نزدیک ۱۲ سال است که من در کنگره حضور دارم. میخواهم اولین خاطره ورودم به کنگره را برایتان تعریف کنم. در دنیای پر از تاریکی و ناامیدی و با حال روحی خیلی خرابی که روزها و شبهایم همه سرد و بیروح بود و رنگ ناامیدی تمام لحظههای زندگی من را فراگرفته بود و جز مرگ به هیچ چیز فکر نمیکردم وارد کنگره شدم. ماه رمضان بود و شور و شوق خاصی در بین همسفران میدیدم که هر کدام با حال خوش سر جلسه نشسته بودند و بعد از کارگاه آموزشی سر لژیون رفتند و من هم کنار مشاور تازهواردین همسفر مرضیه نشستم؛ خیلی تعجب کرده بودم اعضا با اینکه روزه بودند، نظم و انضباط خاصی بین آنها برقرار بود. شادی و شعف در چهره افرادی که خدمت میکردند موج میزد. دوست داشتم بدانم چرا این مکان را کنگره میگویند و دلیل این همه انرژی چیست؟
همسفر مرضیه بیان کرد در این مکان اشخاص متعدد با قومیت، ملیت و فرهنگهای متفاوتی در کنار هم قرار میگیرند، به این دلیل نام این مرکز را کنگره گذاشتهاند. درست است که قرار گرفتن انسانها با باورها و اعتقادات متفاوت بیشک در ادامه باعث بروز بعضی تنشها یا اختلاف نظرات خواهد شد؛ ولی تدبیر آگاهانه آقای مهندس برای برقراری صلح و آرامش اعضا این بود که؛ باید از یک قانون مشترک که در کنگره با عنوان حرمت کنگره است پیروی شود. دلیل پر انرژی و مقدس بودن این مکان احیای دوباره انسانها است؛ مگر چیزی مقدستر از احیای یک انسان وجود دارد؛ اما در ادامه این سؤال برایم پیش آمد که آیا این امنیت برای همه اعضا است؟ فرمودند: برای اشخاصی که قوانین و حرمتها که شامل دروغ گفتن، علیه شخصی سرزنش کردن، به کار بردن الفاظ ناشایست اشاره شده است را رعایت میکنند و لباس و پوشش مناسب استفاده میکنند این امنیت وجود دارد. خیلی برایم جالب بود که بدون مجوز راهنما نمیتوانیم شماره تلفن بدهیم یا بگیریم و هر گونه ارتباطی بیرون از کنگره از موارد ضدارزشی است.
حتی به نکتههایی که در جاهای دیگر اشاره نمیشود هم اشاره کرد و گفت؛ باید موقع صحبت کردن به حرفها و گفتهها کاملاً مسلط باشیم، بدانیم که چه حرفی را بگوییم و چه حرفی را نگوییم. یک مرتبه حرف زشتی از دهانمان بیرون نیاید، وقتی حرف میزنیم شمرده و لغات را کامل بیان کنیم، وسط حرف زدن کسی نپریم؛ چون آنچه که بسیار ضربه میزند زبان است. رعایت نکردن این قوانین باعث میشود ناخودآگاه مانند کاغذهای سبک بالاخره به بیرون پرتاب شویم؛ اما افراد قانونمند در کنگره میمانند و مرحله به مرحله جلو میروند و به حقایق نزدیکتر میشوند. حرمت فراتر از قانون است و تبصره یا گریزگاهی در اجرای آن وجود ندارد، برای حفظ این روابط میتوان از قوانین طبیعت پیروی کرد. مانند یک گل و یا مثل نگهداری از شیر، گوشت و مواد غذایی که؛ باید در یخچال نگهداری شود.
این قوانین به من کمک کرد که تمام فکر، انرژی و همت خود را روی کنگره و سفرم بگذارم؛ چرا که این سفر، سفری از ترس به شجاعت، از قهر به مهر و از نفرت به طرف عشق و یک حرکت درونی و بیرونی است. مانند کاشت درختی است که اگر تمام توانمان گذاشته شود تا پایان عمر میتوانم از میوه آن استفاده کنم. برای من مانند الفبای زندگی بود؛ چون حریم، مرزها و خطوط قرمز مشخص کرده است؛ باید برای حفظ روابط انرژی بگذارم و همچنین مراقب رفتار و کردارم باشم. در آخر افتخار میکنم جزئی از خانواده کنگره۶۰ هستم. خدایا سپاس از وجود آقای مهندس و خانواده محترمشان که آموزشها را به زیبایی ارسال میکند که سیستم کنگره۶۰ ما را به سمت خوبیها هدایت کند.
نویسنده: راهنما همسفر اشرف (راهنمای لژیون اول)
رابطخبری: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون اول)
عکس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
32