به نام قدرت مطلق
نخست به استحضار میرسانم مطالب در ادامه مقاله ای است در باب قضاوت و جهالت بدین صورت که تمامی مندرجات در آن، با توجه به سخنان جناب مهندس دژاکام و جناب استاد امین، ارائه شده در سی دی های قضاوت و جهالت، قضاوت (امین) و قضاوت 93 (امین) به قلم تحریر در آمده است. بنابراین در ابتدا معنا و مفهوم قضاوت را برسی کرده، در گام بعد به شناخت ساختار و مکانیزم عملکرد آن در وجود انسان پرداخته و سپس در انتها به راهکارهای موثر در جهت کاهش یا عدم قضاوت دیگران اشاره می نمایم.
قضاوت یا حکم کردن به معنای انتساب یک صفت با زندگی ب شخص یا مجموعه یی است که در آن، از نظر فرد چیز هایی رد میشود، در نتیجه آن اولین چیزی که ایجاد می گردد، یک احساس است بدین ترتیب با قیاس اظلاعات ورودی و با استفاده ها شنیده ها و آنالیز برسی و پردازش آن ها به یک سری نتایج میرسد، وقتی نتایج قطعی شد و صفت را به آن داده می شود؛ قضاوت کردن که بعد از آن بلافاصله منجربه پدیدار شدن احساسی در وی میشود.
برای مثال وقتی انسان در واکنش به شخص دیگری میگوید، عجب آدمی ... کلمه عجب در اینجا در واقع بازتاب آن حسی است که در او در اثر قضاوتش ایجاد میگردد؛ لازم بذکر است قضاوت کردن شامل صور پنهان میشود و هم صور آشکار به بیان دیگر حتی میتواند بین شخص و طرف مقابل هیچ کلمه ای رد و بدل نشود ولی در صور پنهان تخریب ایجاد شود که قابل رویت نیست، قدرت قضاوت بسیار ماورای تصور ما است.
به طور کلی برای حرکت به سمت پیشرفت و رشد شخصی لازم است انسان در مورد مسائل حیاتی زندگی اش و مسائل مربوطه به خودش داوری و قضاوت کند. البته حیطه قضاوت شخص نباید وارد حریم دیگران شود و همچنین در مورد چیز هایی که در موردش علم و آگاهی ندارد. در جایگاه قضاوت اگر ایراد یا عیب در دیگری دیده شود در صورتی که موجب بوجود آمدن حس بدی در شخص شود، اگر وارد عمل شود و برخورد کند، آن عمل سالم نیست.
خداوند درهنگام خلق انسان ویژگی به وی اعطا نمود که آن ویژگی به هیچ کدام از جمادات، نباتات، حیوانات داده نشد، توانایی اختیار، انسان بر سر دوراهی قرا گرفت و همچنین الهام تقوا و الهام فجور به انسان از روز الست به او داده شد و قدرت قضاوت کردن در مورد خودش و مسیرش داده شد؛ همراه این اختیار، قدرت مطلق عملیات شعبده ای هم بکار برد، بدین صورت که گنج را در دسترس و آشکارا قرار نداد. وقتی انسان میخواهد قضاوت و حرکت کند یک راه مانند گلستان و دیگری مانند آتش است و شعبده آن در اینجاست که وقتی یک پا در مسیر گلستان میزند از جهنم و دوزخ سر در میآورد و بر عکس، به بیان دیگر راهی که سخت هست به آسانی منتهی میشود و راه آسان به سختی منتهی میشود.
وقتی فردی گمان بد یا ظن بد در امور شخصی دیگران داشته باشد، این مرحله اول ورود به قضاوت است، پس از مرحله گمان بد بردن وارد مرحله تجسس میشود و در مورد دیگران یا امور شخصی افراد تجسس میکند؛ بعد از تجسس هم وارد مرحله سرزنش کردن می شود، سپس همانند یک قاضی خبره و باتجربه به قضاوت و غیبت کردن در مورد دیگران مشغول میشود که اینجا پرونده اش به جهالت می خورد.
به طور کلی قضاوت کردن نیازمند پیش نیاز هست، ولی برای جهالت هیچ پیش نیازی لازم نیست. اصولاً اگر جهالت نباشد، ترس، منیت، ناامیدی و ... ایجاد میشود، یعنی جهالت برای فرد هیچ خرجی ندارد در حالیکه قضاوت کردن هزینه و بهایی بالا برایش دارد؛ بطور کلی به محض صدور حکم و قضاوت شخصی که به او حس بدی دارم، مانند آن است که موشکی را به سمت شهر وجودی او شلیک کرده ام، حتی با وجود کهکشان ها فاصله، چون فاصله دخالتی ندارد و به محض شلیک موشک ضربه به شخص وارد شده و او هم به صورت علنی وارد جنگ و تخاصم میشود. محصول یا پیامد دیگر جنگ این است که اگر آن صفت یا ویژگی بد، مانند یک قاتل حرفه ای فرض شود به گونه ای قتل را انجام می دهد که مدارک و شواهد صحنه، علیه شخص دیگری باشد تا وی دستگیر و محاکمه گردد.
همین عملکرد قاتل حرفه ای دقیقا مشابه عملکرد نفس اماره در وجود انسان است. بدین ترتیب عملکردش به گونه ای است که همه شواهد به سمت یک موجود یا شخص دیگر باشد، دقیق عمل می کند، حال محاکمه و اعدام فرد دیگری بجای عامل اصلی علاوه بر پرداخت بهای جنگ، سبب می شود قابل موجود در نفس اماره با خیال آسوده برای عملکردهای بعد خود نقشه ریزی کند و در این راستا به ادامه فعالیتهای خودش بپردازد و این دو اتفاق به صورت همزمان رخ میدهد؛ مشکل اصلی انسان در تذکیه و پالایش ندیدن تاریکی هاست و تمام تلاش نفس اماره برای عدم رویت آن است تا فرایند قضاوت متوقف نشود و همه شهر هم نمیتوتنند به شخص بفهمانند و بیدارش کنند که مثلا ویژگی بد مسؤلیتش با تو است و اصلا نمیتوانند کمکش کنند؛ حقه ای که نفس در اینجا بکار میبرد به صورت تعریف و تمجید با اغراق زیاد در مورد تیزبینی و زرنگی فرد در دیدن و تشخیص معایب و اشکالات در خود همانند یک کارشناس خبره است، در صورتیکه اینطور نیست و این حقه فریب است.
اساسا اندوه ما ناراحتی که در اثر قضاوت دیگران در فرد است به حجاب تبدیل میشود، حجابی که یک سری چیزها را نبیند در حالیکه میتواند ازآن ایراد یا کارهایی که دیگران می کنند، استفاده کند برای دیدن و تشخیص معایب که در وجود خودش هست که در حالت عادی نمیتواند آنها رؤیت کند. پس دیگران با ناراحت کردن انسان میتوانند به او کمک کنند البته اگر بتواند از آن ناراحتی بگذرد تا بینش عمیق تری نسبت به خودش پیدا کند.
در پایان باید به یاد داشت که انسان نادان به دنبال جنگ است و نقاط ضعف خود را بر دوش دیگران میاندازد زیرا توان دیدن معایب خویش را ندارد و شروع به قضاوت کردن میکند و انسان دانا به دنبال صلح و آرامش است چون در صلح و آرامش همه چیز ساخته می شود. لازم بذکر است که بطور کلی انسان باید همیشه برای جنگ آماده و حاضر باشد ولی نباید طالب جنگ باشد و باید از آن بپرهیزد. در ضمن باید به این نکته اشاره کرد که جایگاه قضاوت برای راهنما در مورد رهجو امری بسیار حیاتی و لازم است. در جهت کاهش یا عدم قضاوت انسان باید ازهمه چیزهایی که به او مربوط نیست و از دخالت کردن در آنها بپرهیزد و افکار اندیشه های خود را بر پایه مثبت بگذارد.
نویسنده مقاله: مسافر محسن
تایپ: مسافر احسان
ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر احسان لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر احمد
تیر ماه ۱۴۰۴ شعبه صالحی (تهرانپارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
27