش‌ها می‌داند که هیچ‌چیزی پایانی ندارد و پایان هر چیزی سرآغاز داستان جدیدی است.

اگر شعبه فرهنگسرا تعطیل شده است شعبه جدید جایگزین آن می‌شود و این‌طور نیست که آموزش‌ها به پایان رسیده است، کنگره در همه‌جا ریشه دارد و به قول عزیزی مانند یک روستا است و همه یکدیگر را می‌شناسند. خدا را شکر برای این ریشه‌های عمیقی که ما در زمین داریم و این‌طور شاخه‌هایمان بزرگ شده است و دست‌به‌دست هم می‌دهیم. من نباید ناامید شوم و زانوی غم بغل بگیرم، عزیزانی که پهلوان شده‌اند این را تجربه کرده‌اند ان‌شاءالله که روزی تک‌تک ما شود و زمانی که پیمان می‌بندند آقای مهندس می‌گویند از خداوند نباید طلب چیزی کنید و اگر این پول را پرداخت می‌کنید بایستی بدون توقع باشد و توقعی از خداوند و بندگان خدا نداشته باشید. امیدوارم همگی به این درجه از آگاهی برسیم و بتوانیم دل‌های بخشنده‌ای داشته باشیم و دست در دل‌هایمان کنیم و ببخشیم و بی‌نصیب نمانیم و در سفره‌ای که دیگران پهن کرده‌اند و ما لذتش را می‌بریم در این زمان مصرف‌کننده بی‌مصرف نباشیم و اجازه بدهیم دیگران نیز از این سفره بهره ببرند.

تایپیست: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون نوزدهم)
عکاس: همسفر طاهره مرزبان خبری
ویرایش و ارسال: همسفر مونا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .