به نام قدرت مطلق الله
در سیدی «ساختمان جسم ۳» جملهای هست که من را خیلی به فکر فروبرد: «جسم را نمیشود با آزمونوخطا ساخت؛ باید نقشه داشت، باید علم داشت.» من همیشه دنبال راههای ساده و سریع برای کاهش وزن بودم: رژیمهای عجیب، قرصهای لاغری، گرسنگیدادن به خودم. اما هیچکدام جواب ندادند؛ چون نقشه نداشتم. درست مثل کسی که بخواهد خانهای بسازد، اما بدون طرح، بدون اندازهگیری، بدون شناخت از مصالح و ساختار.
در این سیدی متوجه شدم که جسم هم مثل یک ساختمان نیاز به شناخت دارد؛ باید بدانم که چه چیزی وارد بدنم میکنم، چه ساعتی میخورم، چقدر میخوابم، چقدر تحرک دارم، و حتی چه افکاری را حمل میکنم. همه اینها آجر به آجر رویهم مینشینند تا ساختمان جسم را بسازند یا خراب کنند. نکته مهم دیگر برای من این بود که آقای مهندس تأکید میکنند فرماندهی جسم، تابع دانایی است.
یعنی اگر دانایی بالا برود، فرمانها درست صادر میشوند. من حالا میفهمم که وزن مناسب، فقط عدد روی ترازو نیست، بلکه نتیجهٔ تعادل در همه چیز است؛ از خواب و تغذیه گرفته تا تفکر و روحیه . در کنگره ۶۰ یاد گرفتم که باید اول فرمان را اصلاح کنم. باید یاد بگیرم چه چیزی درست است و چه چیزی نیست. باید با جسمم مهربان باشم، نه دشمن. و نکته مهمتر اینکه، باور من نسبت به جسمم تغییر کرد.

حالا جسم را یک امانت میدانم که باید آن را سالم، شاداب و متعادل نگه دارم. من امروز نهتنها لاغر شدهام، بلکه خودم را بیشتر دوست دارم، چون فهمیدم جسمم چقدر باارزش و پیچیده است. هر لقمه غذا، هر دقیقه خواب، هر قدمی که برمیدارم، بخشی از بازسازی ساختمان جسم من است.
با احترام: مسافر رضا3
تایپ: مسافر امیررضا لژیون هفتم
ویرایش: مسافر محمدرضا لژیون سوم
ارسال مطلب: مرزبان خبری مسافر رضا
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان پارک محتشم
- تعداد بازدید از این مطلب :
57