هشتمین جلسه از دوره پانزدهم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران آقا، نمایندگی شادآباد؛ به استادی راهنمای محترم مسافر محمدرضا، نگهبانی همسفر علی و دبیری همسفر ابوالفضل؛ با دستور جلسه "حرمت کنگره 60، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است" پنجشنبه 12 تیرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر. خیلی خوشحال هستم که در جمع شما هستم. از دبیر، نگهبان، گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر میکنم که فرصت خدمت را به من دادند. من خیلی حس و حال خوبی نسبت به همسفران آقا دارم و شمارا قلبی دوست دارم.
این باور قلبی من هست که خدمت را پس نزنم چون هنگامیکه من به کنگره آمدم، کنگره من را پس نزد و کمک کرد تمام بندها و گرههای خودم را بازکنم پس امروز وظیفه خودم میدانم که هر جا که کنگره به من نیاز دارد خدمت کنم.
در رابطه با دستور جلسه که خیلی هم مهم هست و حرمت کنگره 60 هست. حرمت آنقدر اهمیت دارد که در جلسات دومرتبه خوانده میشود. در جزوه جهانبینی آمده است که هر ساختار دو هدف دارد. یکی حفظ و بقا و دیگری رشد و توسعه هست. درواقع هر ساختار و سازمانی اگر بخواهد حفظ شود باید یکسری حرمت، قوانین و خطوط قرمز داشته باشد. در کنگره 60 هم همینطور هست.
درواقع حرمتهای کنگره 60 ابزاری هست برای کمک کردن و به رهایی رسیدن من. هر ساختاری یک هدفی دارد و هدف کنگره 60 هم رهایی، درمان و رسیدن به تعادل هست. زمانی که من نتوانم این حرمتها را رعایت کنم پس رهایی و درمانی نیز وجود نخواهد داشت.
بیرون از کنگره هم یکسری قوانین و حرمتها وجود داشت که اگر من از آنها عدول نمیکردم سر از ظلمت و تاریکی درنمیآوردم و به تیرگی و سیاهی نمیرسیدم.
در کنگره ما دودسته داریم. یکسری بچههای کنگره هستند و یکسری مهمان کنگره. مطمئناً هرکسی که کارت کنگره دارد بچه کنگرهای نیست. آنکسی که قوانین و حرمتهای کنگره را رعایت میکند بچه کنگرهای هست. هنگامیکه میگویم من آقای مهندس و کنگره را دوست دارم نباید فقط طوطیوار باشد و باید عملگرایی هم داشته باشم.
حرمتها را اگر بخواهم بهصورت خلاصه بیان کنم میتوانم بگویم: دروغ گفتن، غیبت کردن و ... زبان خیلی تأثیر دارد و من اگر بتوانم جلوی زبانم را بگیرم یکسری از حرمتها را توانستم رعایت کنم.
در سی دی فسق استاد امین با اشاره به کلامالله مجید میفرماید هنگامیکه خرما از غلاف خودش خارج شد. این به چه چیزی اشاره میکند؟ ما فهمیدیم که معنی فسق یعنی قطع کردن. خرما هنگامیکه خیلی رسیده و شیرین میشود پوسته آن ترک میخورد؛ یعنی باید از آن استفاده کنید و در حال خراب شدن است. هنگامیکه من قوانین کنگره را رعایت نکنم شاید خیلی شیرین باشد و لذتبخش باشد. دروغ گفتن، ناسزا گفتن، مراوده مالی انجام دادن شاید شیرین و لذتبخش باشد اما من به آن مرحله پاره شدن خرما و از غلاف خارج شدن میرسم و ناخودآگاه از این چرخه خارج میشوم. مسائل دیگری هم هست که مانند بحث سیاسی نکردن و یا بحث مالی بین اعضای کنگره که حق پول دادن یا گرفتن نداریم. بحث مالی در کنگره جا و مکان خودش را دارد و من اگر بخواهم کمک کنم میتوانم پولم را در لژیون سردار خرج کنم.
در کنگره دو سفر داریم سفر اول و سفر دوم. سفر آشکار و سفر پنهان. سفر اول همان سفر آشکار هست و رهایی از تن است؛ یعنی جسم ما رها میشود. سفر دوم که سفر پنهان محسوب میشود درواقع رهایی از خویش و نفس ما هست. هنگامیکه گل رهایی را از جناب آقای مهندس دریافت میکنم بوق کشتی به صدا درمیآید و من باید بروم و سوار شوم. اگر بخواهم سوار کشتی شوم باید بلیت داشته باشم و بلیت آن را با عضویت در لژیون سردار دریافت میکنم. امیدوارم من هم بتوانم تمامی حرمتها را انجام دهم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از شما ممنونم.

تقدیر و تشکر دبیر دوره جدید از دبیر قبلی:

تایپ و ویراستاری: همسفر احسان
سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
32