جلسه هماهنگی و آموزش لژیون سردار نمایندگیهای ایران، کاسپین، دهخدا، الوند، آبیک و بوئینزهرا با استادی دیده بان محترم آقای علیرضا زرکش در تاریخ ۱۴۰۴/۴/۱۲ در نمایندگی ایران ( تاکستان )برگزار شد.
سخنان استاد؛
.jpg)

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر:
دستور جلسه حرمت کنگره۶۰ است و میگوید؛ کنگره، مکان مقدس و امنی میباشد، که هرکسی با ورود به این مکان باید حرمت آن را حفظ کند.
واقعیت هم کنگره مکان امنی است. قطعاً همه ما بیرون از کنگره، با دو قسمت عمده روبهرو هستیم، یک قسمت تاریک و یک قسمت روشن که در آنها زندگی میکنیم. وقتی وارد کنگره۶۰ میشویم، قسمت تاریک ما اجازه ورود ندارد، برای همین ما آغوشمان باز است، همدیگر را میپذیریم و حال خوبی در کنار هم داریم.، چون با قسمت روشن وارد کنگره میشویم.
حال میگوید؛ بر همه اعضا فرض است که مراقب خودمان باشیم و حرمتهای کنگره را حفظ کنیم. شخصی زرنگ و هدفمند است که تغییر میکند و این حرمتها را بیرون از کنگره همراه خودش میبرد. وقتی من علیرضا از این در بیرون میروم " قسمت تاریک " منتظر من است و می اید به من میچسبد. برای همین میگویند: ما در بیرون کنگره باهم دیگر هیچ کاری نداریم، چون میداند در کنگره و بیرون کنگره چه خبر است. مخصوصاً در بحث مالی، که خیلی از بچهها را این قضیه از کنگره و از آموزش دور کرده است، یعنی مهمترین چیزی که انسان در طول حیاتش میتواند همراه خودش داشته باشد، دانش و آموزش است.
امیدوارم همه ما بتوانیم حرمت کنگره را حفظ کنیم و این در بیرون از کنگره مهمتر است، در کنگره کسی نمیتواند حرمتشکنی کند،
مهم این است که من به یک توانایی برسم و در محل کارم، در محیط خانواده حرمت را حفظ کنم، یعنی هر چیزی یک حرمت و یک حریمی دارد. اگر به درک و فهم آن برسیم، میتوانیم از آن استفاده کنیم و به محصول و مقصد برسیم، اگرنه، قطعاً دچار مشکل میشویم. مثل خیلی از عزیزان که وارد جمع کنگره میشوند، رعایت نمیکنند و از کنگره دور میشوند، خیلی هم سخت هست که دور شوی و دوباره وارد این اتفاق شوی.
لژیون سردار هم یکی از این حرمتها است. ما باید لژیون سردار را هم حفظ کنیم.
آقای مهندس در مورد لژیون سردار فرمودند: ۱۵ تیرماه تاریخ گلریزان ۱۴۰۳ به اتمام میرسد، پانزده روز تمدید کردند و یک فرصتی دادند تا آنهایی که معوقه داشتند بتوانند تسویه کنند.
رأس تاریخ ۱۴۰۴/۵/۱ اول گلریزان سال جدید است.
فراموش نشود کسانی که تعهدی اعلام کردند و پرداخت نکردند باید خزانهدار تکلیفشان را مشخص کند و بگویند که شما تعهدتان موعدش به پایان رسیده و اسمشان را خط بزنند، حتماً این کار را انجام دهند، وقتی کسی بدهی را نپردازد، بدهکار است. حداقل این است که همه ما بدانیم که چقدر گفتیم و چقدر توان پرداختش را داریم، این قسمتی از آموزش کنگره است.
کنگره به بخشهای مختلفی تقسیم میشود، سفر اول، ابتدای کنگره است. مثل پیشدانشگاهی و دوران ابتدایی است، وقتی وارد دوران ابتدایی میشوید با یک سری اعداد یک، دو، سه، چهار آشنا میشوید، حروف الفبا را میشناسید، ولی نمیتوانی با آنها کاری کنی، مثل سفر اول میماند که دوران ابتدایی کنگره است و خیلی جایگاه بزرگی است، اما ابتدای کنگره است.
کنگره دوران متوسطه، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه دارد و اینها پس از گذراندن دوران ابتدایی است.
یعنی کسی که وارد کنگره میشود با یک سری واژهها آشنا میشود و درنهایت کمکم به تعادل میرسد تا بتواند سیستم ایکس بدنش را راهاندازی کند. این دوران ابتدایی کنگره است ولی قطعاً نمیتواند یک معادله و یک مسئله سادهای را حل کند. حالا سواد هم خواندن دارد، ولی چیز آنچنانی نمیتواند بنویسد.
آقای مهندس میفرماید: سفر دوم، دوران متوسطه کنگره است که تازه ما باید خویش خودمان را بشناسیم، باید این مفاهیم را درک کنیم، تازه منِ علیرضا باید بفهمم اون چیزی که استاد امین در جهانبینی میگویند: منیت، یعنی چه؟ من این منیت را بشناسم، بیدارش کنم. وقتی در کنگره میگوییم خشم، باید این خشم را بشناسم، وقتی میگوییم شهوت این شهوت را بشناسم.
کسی که در رختخواب است بیدارش میکنند، تازه میفهمد پشت این صورت زیبا یک عجوزهای خوابیده، به اسم پنهانکاری، به اسم دروغ، به اسم خیانت، این زشتیها را ما باید ببینیم، باید درونمان بیدار شود، تا بتوانیم آموزش ببینیم و درستش کنيم، این پس از سفر اول به وجود میآید و به این راحتي هم به کسی اصلاً داده نمیشود، حتماً باید بهایش را پرداخت کنيم، کسانی هستند که ۲۰ یا ۲۵ سال است کنار آقای مهندس خدمت میکنند و میخواهند درک واقعی از این قضیه داشته باشند، توانمندی داشته باشند، میخواهند این حریم و حرمت و درست زندگی کردن را فراتر از چارچوب ۲۰۰ ،۳۰۰ یا ۵۰۰ متری چارچوب کنگره با خود داشته باشند.
میخواهم این جایگاه و احترامی که در کنگرهدارم را در خانوادهام و محیط کارم داشته باشم، این مهم است و ما این را در حرکت پس از گرفتن گل رهایی میتوانیم به آن برسیم.
درمان یک سفر اولی، حاصل هزار دست است.
استاد امین میگویند؛ حاصل صد دستشویم، آقای مهندس، دیده بانان، اساتید، راهنمایان کنگره ، همه و همه تلاش میکنند که یک نفر از اعتیاد رها شود، در لحظه این اتفاق میافتد و در لحظه یک پرنده از دست من رها میشود و میپرد و میتواند روی بوم دیگر شکار شود.
رهایی برای سفر اول، آزادی برای سفر دوم است، یک فرایند است و اگر این فرآیند را ما لحظهبهلحظه طی کنیم یک اتفاقی برایمان میافتد، وگرنه آن اتفاقي که قرار است برایمان بیفتد، هیچ موقع نمیافتد.
همه ما دبیر آقای مهندس هستیم و ایشان هر هفته سی دی میدهد و ما موظفیم بنویسم، کدام دبیر آن چیزی را که مینویسد را میتوانند ببیند و میتوانند آن چیزی که میبینید را تغییر دهد؟
اینها یک توانمندی و مختص سفر دوم است و کسی سفر دومی میباشد که یکسری ویژگیها در درونش به وجود بیاید.
همانطور که آقای مهندس میگویند پله کم میکنید و تنتان را به درمان میرسانید، گرفتن گل رهایی و قطع مواد بهصورت علمی و کاملاً فنی میباشد.
بیتعارف بگویم در سفر دوم بدون بخشش و گذشت هیچچیزی به وجود نمیآید و ما باید این را در کنگره یاد بگیریم، همانطوری که از موادمان گذر میکنیم، همانطور هم یاد بگیریم از ثروت و اموالمان گذر کنيم.
سفر کردیم صاحب سیستم ایکس شدیم، در سفر دوم صاحب خودت میشوی،
خدمت صادقانه میکنی، از زمان، مکان و کلامت عبور میکنی تا به خودت برسی؛ این گردهماییهایی که در کنگره هست تمام توانش را میگذارد تا این اتفاق برای یک سفر اولی وسفر دومی بیافتد، این را ما باید بدانیم، وقتی بدانیم قضیه بسیار متفاوت میشود، میفهمم که کنگره به علم من نیاز ندارد، اصلاً علمی من ندارم که در اختيار کنگره بگذارم، میفهمم که کنگره به مال من نیازی ندارد، اصلاً مالی من ندارم که به کنگره بدهم.

تازه میفهمم که وقتی موادم را کم میکنم یکسری اتفاقات برایم میافتد، تازه میفهمم با آگاهی بخششکنم، آدم ناآگاه مثل یک بچه کوچک میماند که به شرطی مشق مینویسد، به شرطی سکوت میکند و گریه نمیکند، مثلاً <<بیا این بستنی را بگیر گریه نکن >>.
سفر اولی که نفهمد برای چه موادش را کم میکند، وقتی رسید به قطع مواد، دوباره میرود مواد مصرف میکند تا دوباره بفهمد که چرا باید مواد بزند و چرا باید مواد نزند.
سفر دومی که میآید پول میدهد تا پول بیشتری بگیرد، درک واقعی از بخشش ندارد، میگوید من پول دادم و کلی پول گرفتم، وای به حال کسی که پول میدهد که کلی پول بگیرد و خوش به حال کسی که در بیرون از کنگره خدمت مالی میکند که بتواند خودش را پیدا کند و درک واقعی از لحظهبهلحظهی زندگیاش داشته باشد.
آقای مهندس در یکی از سیدیها میگویند؛ با آگاهی زندگی کنید تا ضمیر خودآگاهتان فعال شود.
خیلی مطالب در کنگره هست که منتظر است تا رهجوی در حال حرکت درک واقعی از این کلمه داشته باشد، تنهایی هم نمیشود حرکت کرد.
آقای مهندس هیچوقت نمیگویند من میروم، پشت سرم بیایید، ایشان اصلاً خوشش نمیآید کسی پشت سرش حرکت کند، میگویند باهم و در کنار هم حرکت کنیم و این نیاز به این دارد که من در تنهایی خودم تفکر کنم.
انسانهایی که از خودشان چیزی میخواهند قطعاً به آن میرسند و تمام تلاش کنگره این است که ما را به یک مفهومی از جهان هستی برساند و هر چیزی که میخواهد از خودش بخواهد.
میگوید با تفکر ساختارها آغاز میشود، ولی اینیک راهکار و ابزاری میخواهد، ابزار رسیدن به خود، یعنی گذر از وادی چهاردهم است.
اساسیترین وادی که شما در این چهارده وادی میتوانید ببینید، وادی اول است، همه این وادیها در خدمت وادی اول هستند، اگر از بخشش گذر نکنی، نمیتوانی با تفکر ساختار درست کنی، لژیون سردار مهم است و لژیون بخشش میباشد. حال من بگویم من این ساختمان را ساختم و تمام شد، اصلاً اینطوری نیست، من اگر اینجا ننشسته باشم یکی بهتر از من اینجا مینشیند، شما هم همینطور، من اگر راهنما نباشم یکی بهتر از من راهنما میشود.
هر سفر اولی، دومی یا هر راهنمایی، ایجنتی، مرزبانی یا دیدهبانی فکر کند که من اگر نباشم کار لنگ میشود اشتباه فکر میکند و اصلاً اینطوری نیست، یا اگر من پول در سبد نیندازم، پهلوان نشوم، دنور نشوم، اگر نگهبان و دبیر نشوم کسی نیست که بشود، اصلاً اینطوری نیست.
امیدوارم که بتوانیم در مورد مسائل و مطالب که در کنگره است تفکر کنیم تا بتوانیم به یک نتایج خيلی خوبی برسیم و فراموش نکنیم که این فرآیند زمان را باید در نظر بگیریم.
آقای مهندس به استادش میگویند: چرا شرایطم درست نمیشود؟ استاد میفرمایند: زمان میبرد.
ما سفر اول را تمام کرديم باید در عمق سفر دوم حرکت کنیم تا شرایط متفاوت شود، فراموش نکنید هرکسی بهاندازه خودش یاد میگیرد و آدمها باید اندازههای خودشان را یاد بگیرند، چه در صور پنهان، چه در صور آشکار، چه درگذشت، چه در بخشش و چه در محبت. سفر اول و سفر دوم هماندازه دارد.
چقدر خدمت مالی میکنی؟
باید اندازهات را پیدا بکنی، نه کمتر نه بیشتر.
کسانی که با اندازههایشان و با داشتههایشان بازی میکنند به نتایج درستی میرسند. متشکرم که به صحبتهای من گوش دادید.



.jpg)




تایپ: مسافر بختیار لژیون دوازدهم
عکس، ویرایش و ارسال: مسافر حسن لژیون پنجم
نمایندگی ایران(تاکستان)
- تعداد بازدید از این مطلب :
535