آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهیست. روی سخنم با شماست که قصد ورود به کنگره۶۰ را دارید یا به تازگی وارد شدهاید. روزی که با دلی شکسته ولی امیدوار و با شرمِ شناختهشدن برای اولین بار روی صندلیهای کنگره نشستم تا به مسافرم ثابت کنم که با وجود همه رنجهایی که به خاطر اعتیادش کشیدهام، باز هم این من هستم که قبول کردهام همسفرش باشم، نمیدانستم که در روزی مثل امروز از صمیم قلب سپاسگزار و منتدارش خواهمبود که پای من را به این بهشت پرنعمت باز کرده است و حتی فراتر از این، اینکه امروز حسرت میخورم که چرا چهل سال از عمرم در بیخبری و غفلت سر شد و آنقدر دیر اذن ورودم صادر گردید دوستان عزیزم امروز اگر بخواهم حس خودم را در قالب یک پند یا یک دستآورد از آموزشهای کنگره به شما بگویم، بهتر از این نخواهد بود که: عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سرآید، ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی. امروز میدانم که اگر گذرم به کنگره۶۰ نمیافتاد شاید تمام عمر خود را در غرور، بیخبری و غفلت به سر میبردم، اما امروز با افتخار به شما میگویم: بیشک جمعیت احیاء انسانی کنگره۶۰ بهترین، مناسبترین، پربارترین و مقدسترین مکانی است که با اذن خداوند میتوانید پای در آن بگذارید.
آری، خوب زندگی کردن، هنری است که باید آن را آموخت؛ و گرنه محکوم هستیم به هر نوع زندگی کردنی که گاهی از مرگ هم بدتر یا زیانبارترین است. در کنگره به سادهترین شکل این هنر را خواهید آموخت. از سطحیترین و پیشپا افتادهترین مسائل زندگی روزمره تا عمیقترین سطوح انسانی و معرفتی. کنگره غبار را از چشمانتان خواهد زدود تا بتوانید پس از عمری زندگی کورکورانه، زیباییهای حیات را شفاف و واضح ببینید و از زندگی لذت ببرید. آموزشهای کنگره هرگز محدود به درمان اعتیاد مسافرتان نخواهد بود و روزی خواهید فهمید، که درمان اعتیاد کمترین چیزی است که کنگره به شما هدیه خواهد کرد. امروز،۳ سال از روزی که پای در کارگاه آموزشی شعبه نیمایوشیج گذاشتم میگذرد. دیگر نه از شرم اثری است، نه از غم، نه از دل شکسته و نه از غرور و ترس، هرچه است امید و سلامتی، خوشبختی و ایمان است،. ایمان به خدا، به کنگره ۶۰، به آقای مهندس و به انسانیت. الان وقتی تازه واردین را میبینم، دلم میخواهد تمام این حرفها را به آنها بزنم تا آرامشان کنم و اندکی از تمام حسهای منفیشان بزدایم اما میدانم آنها هم مثل من و هزاران همسفر دیگر به مرور زمان و آرام آرام باید تجربه کنند و بیاموزند. باید مسیر را در بستر زمان طی کنند تا به قله برسند، پس فقط میتوانم یک بیت را همراه هزاران حس مثبت تقدیمتان میکنم.
یوسف گمگشته باز آید به کنعان، غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور
نویسنده: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر معصومه ( لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه ( لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر زهره (لژیون آزاد)
ویراستاری : همسفر فاطمه (نگهبان سایت)
ارسال: همسفر زینب (دبیر سایت)
نمایندگی همسفزان نیمایوشیج بهشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
26