چهارمین جلسه از دوره ششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پرند با استادی همسفر انسیه، نگهبانی همسفر زلیخا و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه: «قضاوت و جهالت» در تاریخ ۱۷ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شکر میکنم که بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و در کنار خدمت کردن در کنار شما عزیزان آموزش بگیرم. از ایجنت شعبه، گروه مرزبانی و نگهبان جلسه تشکر میکنم که جایگاه استادی را به من واگذار کردند و همچنین از راهنما همسفر مرضیه سپاسگزارم که به من اجازه دادند که این جایگاه را تجربه کنم. در مورد دستور جلسه این هفته که قضاوت و جهالت است، در ابتدا باید معنی قضاوت و جهالت را توضیح دهم. قضاوت به معنی حکم دادن، حکم صادر کردن و جهالت به معنی نداشتن آگاهی است؛ وقتی خداوند انسان را آفرید و خلق کرد یک ویژگی خاصی به انسان داد و آن ویژگی قدرت اختیار انسان است. زمانیکه خداوند به انسان قدرت اختیار داد او را بر سر یک دوراهی قرار داد.
یک راه، راه ارزشها، ایمان، تقوا و راه دیگر راه ضد ارزشها و کارهای زشتی است که انسان از روی نادانی انجام میدهد؛ اگر بخواهم این کارهای ضد ارزشی را نام ببرم، تعداد آنها خیلی زیاد است و آقای مهندس دژاکام در وادیها به آنها اشاره کردهاند که شامل: غیبت کردن، دروغ گفتن و مهمترین آنها تجسس، قضاوت و غیبت کردن است. قضاوت ریشه در فطرت انسان و جهالت ریشه در نادانی انسان دارد که به ندانستن و همان کارهای ضد ارزشی برمیگردد؛ وقتی انسان به سمت ضد ارزشها میرود غرق در ضد ارزشها میشود و نمونه بارز آن قضاوت و جهالت است که ما ناخواسته به دلیل نادانی، ناآگاهی و آموزشهایی که ندیده بودیم وارد این جریان شدیم، دیگران را قضاوت میکردیم و خودمان هم مورد قضاوت قرار میگرفتیم.
قبل از اینکه وارد کنگره60 شوم زمانیکه مسافر من یک مصرفکننده بود، خود من هم غرق در قضاوت و جهالت بودم؛ یعنی ناخواسته سر هر موضوعی دیگران را قضاوت میکردم و حس میکردم که چون دیگران را قضاوت میکنم خودم هم مورد قضاوت قرار میگرفتم؛ اما وقتی به کنگره آمدم متوجه شدم که قضاوت یک کار ضد ارزشی است و با آموزشهایی که از کنگره گرفتم، متوجه شدم که نباید این کار را انجام دهم؛ چون ما در حالت کلی ظاهر افراد را نگاه میکنیم که چرا فلانی به این شکل لباس پوشیده است؟ چرا اینگونه صحبت کرد؟ چرا فلان کار را انجام داد؟ در صورتی که از باطن اشخاص خبر نداریم. من در کنگره آموختم که اگر میخواهید مورد قضاوت قرار نگیرید، دیگران را قضاوت نکنید. جمله معروفی است که میگوید تا با کفش کسی راه نرفتهاید او را قضاوت نکنید؛ یعنی خودتان را در جایگاه آن شخص قرار بدهید؛ شاید آن موقع او را درک کنید و قضاوت نکنید.
چند روز پیش به یکی از شهرستانها سفر کرده بودم و با ماه محرم مصادف شد. من هر سال برای مراسم عزاداری با شور و شوق خاصی میرفتم؛ ولی امسال در همان جلسه اول مراسم عزاداری که شرکت کردم با وجود احترام خاصی که به امام حسین و عزای امام حسین قائل هستم؛ ولی به محض اینکه وارد مراسم شدم متوجه شدم همه افراد در حال قضاوت یکدیگر هستند، با خودم گفتم حتماً من هم مورد قضاوت قرار میگیرم؛ پس بهتر است این مکان را ترک کنم، دیگر در این عزاداریها شرکت نکردم و در خانه این مراسم عزاداری را انجام دادم. این موضوع از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است که حتی آقای مهندس در وادی پنجم، 7 پله برای انسانها در نظر گرفتهاند که از ضد ارزشها بازگشت کنند.
پله پنجم تجسس و قضاوت است که در نهایت به غیبت ختم میشود. در این پله گفته میشود کسانی هستند که در جایگاه قاضی قرار دارند یا در اداره آگاهی کار میکنند. در واقع آن افراد آموزشهای لازم برای این کار را دیدهاند و شغل آنها قضاوت است و در قبال این کار دستمزد دریافت میکنند؛ اما آنها هم ممکن است یک جاهایی به ناحق رأی بدهند و اشتباه کنند؛ یعنی آنها هم خاص نیستند و قاضی مطلق فقط خداوند است که هیچگونه اشتباهی نمیکند؛ اما بعضی از انسانها بدون آموزش و مدرک تحصیلی خیلی راحت دیگران را مورد قضاوت قرار میدهند و این کار را هم یک کار خیرخواهانه و ثواب در نظر میگیرند و تجسس میکنند.
در این وادی گفته میشود که وقتی دیگران را مورد قضاوت قرار میدهید مانند این است که به دیوار پوسیده و خراب تکیه دادهاید، بعد از قضاوت و تجسس وارد غیبت میشوید و به مرور زمان آن دیوار پوسیده بر سر خود انسان فرو میریزد. آن زمان است که فرد به دنبال مقصر میگردد که چرا این اتفاق برای من افتاد؟ چرا این دیوار بر روی سر من خراب شد؟ در حالی که خود او مقصر اصلی بوده است که هم دیگران را قضاوت کرده و هم خودش مورد قضاوت دیگران قرار گرفته است. خدا را شکر میکنم بابت وجود کنگره و آموزشهای ناب این مکان که میتوانیم در زندگی از آنها استفاده کنیم. یکی از مهمترین آموزشهای کنگره60 جهانبینی است. ما با آموزش جهانبینی میتوانیم پلهپله پیشرفت کنیم و به دانایی و در نهایت به دانایی مؤثر برسیم. در پایان از خداوند میخواهم به من کمک کند که وارد تجسس و قضاوت دیگران نشوم.

مرزبان کشیک: همسفر آرزو و مسافر حجت
تایپیست: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
104