English Version
This Site Is Available In English

متن کامل گفتگوی جذاب دکتر بل جاستین، همکار پروفسور وایت با اقای احسان رنجبر، راهنما و مترجم کنگره 60، در برنامه "کمک‌رسانی بین‌المللی همتایان" (The P

 متن کامل گفتگوی جذاب دکتر بل جاستین، همکار پروفسور وایت با اقای احسان رنجبر، راهنما و مترجم کنگره 60، در برنامه


برنامه "کمک‌رسانی بین‌المللی همتایان" (The Peer International Exchange)

اسم من جاستین بل است. من یک پژوهشگر و در حال بهبودی بلندمدت هستم .هدف این پادکست این است که دیدگاه‌های افرادی را که در سراسر جهان خدمات "حمایت و همراهی" ارائه می‌دهند، ثبت کنیم.
جاستین: حمایت همتایان یعنی افرادی که خودشان تجربه زیسته‌ی مشابه با افرادی که حمایتشان می‌کنند دارند؛ و همین موضوع باعث می‌شود آن‌ها به شکلی منحصربه‌فرد، متخصص مسیر بهبودی باشند و بدانند چطور این مسیر را طی کنند.
از آن‌جا که این برنامه به صورت زنده ضبط می‌شود، لطفاً اگر کسی در چت همراه ماست، خودتان را معرفی کنید یا در طول گفتگو سوالاتتان را مطرح کنید.
امروز می‌خواهیم در مورد کشور "ایران" صحبت کنیم که جمعیتی حدود 90.1 میلیون نفر دارد و تقریباً 11.9 درصد از مردم ایران گزارش داده‌اند که در طول عمر خود از مواد مخدر استفاده کرده‌اند؛ که در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر، این درصد نسبتاً پایینی محسوب می‌شود. با این حال، تولید تریاک در کشور بسیار زیاد است. ایران بالاترین نرخ اعتیاد به تریاک در جهان را دارد. همزمان، تحریم‌هایی که ایالات متحده علیه ایران اعمال کرده، فشارهای شدیدی بر اقتصاد کشور وارد کرده و دسترسی به خدمات کاهش آسیب و درمان‌های رسمی را محدود کرده است. اینجا است که اهمیت موضوع اصلی گفتگوی امروز مشخص می‌شود: کنگره ۶۰.
جاستین: کنگره ۶۰ یک جامعه‌ی بهبودی در ایران است که باور دارد برای درمان با اعتیاد امیدهایی وجود دارد. این سازمان توسط حسین دژاکام تأسیس شده و ویژگی اصلی آن استفاده از روش شربت تریاک دژاکام است. در این روش، به مصرف کنندگان، مسافر گفته می‌شود، طی دوره‌ای بیش از ۱۱ ماه، به تدریج و به‌صورت کنترل‌شده از شربت تریاک استفاده کرده و مقدار مصرفشان کاهش می‌یابد. همزمان، آن‌ها روش‌هایی برای تغییر جهان‌بینی خود می‌آموزند و از "حمایت همتا" بهره‌مند می‌شوند. کنگره ۶۰ کار خود را در سال ۱۹۹۸ با ۸ عضو آغاز کرد و اکنون بیش از ۲۰ هزار نفر در ۳۸ شعبه‌ی این سازمان در ایران، کارت عضویت دارند. مهمان امروز ما احسان رنجبر  است؛ راهنمای همتا در حوزه درمان اعتیاد و ترک دخانیات در کنگره ۶۰. با بیش از ۱۵ سال خدمت داوطلبانه، او به افراد در مسیر بهبودی‌شان کمک می‌کند و در ترجمه‌ی کتاب‌ها و منابع کنگره ۶۰ نیز نقش دارد.
همچنین، فکر می‌کنم احسان دارای گواهینامه کد ریکاوری ایالات متحده (U.S. Recovery Code Certificate) هم هست که این موضوع کاملاً منحصربه‌فرد می‌باشد؛ که این موضوع به ایجاد پلی میان دیدگاه‌های بین‌المللی در مورد "حمایت همتا" در این گفتگو کمک می‌کند. احسان، خیلی متشکرم که امروز به ما پیوستی. می‌توانی لطفاً به طور خلاصه، سفر شخصی خودت به سمت بهبودی و اینکه چطور با کنگره ۶۰ آشنا و وارد این مسیر شدی را با ما به اشتراک بگذاری؟
احسان: ممنونم جاستین، و واقعاً از این‌که اینجا هستم قدردانم. برای من افتخاره که با برادران و خواهرانم در مسیر بهبودی صحبت کنم و پیام امید و تغییر را منتقل کنم، و واقعاً امیدوارم بتوانم مخاطبان شما رو با روش کنگره ۶۰ که واقعاً مؤثره، آشنا کنم. من معتاد به هروئین بودم و همزمان به کریستال‌مت (شیشه) هم اعتیاد داشتم؛ تقریباً به مدت ده سال. یک معتاد کاملاً گرفتار بودم. یک‌بار با روش ترک ناگهانی (سقوط ازاد) تلاش کردم و حدود ۹ ماه پاک بودم، اما دوباره لغزش کردم. برای من خیلی سخت بود که هر روز برای فقط دور بودن از مواد بجنگم. بعد با کنگره ۶۰ آشنا شدم. روش آن‌ها را یاد گرفتم. تعریف آن‌ها از اعتیاد با چیزی که قبلاً شنیده بودم متفاوت بود. آن‌ها اعتیاد را مثل یک بیماری غیرقابل بازگشت معرفی نمی‌کردند. بلکه به من گفتند که اعتیاد کاملاً قابل بازگشت است. در کنگره ۶۰، اعتیاد به عنوان جایگزینی مواد مخدر بیرونی به جای مواد شبه‌افیونی طبیعی بدن تعریف می‌شود. و ما باید این جایگزینی را اصلاح کنیم. و انجام این کار، همان‌طور که اشاره کردی، ۱۰ تا 11 ماه زمان می‌برد؛ با استفاده از شربت تریاک و کاهش تدریجی دوز آن طبق یک برنامه بسیار دقیق. و بعد، وقتی به نقطه صفر می‌رسی؛ یعنی وقتی که دیگه هیچ شربت تریاک یا هیچ نوع دارویی مصرف نمی‌کنی، تو به عنوان یک مسافر سفر دوم شناخته می‌شوی یا وارد سفر جهان‌بینی می‌شوی؛ در این مرحله، باید تمرکز کنی روی کار کردن روی خودت، روی نگرش‌ها و دیدگاه‌ها و همه‌چیز. و بعد از اان، می‌تونی راهنما بشوی و شروع کنی به کمک به دیگران. و راهنما شدن در کنگره ۶۰ واقعاً کار خیلی سختیه، خیلی سخت!

جاستین: بله، بله، قطعاً بعداً بیشتر درباره فرآیند دریافت گواهینامه صحبت خواهیم کرد؛ که البته از دیدگاه نیروی کار و منابع انسانی، که من معمولاً در آن حوزه تحقیق می‌کنم، خیلی برایم جالبه. اما فعلاً می‌خواهم کمی بیشتر درباره کنگره ۶۰ به طور کلی صحبت کنیم. طبیعتاً، فکر می‌کنم چیزی که بیش از هر چیز برای همه جلب توجه می‌کنه، همین فرآیند شربت تریاک هست که تو توضیح دادی. می‌تونی کمی بیشتر توضیح بدهی که کنگره ۶۰ چه نگاهی به شربت تریاک داره، چرا از این شربت استفاده می‌کنید و این فرآیند دقیقاً چطور انجام میشود؟ آیا این مثل اولین قدم در بهبودی در کنگره ۶۰ هست؟
احسان: حتماً. شربت تریاک داروی ماست. کنگره ۶۰ باور داره که اگر می‌خواهیم درباره یک بیماری صحبت کنیم – که همه همین رو می‌گویند، همه می‌گویند اعتیاد یک بیماری ست – خب وقتی می‌گوییم بیماری، باید بپرسیم: برای این بیماری چیکار کنیم؟ و جوابشون معمولاً این است: ترکش کن! قطعش کن! نزن دیگه! ولی سؤال من اینه: اگر آنفولانزا بگیری، می‌تونی همین‌طوری ولش کنی؟ یا باید درمانش کنی؟ یا مثلاً سرطان، خب مشخصه که باید درمان مناسب داشته باشی. تو کنگره ۶۰، سفر بهبودی شامل سه مرحله (سه سفر) هست:
• سفر اول: از جایی که مصرف‌کننده‌ای تا جایی که هیچ‌چیزی مصرف نمی‌کنی و به نقطه‌ی صفر می‌رسی.

• سفر دوم: شناخت بیشتر خودت؛ این همون سفر جهان‌بینی ست.

• سفر سوم: شناخت خداوند متعال.

در کنگره ۶۰، یک جدول مخصوص انواع اعتیاد وجود داره؛ راهنماها باید این جدول را یاد بگیرند. زمانی که فردی قصد شروع سفر درمان خود را دارد، ابتدا از او پرسیده می‌شود که چه ماده‌ای مصرف می‌کند و میزان مصرفش چقدر است؛ برای مثال هروئین یا مت‌آمفتامین (شیشه). سپس روش درمانی مناسب برای او تعیین می‌شود و فرد باید طبق دستور راهنما یا همتای خود مصرف شربت تریاک را آغاز کند. نحوه مصرف به صورت TDS یعنی سه بار در روز است. میزان مصرف نیز توسط راهنما تعیین می‌شود و معمولاً مقدار آن بسیار کم است، مثلاً حدود یک سی‌سی در هر وعده، که در مجموع روزانه سه سی‌سی می‌شود. ممکن است مقدار مصرف در ابتدا کمی افزایش یابد و سپس به تدریج کاهش پیدا کند. این فرآیند کاهش تدریجی دوز (تیپرینگ) معمولاً بین ۱۰ تا 11 ماه طول می‌کشد.
ما معتقدیم که شربت تریاک بهترین داروست، زیرا حداقل ۲۵ نوع آلکالوئید دارد، مانند مورفین، تبائین، کدئین و غیره؛ در حالی که بسیاری از داروهای درمان اعتیاد مانند متادون یا ترامادول تنها یک نوع آلکالوئید دارند و همه این‌ها نیز در اصل از تریاک استخراج می‌شوند. اما تریاک طبیعی ترکیبی پیچیده و خاص است که به بدن کمک می‌کند خودش را درمان کند و تعادل سیستم پیچیده‌ای را که ما آن را "سیستمX " می‌نامیم، بازگرداند. این نام‌گذاری به این دلیل است که دقیقاً نمی‌دانیم این سیستم چیست؛ {در علوم فیزیک و ریاضی، به عناصر ناشناخته   x می‌گویند} اما شامل انتقال‌دهنده‌های عصبی، هورمون‌های درون‌زا و سایر موارد است و اساساً تمامی فعالیت‌های روزمره ما به آن وابسته است.
احسان: این سیستم شامل فعالیت‌هایی مانند خوابیدن، روابط جنسی، غذا خوردن، بیدار شدن و لذت بردن از زندگی و همه امور روزمره است که کاملاً به این سیستم X وابسته‌اند. ما باور داریم که در افراد معتاد، این سیستم کاملاً از تعادل خارج شده است؛ مانند شهری که سال‌ها زیر بمباران بوده و اکنون باید آن شهر را دوباره بازسازی کنیم، نه اینکه صرفاً ترکش‌ها و بمب‌های باقی‌مانده را جمع کنیم و بس.
جاستین: بله، کاملاً متوجه‌ام. من قطعاً عصب‌شناس یا متخصص علوم اعصاب نیستم و این حوزه تخصص اصلی من در تحقیقات نیست، اما چند دوره و کلاس درباره علوم اعصاب گذرانده‌ام. چیزی که از توضیحات شما به ذهنم می‌رسد، بسیار شبیه مفهومی است که در غرب به آن سیستم پاداش (Reward System) می‌گویند؛ یعنی همان مواد شیمیایی که هنگام دریافت پاداش‌های طبیعی و غیرطبیعی در بدن ترشح می‌شود، چه پاداش‌های طبیعی مانند لذت‌های روزمره و چه پاداش‌های غیرطبیعی مانند مواد مخدر.
جاستین: در غرب، ما به این سیستم «سیستم پاداش» می‌گوییم که شامل مواد شیمیایی است که هنگام دریافت پاداش‌های طبیعی یا غیرطبیعی در بدن ترشح می‌شود؛ مانند زمانی که ورزش می‌کنیم یا با دیگران تعامل اجتماعی داریم. همان‌طور که کنگره ۶۰ توضیح داده و خود شما هم گفتید، در افراد معتاد این سیستم دچار اختلال و عدم تعادل شده است؛ درست است؟ یعنی سیستم مدیریت دریافت پاداش در بدن فرد معتاد کاملاً از تعادل خارج شده است. من قبلاً از بسیاری از کسانی که در حال درمان بودند شنیده‌ام که وقتی مواد را کنار می‌گذارند، احساس می‌کنند دیگر نمی‌توانند از پاداش‌های طبیعی لذت ببرند. مثلاً وقتی تلویزیون تماشا می‌کنند، حتی خود من هم در دوره بهبودی‌ام چنین تجربه‌ای داشتم؛ وقتی سعی می‌کردم کارهایی را انجام دهم که قبل از مصرف مواد برایم لذت‌بخش بود، دیگر همان حس قبلی را نداشتم و برایم لذت‌بخش نبود. بنابراین کاملاً می‌توانم منظورتان را درک کنم و به نظر می‌رسد کنگره ۶۰ راه‌حلی طبیعی برای بازتنظیم این سیستم پاداش ارائه می‌دهد.
احسان: بله، دقیقاً همین‌طور است.
جاستین: چیزی که من فهمیدم و برای توضیح بیشتر می‌پرسم، این است که آیا شما می‌توانید نسخه رسمی برای شربت تریاک دریافت کنید؟ یعنی این موضوع غیرقانونی نیست و حداقل با نسخه پزشک قانونی محسوب می‌شود؟ شربت تریاک ممنوع نیست و چارچوب مشخصی برای آن وجود دارد؟
احسان: بله
جاستین: پس برای این دارو تأییدیه قانونی وجود دارد، درست است؟
احسان: بله، شما باید به کلینیک‌هایی که این خدمات را ارائه می‌دهند مراجعه کنید. این کلینیک‌ها با کنگره ۶۰ همکاری می‌کنند. راهنما دوز مصرف هفتگی را به مدت سه هفته روی برگه‌ای می‌نویسد، سپس برگه مهر و موم شده و به درمان‌جو داده می‌شود. درمان‌جو با این برگه به کلینیک‌های طرف قرارداد مراجعه کرده و کل دوز مربوط به آن مدت را دریافت می‌کند. هیچ‌کس سوءاستفاده نمی‌کند و کسی همه مقدار را یک‌جا مصرف نمی‌کند تا دچار اوردوز شود، چون در کنگره ۶۰ آموزش‌های لازم وجود دارد. هفته‌ای سه روز آموزش‌های مختلف ارائه می‌شود که فرد یاد می‌گیرد اگر می‌خواهد خودش را نجات دهد، این راه است. اگر بخواهد مانند گذشته رفتارهای پرخطر و بی‌معنی انجام دهد، خودش باید تصمیم بگیرد ترک کند و جای خود را به دیگری بدهد. این خدمات رایگان و کاملاً داوطلبانه است. همه اعضا و کسانی که در سراسر کشور فعالیت می‌کنند، داوطلبانه کار می‌کنند و هیچ‌کس هیچ‌گونه دستمزدی دریافت نمی‌کند. ما فقط می‌خواهیم به دیگران خدمت کنیم و کمک کنیم، درست مانند همتایان در کشور شما (آمریکا).
جاستین: بله، این فرآیند را کاملاً متوجه شدم و فکر می‌کنم برای شنوندگان غربی، همان‌طور که قبلاً هم گفتید، وقتی اسم تریاک یا شربت تریاک را می‌شنوند، واکنشی از ترس و نگرانی نشان می‌دهند؛ یعنی تصور می‌کنند: «وای خدای من، شما به افرادی که مشکل اعتیاد به مخدرها را دارند، شربت تریاک می‌دهید؟!» آن هم چیزی که همان‌طور که خودتان گفتید شامل کدئین، تبائین و بسیاری آلکالوئیدهای دیگر است که حتی در مواد مخدر غیرقانونی نیز وجود دارد. اما در غرب نیز ما متادون و همچنین سابوکسون (Suboxone) را تجویز می‌کنیم که این‌ها هم اپیوئیدهای مصنوعی هستند و اگر به‌درستی مصرف نشوند، می‌توانند اثرات مستی‌آور یا نشئه‌کننده داشته باشند. پس آیا شما تفاوتی میان شربت تریاک و متادون یا سابوکسون می‌بینید؟ منظورم از نظر درمانی و درمان اعتیاد است.
احسان: بله، همان‌طور که قبلاً اشاره کردم، تریاک حداقل ۲۵ نوع آلکالوئید دارد و ترکیبی پیچیده و درمان‌گر است. سؤال اصلی این است که وقتی دارو مصرف می‌کنیم، هدفمان چیست؟ اگر هدف فقط نگهداری (maintenance) باشد، بله، می‌توان تبائین، سابوکسون،   B2 و سایر داروها را مصرف کرد، چرا که این داروها به فرد اجازه می‌دهند بدون مصرف مواد مخدر غیرقانونی، زندگی روزمره خود را ادامه دهد. اما ما چنین هدفی نداریم؛ نمی‌خواهیم تا پایان عمرمان درگیر مبارزه با تمایل به مصرف مواد باشیم یا زندگی‌مان را با وابستگی به دارو بگذرانیم. هدف ما این است که در بازه زمانی ۱۰ تا 11 ماه، فرآیند درمان را به‌طور کامل به پایان برسانیم. شربت تریاک باید بتواند وجود فرد را «ریست» کند و تعادل همان سیستم پاداشی که شما اشاره کردید را بازگرداند.
جاستین: می‌خواهم نکته‌ای را برای مخاطبان روشن کنم. می‌دانم بسیاری وقتی این روش را می‌شنوند، ممکن است دچار ترس و بدبینی شوند و آن را همراه با برچسب و قضاوت منفی ببینند؛ مثلاً فکر کنند «چطور ممکن است چنین کاری انجام شود؟» و می‌دانم آقای دژاکام هم چنین تجربه‌ای داشته‌اند؛ وقتی این روش را به متخصصان بالینی ایران معرفی کرد، برخی تقریباً مخالفت کردند. اما اکنون که این روش موفقیت‌های زیادی کسب کرده، می‌خواهم درباره جنبه‌های دیگر این فرآیند صحبت کنم. ما درباره فرآیند شربت تریاک صحبت کردیم، اما همان‌طور که گفتید، این فقط بخشی از ماجراست. یکی از مهم‌ترین بخش‌ها تغییر جهان‌بینی و نیز ابعاد جسمی و اجتماعی اعتیاد است. کنگره ۶۰ چگونه به این بخش‌ها می‌پردازد؟ چگونه به تغییر جهان‌بینی و جنبه‌های فیزیکی و اجتماعی اعتیاد رسیدگی می‌کند؟
احسان: در کنگره ۶۰ ما یک مثلث درمان اعتیاد داریم؛ برای رسیدگی به اعتیاد باید تعادل هر سه ضلع این مثلث برقرار شود:
ضلع اول جسم (فیزیک بدن) است که با شربت تریاک و فرآیند کاهش تدریجی دوز درمان می‌شود.
ضلع دوم جهان‌بینی (طرز فکر و دیدگاه‌ها) است که از طریق آموزش‌های هفتگی دنبال می‌شود. آقای مهندس دژاکام هر هفته سخنرانی دارد و درمان‌جویان (مسافران) وارد گروه‌هایی به نام لژیون می‌شوند. در هر لژیون یک راهنما حضور دارد و اعضا کتاب‌ها و منابع آموزشی کنگره ۶۰ را مطالعه و بررسی می‌کنند.
ضلع سوم روان (بعد روانی) است. ما معتقدیم اگر تعادل در جسم و جهان‌بینی برقرار شود، روان نیز بهبود می‌یابد.
جاستین: پس شما روشی برای رسیدگی به جنبه روانی نیز دارید.
احسان: بله، علاوه بر این فعالیت‌هایی مانند ورزش و تمرین‌های هفتگی داریم، چون معتقدیم ورزش در بازگرداندن سلامت روان مؤثر است.
احسان: ما گروه‌های موسیقی، تیم‌های راگبی، فوتبال، تیروکمان و انواع فعالیت‌های دیگر داریم. همچنین نمایش‌های هنری و تئاتر برگزار می‌کنیم.
جاستین: احساس می‌کنم کمی ورزشی بودن کنگره را دست‌کم می‌گیری، چون واقعیت این است که کنگره ۶۰ در ورزش بسیار موفق بوده است. شما فقط بازی‌های تفریحی انجام نمی‌دهید بلکه واقعاً تا سطح ملی پیش رفته‌اید! کنگره ۶۰ تیم‌های سازمان‌یافته‌ای دارد، مخصوصاً در راگبی، و من می‌دانم که شما موفقیت‌های زیادی کسب کرده‌اید.
احسان: بله، این راه ماست برای اینکه به دنیا نشان دهیم این روش‌DST واقعاً می‌توانند اعتیاد را درمان کنند. ما دیگر آن آدم‌های قبلی نیستیم؛ کاملاً بهبود یافته‌ایم و حتی می‌توانیم با افراد عادی رقابت کنیم، درست است؟ راگبی ورزشی بسیار سخت و فیزیکی است و باورکردنش سخت است که کسی که معتاد به شیشه بوده است، حالا بتواند راگبی بازی کند.
احسان: راگبی و تیراندازی با کمان در کنگره بسیار معروف است.
جاستین: بله، وقتی برای این گفتگو تحقیق می‌کردم، دیدم که سازمان ملل هم درباره موفقیت‌های شما در راگبی پست گذاشته بود که واقعاً جالب بود. اینکه حتی در بالاترین سطوح تبلیغات جهانی درباره‌اش صحبت شده، واقعاً فوق‌العاده است.
جاستین: خب، می‌خواهم برگردم به موضوع اصلی این پادکست که حمایت همتا (Peer Support) است. سؤال اولم این است: تو قبلاً کمی درباره‌اش صحبت کردی، اما می‌توانی بیشتر توضیح بدهی نقش راهنمای همتا در کنگره ۶۰ دقیقاً چیست؟
احسان: راهنما (Guide) کسی است که قبلاً خودش معتاد بوده و پس از بهبود، اکنون در سفر دوم خود قرار دارد. برای اینکه بتواند راهنما شود، باید از امتحان‌های سخت و متعدد عبور کند؛ مصاحبه‌ها، ارزیابی‌ها و بررسی‌های دقیق انجام می‌شود تا اطمینان حاصل کنند که او برای ایفای این نقش مناسب است.

آقای مهندس دژاکام همیشه می‌گوید: درمان اعتیاد یعنی به نقطه‌ای برسیم که اگر قبلاً معتاد به هروئین بودی و ادعا می‌کنی درمان شده‌ای، حتی اگر تو را وسط آزمایشگاهی که هروئین می‌سازند بگذارند، بتوانی همانجا بخوابی و کار کنی بدون ذره‌ای وسوسه یا میل به مصرف؛ انگار اصلاً آب دیده‌ای، کاملاً بی‌تفاوت باشی.
قرار است بررسی کنند که واقعاً به آن نقطه رسیده‌ای یا نه تا بعد بتوانی به دیگران کمک کنی. امتحان‌های راهنمایی در کنگره 60 بسیار سخت است و تعداد داوطلبان بسیار زیاد؛ مثلاً ۲۰ هزار یا ۱۰ هزار نفر درخواست می‌دهند، اما نهایتاً شاید فقط ۲ هزار نفر در کل شهرهای ایران پذیرفته شوند. بیشتر از این تعداد پذیرفته نمی‌شوند؛ یعنی رقابت واقعی است.
پس از پذیرش، هر راهنما یک لژیون دارد که شامل ۷ تا ۱۲ نفر از درمان‌جویان (رهجو) است. راهنما باید به آن‌ها آموزش دهد، کتاب‌ها و منابع آموزشی کنگره ۶۰ را برایشان توضیح دهد، دوز مناسب شربت تریاک را تعیین کند و وضعیتشان را مرتباً پیگیری نماید. این دقیقاً همان نقشی است که شما به آن "همتا" (Peer)می‌گویید و ما به آن «راهنما» می‌گوییم.
جاستین: آیا حمایت عاطفی نیز جزو این نقش است یا فقط مربوط به تعیین دوز و مسائل درمانی است؟ آیا بخش‌های دیگری هم وجود دارد؟
احسان: حتماً. از تجربه شخصی خودم می‌گویم، برای ما راهنمایان، رهجو مانند فرزندانمان هستند. با تمام وجود و هر سلول بدن‌مان می‌خواهیم حمایتشان کنیم، دوستشان داریم و آن‌ها هم دوست‌مان دارند. خود رهجو نیز مشاهده می‌کند که بعد از سه هفته درمان با شربت تریاک، رنگ و روی صورتش تغییر می‌کند، ظاهرش طبیعی‌تر می‌شود، حتی نحوه لباس پوشیدن و ظاهر کلی‌شان تغییر می‌کند و شادتر می‌شوند. چون همان‌طور که قبلاً گفتم، شربت تریاک به خاطر داشتن انواع آلکالوئیدها می‌تواند درد را کنترل کند، پس قطعاً یک بخش عاطفی قوی هم وجود دارد.

احسان: اگر این عشق وجود نداشت، نمی‌توانستیم به آن‌ها کمک کنیم و آن‌ها هم قادر به دریافت این کمک نبودند. این یک عشق واقعی است؛ ترکیبی از دانش و محبت. ما واقعاً از صمیم قلب می‌خواهیم حال آن‌ها خوب شود، و آن‌ها هم ما را دوست دارند، چون می‌بینند به بهبود حالشان کمک کرده‌ایم.
جاستین: بله، کاملاً درست می‌فرمایید. دیدن این روند بسیار زیباست. من هم در سایر برنامه‌های درمانی که قبلاً حضور داشتم، چنین تجربه‌ای را دیده‌ام. همان‌طور که گفتید، مشاهده بازگشت رنگ پوست یک فرد، کاملاً واقعی و ملموس است. نوعی درخشش خاص در چهره‌شان به وجود می‌آید و این بسیار زیباست. می‌دانم شما هم این موضوع را از نزدیک و عمیق تجربه کرده‌اید، چون خودتان هم راهنما یا همتا هستید، ممکن است بفرمایید یک روز معمولی برای شما به عنوان راهنما چگونه سپری می‌شود؟
احسان: در حال حاضر حدود شش سال است که دیگر به صورت حضوری راهنما نیستم و به صورت آنلاین فعالیت می‌کنم. اکنون ۱۳۶ رهجوی آنلاین دارم و بیشتر بر سفر جهان‌بینی (Worldview) متمرکز هستم. اما پیش از آن، به مدت چهار سال، راهنمای حضوری در یکی از لژیون‌های کنگره ۶۰ بودم. پس از آن، با توجه به اینکه مدرک روان‌شناسی گرفتم، به یکی از کلینیک‌های همکار با کنگره ۶۰ رفتم و کارم را آغاز کردم. در همان کلینیک لژیون خودم را راه‌اندازی کردم و با بیمارانی که برای دریافت متادون مراجعه می‌کردند، کار می‌کردم.
من آنجا می‌نشستم و از آن‌ها می‌پرسیدم: «آیا واقعاً علاقه‌مند به درمان هستید؟ یا صرفاً می‌خواهید مصرف متادون را ادامه دهید؟» می‌پرسیدم: «چند سال است متادون مصرف می‌کنید؟» و پاسخ می‌دادند: «مثلاً پنج سال.» و من می‌گفتم: «پنج سال؟ دقیقاً چه می‌کنی؟ فقط در حال نگه داشتن خودت هستی!» سپس روش درمانی کنگره را برایشان توضیح می‌دادم و کم‌کم فرآیند درمان به شیوه کنگره ۶۰ را در همان کلینیک آغاز کردیم.
در آن دوران، کارهای دیگری هم انجام می‌دادم. مثلاً روی سایت کنگره کار می‌کردم، از صبح تا حدود ساعت ۲ یا ۳ بعدازظهر مشغول ترجمه بودم و پس از آن، ساعت ۴ بعدازظهر لژیونم شروع می‌شد. به طبقه پایین می‌رفتم و کارم را با دانش‌آموزانم آغاز می‌کردم؛ صحبت با آن‌ها، رسیدگی به مشکلات‌شان، امضا کردن نسخه‌ها، تعیین دوز شربت تریاک و شنیدن دغدغه‌هایشان. مثلاً اگر کسی می‌گفت: «خوابم نمی‌برد»، من بررسی می‌کردم شاید علتش این بود که دارویش را دیر مصرف کرده است. مثلاً می‌خواست ساعت ۱۰ شب بخوابد اما دارویش را ساعت ۹ مصرف کرده و دارو تازه ساعت ۱۰ شروع به اثرگذاری کرده، بنابراین خوابش مختل شده. پس من باید دوز و زمان مصرفش را تنظیم می‌کردم. کارهایی از این قبیل.
جاستین: بله، کاملاً متوجه شدم. بسیار جالب است. سؤال دیگری که می‌خواهم بپرسم این است که می‌دانم شما یک ویژگی منحصربه‌فرد دارید. همان‌طور که قبلاً هم اشاره کردم، شما دوره آموزش همتا (Peer Training) را در آمریکا و تحت نظر سازمان CCAR گذرانده‌اید. همچنین می‌دانم که فیل ولنتاین (Phil Valentine) مربی شما در آن دوره بوده است. بنابراین شما از نزدیک با نگاه غربی به موضوع حمایت همتا (Peer Support) آشنا شده‌اید. به نظر شما تفاوت اصلی بین شیوه راهنمایی در کنگره ۶۰ و مدل غربی حمایت همتا چیست؟
احسان: تفاوت‌های زیادی وجود دارد، اما ابتدا اجازه بدهید به نکته‌ای اشاره کنم. در کشورهای غربی یک نوع تقسیم‌بندی وجود دارد؛ برخی طرفدار بهبودی بدون دارو هستند و برخی دیگر فقط درمان دارویی را قبول دارند. اما کنگره ۶۰ این دو رویکرد را با هم ترکیب کرده است: سفر اول با حمایت دارویی (شربت تریاک) و سفر دوم بدون دارو، همان چیزی که شما آن را "ریکاوری" (Recovery) می‌نامید. ما باور داریم که ابتدا باید مشکل سیستم X یا همان سیستم پاداشی که شما هم به آن اشاره کردید، برطرف شود تا فرد بتواند زندگی عادی داشته باشد، بدون آنکه هر روز مجبور باشد با خودش بجنگد. باید فرآیندهای درونی بدن فعال شود تا فرد را حمایت کند.
جاستین: بله، کاملاً منطقی است.
احسان: اما در مدل حمایت همتا در غرب، مثلاً همان دوره مربی بهبودی (Recovery Coach) که من در آن شرکت کردم و پروفسور ویلیام وایت من را به آن‌ها معرفی کرد (که برای من افتخار بزرگی بود)، بیشتر بر این اصل تأکید می‌شود که به هر شکلی که می‌توانی به رهجو کمک کنی. مثلاً اگر نیاز به سرپناه دارد، تو باید بتوانی او را به یک مرکز پناهگاه معرفی کنی؛ نه اینکه خانه خودت را در اختیارش بگذاری. باید با مراکز مختلف در ارتباط باشی تا خدمات لازم را به او معرفی کنی.
اما در کنگره ۶۰ قوانین بسیار مشخصی داریم. راهنما حق ندارد به رهجو مکان، پول یا هر چیز مادی بدهد. راهنما نباید ماهی به آن‌ها بدهد، بلکه باید به آن‌ها یاد بدهد چگونه ماهی بگیرند. این یکی از تفاوت‌های بزرگ میان حمایت همتا در غرب و کنگره ۶۰ است.
مثلاً اگر یکی از دانش‌آموزان به من بگوید: «می‌خواهم بروم و دوباره مت‌آمفتامین (شیشه) مصرف کنم»، من به او می‌گویم: «خیلی خوب، برو و خوش بگذران! اما بدان، اگر این کار را انجام دهی، دیگر اینجا جایی برای تو نیست.» اما در مدل غربی حمایت همتا، اگر درمان‌جو همین حرف را به مربی بهبودیش بگوید، وظیفه مربی این است که با او صحبت کند، خواهش و تمنا کند و سعی کند با تمام توان مانع این کار شود. اما ما این کار را نمی‌کنیم. ما می‌گوییم: «تصمیم با خودت است، اما اگر این راه را انتخاب کردی، دیگر کنگره ۶۰ جای تو نیست.»
ما با عشق کمک می‌کنیم، اما تنها به کسانی که واقعاً به دنبال نجات خود هستند. ما کسی را متقاعد نمی‌کنیم، فرش قرمز هم برای کسی پهن نمی‌کنیم. اگر کسی به دنبال درمان و نجات باشد، ما تمام توان‌مان را می‌گذاریم تا کمکش کنیم. اما اگر کسی بخواهد راه دیگری برود، انتخاب با خود اوست. این بزرگ‌ترین تفاوت بین دو رویکرد است.
جاستین: بله، کاملاً واضح است. فکر می‌کنم این موضوع تا حد زیادی به تفاوت در فلسفه‌ها هم برمی‌گردد. منظورم این است که ما هم اینجا همه چیز را کشف نکرده‌ایم. تعریف‌های مختلفی از «حمایت همتا» وجود دارد و فکر می‌کنم برخی از همتاها در غرب هم با شما هم‌عقیده باشند و بگویند: "من هم همین رویکرد را دارم. فقط وقتی خود فرد بخواهد، حمایت می‌کنم و وقتی نخواهد، عقب‌نشینی می‌کنم."
اما همان‌طور که اشاره کردید، فکر می‌کنم بسیاری از همتایان، به‌ویژه در سایر برنامه‌های کمک متقابل (Mutual Aid Programs)، رویکرد متفاوتی دارند. مثلاً اگر به اسپانسر خود در گروه‌های دوازده‌قدمی زنگ بزنید و بگویید قصد مصرف دارید، آن‌ها احتمالاً سعی می‌کنند با گفت‌وگو و هر کاری که در توان انسانی‌شان باشد، شما را از این کار منصرف کنند.
و فکر می‌کنم بسیاری از شنوندگان ما در بافتار غربی احتمالاً نام هیچ گروه دیگری جز گروه‌های دوازده‌قدمی را نشنیده‌اند، چون در بسیاری از جوامع، به‌ویژه در آمریکا، این تنها گزینه موجود است. جالب است که در تحقیقاتم دیدم ایران بعد از آمریکا دومین کشور در جهان از نظر تعداد جلسات معتادان گمنام (NA) است. بنابراین حضور گروه‌های دوازده‌قدمی در ایران هم بسیار گسترده است.
و سؤال من، که قبلاً کمی درباره‌اش صحبت کردیم، این است: تعامل کنگره ۶۰ و گروه‌های دوازده‌قدمی چگونه است؟ این دو جامعه بهبودی چگونه در ایران در کنار هم فعالیت می‌کنند؟
احسان: این دو گروه دو مسیر کاملاً متفاوت در بهبودی دارند. همان‌طور که اشاره کردید، گروه‌های دوازده‌قدمی بر ترک ناگهانی و سپس تمرکز بر بهبودی تأکید دارند. اما ما به این روش باور نداریم.
ما ساختمان‌های مستقل خودمان را داریم. تمام هزینه‌ها و امکانات کنگره ۶۰ توسط اعضا تأمین شده و ما از هیچ‌گونه کمک دولتی استفاده نمی‌کنیم. این استقلال یکی از تفاوت‌های مهم است. حدود ۲۰ درصد از تازه‌واردین ما قبلاً عضو NA بوده‌اند و حتی بعضی از آن‌ها بین ۱۵ تا ۲۰ سال پاکی داشتند.
در بسیاری از جوامع مخصوصاً در آمریکا افراد احتمالاً نام هیچ گروهی جز گروه‌های دوازده‌قدمی را نشنیده‌اند گاهی تنها نام موجود همین است و من هم می‌دانم و وقتی تحقیقاتم را انجام می‌دادم از این موضوع شگفت‌زده شدم که ایران بعد از ایالات متحده دومین کشوری است که بیشترین تعداد جلسات معتادان گمنام را در جهان دارد بنابراین می‌دانم که حضور گروه‌های دوازده‌قدمی در ایران بسیار پررنگ است و سؤال من که می‌دانم قبلاً کمی درباره‌اش صحبت کرده‌ایم این است که تعامل کنگره 60 و گروه‌های دوازده‌قدمی چگونه است آن‌ها چطور همدیگر را می‌بینند این دو جامعه بهبودی چطور در ایران در کنار هم زندگی می‌کنند دو گروه بهبودی کاملاً متفاوت هستند. همان‌طور که اشاره کردید آن‌ها یعنی N.A به ترک ناگهانی و سپس تمرکز بر بهبودی اعتقاد دارند و ما به این روش اعتقاد نداریم درست است ما ساختمان خودمان را داریم همه‌چیز در کنگره 60 خریداری شده است ما از هیچ امکانات دولتی استفاده نمی‌کنیم ما کاملاً مستقل هستیم بله این یک تفاوت بزرگ است و تقریباً 20 درصد از تازه‌واردهای ما از N.A هستند و بین 15 تا 20 سال پاکی داشته‌اند و بعد به کنگره 60 می‌آیند و فرآیند را شروع می‌کنند من شاگردی داشتم که با 17 سال پاکی آمد و گفت من در تمام این 17 سال حالم خوب نبود. دو هفته بعد از امدنش به کنگره60، گفت حالش خیلی بهتر شده و حالا (نسبت به قبل) کاملاً بهبود یافته و خودش است بله خیلی خوب ما قرار نیست مقابل آن‌ها قرار بگیریم و با آن‌ها تضاد داشته باشیم حداقل ما این کار را با آن‌ها نمی‌کنیم ما به هر کسی که با اعتیاد مبارزه می‌کند احترام می‌گذاریم و من شخصاً معتقدم کسانی که با روش‌های N.A یعنی ترک ناگهانی پیش می‌روند از من قوی‌تر هستند چون حمایت دارویی ندارند آن‌ها مستقیماً با هیولا روبه‌رو می‌شوند بله پس کار سختی است و آن‌ها باید هر روز علاوه بر فعالیت‌های روزانه‌شان بجنگند فقط برای این‌که از مصرف دور بمانند و این کار را انجام ندهند درست است آن‌ها باید همه‌چیز را تغییر دهند.
در متد NAT، آن‌ها باید سبک زندگی‌شان را تغییر دهند باید دوستانشان را تغییر دهند، اما ما در کنگره 60 چنین چیزی نداریم بله شما می‌توانید زندگی‌تان را داشته باشید می‌توانید سر کار بروید می‌توانید دوستانتان را داشته باشید همه‌چیز خوب است شما دارو را مصرف می‌کنید به کلاس‌های آموزشی می‌آیید و ما به شما یاد می‌دهیم چطور دارو را مصرف کنید و خواهید دید که دارو اثرگذار است نیازی نیست کار اضافه‌ای انجام دهید و قدم‌به‌قدم اگر به راهنمای خود گوش کنید خواهید دید که در حال بهبودی هستید. سیستم ایکس دوباره به تعادل می‌رسد و همان شادی را احساس می‌کنید که همین حالا به آن اشاره کردید می‌گویید به سینما می‌روم اما دیگر لذتی نمی‌برم درست است بدترین حالت همین است بله بله بله فکر می‌کنم این چیزی است که من هم می‌بینم. واقعاً از حرفی که قبلاً زدید خوشم آمد جایی که گفتید کنگره 60 ترکیبی از دو رویکرد متفاوت درباره اعتیاد است درست گفتید اینجا در آمریکا حداقل در متنی که من می‌شناسم و فکر می‌کنم در سایر نقاط غرب هم همین‌طور است این طرز فکر وجود دارد که دارودرمانی و بهبودی دو مسیر کاملاً جدا هستند البته افراد زیادی هم هستند که معتقدند هر دو مسیر باید وجود داشته باشند از جمله خود من اما بله خیلی‌ها فکر می‌کنند این دو نباید با هم تعامل داشته باشند و برنامه‌های دوازده‌قدمی هم در حال حاضر با این موضوع خیلی مشکل دارند جامعه پژوهشی گروه‌های مترقی و گروه‌های کاهش آسیب به آن‌ها فشار می‌آورند و می‌گویند باید دارودرمانی را بپذیرید آن‌ها هم در پاسخ می‌گویند نه ما مجبور نیستیم و گاهی حتی برخورد همراه با انگ‌زدن دارند و اجازه نمی‌دهند افراد تحت درمان دارویی وارد جلسات شوند یا اگر هم اجازه دهند اجازه صحبت در جلسات نمی‌دهند که این باعث می‌شود خیلی‌ها احساس طردشدگی کنند و این همان چیزی است که من به عنوان نقطه قوت کنگره 60 یا مدل‌هایی مثل کنگره 60 می‌بینم این‌که شما ظاهراً توانسته‌اید این دو رویکرد را به‌گونه‌ای ادغام کنید که یک کل واحد و شاید قوی‌تر از هرکدام به تنهایی باشد که شنیدن آن واقعاً جالب است.
ما فقط باید مسائلی مثل قانونی بودن برخی از این موارد را مشخص کنیم که مطمئنم راهی است که باید طی کنیم بنابراین می‌خواستم در چند سؤال پایانی که قبل از سپردن ادامه به پرسش‌های مخاطبان یا هر جمع‌بندی و صحبتی که خودتان می‌خواهید مطرح کنید یا هر سؤال دیگری که به ذهنتان می‌رسد بپرسم کنگره 60 به شکل قابل توجه و تصاعدی رشد کرده است از زمان تأسیسش در سال 1998 پس شما آینده این سازمان را در 5 تا 10 سال آینده چطور می‌بینید؟
احسان: فعلاً آقای مهندس دژاکام بیشتر بر نگارش مقالات علمی متمرکز هستند و ما در حال انجام آزمایش‌هایی در سطح مولکولی هستیم ما درباره بیان ژن صحبت می‌کنیم بنابراین هر چیزی که من ادعا می‌کنم فعلاً فقط حرف است و باید آن را ثابت کنیم ما خودمان می‌دانیم درست است من در یک استخر شنا هستم و می‌دانم آب خوب است اما شما آنجا نیستید پس باید این را به شما ثابت کنم چون می‌خواهم به دیگران کمک کنم درست است چطور این کار را انجام می‌دهیم؟ با نوشتن مقالات علمی و باید این کار را از طریق بیان ژن انجام دهیم نه با استفاده از پرسشنامه‌های خوداظهاری باید آزمایش شود و داده‌ها باید خودشان گویای واقعیت باشند و ما در دو سال گذشته این کار را انجام داده‌ایم و هر روز هم بیشتر می‌شود حالا داریم روی فنتانیل کار می‌کنیم چون می‌دانیم که این یک مشکل گسترده در کشورهای غربی است بنابراین روی آن کار می‌کنیم و ما یک اقیانوس وسیع از داده‌ها داریم ما حجم بسیار بزرگی از داده‌ها داریم چون همان‌طور که می‌دانید بیش از 20 هزار عضو (درمان شده) داریم و به هر محققی که بخواهد کار کند و حقیقت را ببیند این فرصت را می‌دهیم هر کسی بخواهد می‌تواند بیاید و ما همه چیز لازم را در اختیارش قرار می‌دهیم تا روی این دریای جمعیت پژوهش کند فعلاً ما در حال نگارش یک مقاله تطبیقی هستیم با کمک مرکز خدمات سلامت چستنات و ویلیام وایت در مقایسه بین N.A و سایر مدافعان بهبودی در آمریکا و کنگره 60 تا به دنیا نشان دهیم روش‌های ما چطور کار می‌کنند و آیا موفقیت‌آمیز هستند یا نه و این همراه با داده‌های بیان ژن و همه چیز است.
دکتر جاستین: و حالا یک سؤال که بر اساس همین موضوع به ذهنم رسید من حدس می‌زنم که شما با دانشگاه‌ها و پژوهشگران در ایران هم همکاری دارید نگاه جامعه پژوهشی یا جامعه دانشگاهی ایران به کنگره 60 چگونه است؟ به عبارتی دیدگاه یک پژوهشگر متوسط در ایران نسبت به کنگره 60 چیست؟
احسان: کنگره 60 خودش یک آکادمی است بنابراین عنوان اصلی آن جمعیت احیای انسانی کنگره 60 است ما به احیا یا بازگرداندن انسان‌ها به زندگی باور داریم و داریم دانشگاه خودمان را در یکی از جزایر ایران می‌سازیم و تمام سرمایه آن از طرف اعضا تأمین می‌شود چرا آن‌ها پول اهدا می‌کنند؟ چون زندگی‌شان را به دست آورده‌اند حالشان بهتر شده می‌توانند کار کنند مثلا خود من بعد از بهبودی توانستم مدرک روانشناسی بگیرم فوق‌لیسانس مدیریت بازرگانی بگیرم با شرکت‌های آمریکایی کار کنم و رشد کنم چطور توانستم این کارها را انجام بدهم؟ چون کاملاً بهبود پیدا کرده‌ام حالم خوب است در واقع حالم بیشتر از خوب است و ما برای پردازش داده‌ها همکاری داریم ما آزمایشگاه خودمان را داریم موش‌های آزمایشگاهی خودمان را داریم که روی آن‌ها آزمایش می‌کنیم و تا جایی که می‌دانم با دانشگاه کمبریج همکاری داریم آن‌ها در پردازش داده‌ها و کارهای مشابه به ما کمک می‌کنند ما با آن‌ها کار می‌کنیم و البته با آقای ویلیام وایت حتماً و اگر به موضوع خودگردانی مالی و اهدا برگردیم فکر می‌کنم یکی از جالب‌ترین چیزهایی که در برخی از مطالب شما خواندم سیاست اهدای کمک مالی در کنگره 60 بود که شما نمی‌توانید به سادگی پول اهدا کنید! ابتدا باید مصاحبه‌ای با آقای دژاکام داشته باشید تا بررسی کنند که آیا اوضاع مالی‌تان روبه‌راه است؟ آیا برای خانواده‌تان خانه‌ای دارید؟ که فکر می‌کنم سیاست خیلی جالبی است نشان می‌دهد که کنگره 60 فقط نگران جمع‌آوری پول نیست بلکه این یک روند است که می‌گوید وقتی موفقیت را در زندگی خودت به دست آوردی، فقط آن‌وقت می‌توانی به سازمان کمک مالی کنی! که به نظرم سیاست خیلی خوبی است.
جاستین: فکر می‌کنم دو سه سؤال آخر باقی مانده است. فکر می‌کنم این آخرین سؤال من باشد قبل از این‌که به سؤالات مخاطبان بپردازیم که همین حالا هم یکی از سؤالات جالب را می‌بینم که خوب است به آن پاسخ بدهیم اما کنگره 60 موفقیت‌های زیادی داشته است موفقیت‌هایی در منطقه‌ای که حداقل از نگاه ساده‌انگارانه غربی شاید تصور نمی‌شد چنین چیزی ممکن باشد یا اصلاً قابل درک نباشد اینجا در غرب معمولاً فکر می‌کنیم همه پاسخ‌ها را ما داریم پس شنیدن این‌که سازمانی خارج از غرب چنین موفقیت عظیمی داشته این نگاه را می‌شکند. پس چه توصیه‌ای به سایر گروه‌هایی دارید که می‌خواهند برنامه‌های قوی و مبتنی بر همتا ایجاد کنند؟ فکر می‌کنید هر کسی چه درس‌هایی می‌تواند از کنگره 60 بگیرد؟
احسان: اجازه بدهید اول از همه درباره انگ‌ها صحبت کنیم. ما می‌گوییم جامعه با نگاهی متفاوت به ما نگاه می‌کند اما خود ما هم برای همدیگر انگ قائل می‌شویم بله مثلاً چه کسی باور می‌کند که کنگره 60 بتواند موفق شود؟ حتی نهادهای بین‌المللی مثل NIDA هم باور ندارند درست است این خودش یک مشکل است بله شما باید بتوانید تحقیقات را ببینید چون اعداد و ارقام دروغ نمی‌گویند. اگر بیان ژن نشان دهد که این روش کار می‌کند اگر ژن‌ها تغییر کنند، (این اعجاب اور است)، این کشف قرن است روش DST با شربت تریاک می‌تواند بیان ژن را تغییر دهد، ما داریم این را ثبت می‌کنیم. ما داریم این را ادعا می‌کنیم ما داریم با مقالات علمی آن را ثابت می‌کنیم پس این مضحک است که کسی نخواهد به آن نگاه کند فقط به این دلیل که ما یک کشور جهان سومی هستیم؟ بله بحث کشور مطرح نیست بحث خود جامعه ماست ما انسان‌هایی هستیم که استعدادمان را پیدا کرده‌ایم. به گذشته‌تان نگاه نکنید، بله ما کارهایی انجام دادیم، اما همان ابزاری که باعث سقوط ما شد حالا شده ابزار نجات ما... ما حتی (نسبت به قبل از اعتیاد) بهتر هم شده‌ایم، نترسید و ما می‌توانیم کارهایی انجام دهیم که به اصطلاح آدم‌های عادی نمی‌توانند بله ما تجربه داریم ما از دل آتش بیرون آمده‌ایم بله ما به جهنم رفتیم و برگشتیم پس ما متفاوتیم و حتی در برخی جنبه‌ها بهتر نیز هستیم.
جاستین: مشکل اصلی این است که گروه‌های دیگر که روی بهبودی تمرکز دارند، این است که ان‌ها اعتیاد را روندی ثابت و مداوم می‌دانند. وقتی روشی درست وجود دارد که توسط کسی مثل شما، کسی که همان مشکلات ما را تجربه کرده، ایجاد شده و شما آماده‌اید آن را با دنیا به اشتراک بگذارید و چیزی در ازای آن
نمی‌خواهید فقط می‌خواهید کمک کنید پس چرا از آن استفاده نکنیم؟ این سؤال من از شماست.
احسان: بله قطعاً موافقم فکر می‌کنم تعصبات زیادی وجود دارد و من این را به اشکال مختلف دیده‌ام که هر کسی غیر از اعضای اتحادیه اروپا یا آمریکا نمی‌تواند تحقیقاتی انجام دهد و هدف پادکست من هم همین بود و حتی خودم متوجه تعصب خودم شدم وقتی همتایانی از خارج آمریکا به من گفتند که ما به این شکل "حمایت همتا" انجام می‌دهیم یا سیاست‌هایی داریم که مشکلات را حل کرده‌ایم و من تعجب کردم چون اصلاً به این موارد فکر نکرده بودم و می‌دانم اکثر پژوهشگران و حتی حمایت‌کنندگان همتا در آمریکا هم به این مسائل فکر نمی‌کنند. بنابراین امیدوارم در آینده این تعصبات شکسته شود همان‌طور که گفتید با پیشرفت تحقیقات درباره کنگره 60 و همکاری‌های مداوم بین سازمان‌های آمریکا و کنگره 60 در ایران.
وقتی افراد روی بهبودی تمرکز می‌کنند، این یک مبارزه‌ی روزمره و دائمی است، برادران این کار را نکنید! وقتی روش درست وجود دارد که توسط کسی مثل شما ساخته شده کسی که همان مشکلات را تجربه کرده و ما آماده‌ایم این روش را با دنیا به اشتراک بگذاریم و در قبال آن چیزی نمی‌خواهیم فقط می‌خواهیم کمک کنیم. پس چرا از آن استفاده نکنیم؟
جاستین: من می‌خواهم فرصت بدهم تا مخاطبان اگر سؤال دارند بپرسند می‌توانند در چت بنویسند یا اگر تمایل داشتند می‌توانند میکروفون خود را روشن کنند و سؤال بپرسند دیدم یکی از اعضا به نام کارن سؤال خود را در چت گذاشته پرسیده آیا اعتیاد و مسائل دیگر سلامت روان در ایران با هم هم‌پوشانی دارند؟ آیا حمایت جداگانه و مرتبط با سلامت روان هم وجود دارد؟
احسان: افرادی که پزشک برایشان تشخیص مشکلات روانی می‌دهد، معمولاً علتش اعتیاد است چون فرد مصرف‌کننده دو شخصیت دارد، یک شخصیت وقتی مصرف می‌کند و دیگری وقتی مصرف نمی‌کند یکی زمانی که حال خوبی دارد و دیگری وقتی حالش خیلی بد است و این دو حالت با تصمیماتی همراه هستند که زندگی آن‌ها را هدایت می‌کند و این اساس تشخیص است. این موضوع را باز می‌کنیم در کنگره 60 ما معتقدیم که اکثر بیماری‌های روانی و بیماری‌های صعب‌العلاج مانند سرطان، که مقالاتی درباره آن‌ها داریم و آماده‌ام با شما به اشتراک بگذارم، ریشه در سیستم ایکس دارند اگر بتوانیم تعادل این سیستم را بازگردانیم حتی می‌توانیم سرطان را درمان کنیم این را به شما می‌گویم و دیده‌ام کسانی را که تنها با بازگرداندن تعادل سیستم ایکسشان از سرطان بهبود یافته‌اند و ما روی این موضوع تحقیقات انجام می‌دهیم و مقالاتی داریم.
جاستین: آیا سؤال دیگری از اعضا هست؟ فقط می‌خواستم به کسانی که به ما ملحق شده‌اند فرصت دهم اگر چیزی برای گفتن دارند مطرح کنند اعضا، فقط می‌خواستم فرصتی کوتاه بدهم اگر سؤال یا نکته‌ای دارند اما فکر نمی‌کنم در حال حاضر سؤال دیگری داشته باشیم. آیا چیزی هست که امروز فرصت صحبت درباره آن را نداشتیم و دوست داری جامعه بین‌المللی به‌ویژه همتایانت که ممکن است گوش دهند بدانند؟ ممنونم
احسان: می‌خواهم به شما بگویم که همه‌تان را دوست دارم. همه شما برادران و خواهران من هستید و همه ما مسیر یکسانی را پشت سر گذاشته‌ایم و می‌دانیم چه تصمیمی گرفتیم و نتیجه‌اش چه شد چیزی که می‌خواستیم بهشت باشد تبدیل شد به جهنم و بعد در آنجا گیر کردیم ما هیچ نقصی نداریم هیچ مشکلی با شخصیت خودمان نداریم ما ضعیف نیستیم، باشه؟ اما امروز علم معتقد است و ادعا می‌کند که ما دنبال لذت هستیم، ما دنبال لذت نیستیم! شاید در ابتدا و حتی آن زمان هم دنبال لذت نبودیم، بلکه مواد مخدر کاری برای شما انجام می‌داد مثل وقتی که می‌خواهی درس بخوانی ولی نمی‌توانی خوب درس بخوانی، یک چیزی مصرف می‌کنی و بعد بهتر درس می‌خوانی! این‌طور شروع می‌شود. یا برای بعضی راننده‌ها که نمی‌خواهند بخوابند، انها مواد مصرف می‌کنند (که در طول رانندگی نخوابند) و بعد معتاد می‌شوند. این دنبال لذت نیست. بلکه درباره نحوه کار کردن نیروهای تاریکی است. نمی‌دانم شما به آن ایمان دارید یا نه، اما نیروهای تاریکی وجود دارند و خیلی خوب می‌داند که چطور ما را گرفتار کند و بعد این می‌شود اعتیاد. ما ضعیف نیستیم، ما گرفتار شده‌ایم! اگر روشی مثل روش DSD وجود دارد که می‌تواند این دام را بشکند و در مسیر بهبودی به ما کمک کند باید از آن استفاده کنیم... قطعاً باید استفاده کنیم... باید تبادل نظر کنیم... ما یک جامعه هستیم و قوی هستیم.
جاستین: اگر کسی بخواهد درباره کنگره 60 بیشتر بداند کجا می‌تواند اطلاعات بیشتری پیدا کند؟ می‌توانند با من تماس بگیرند. من شاگرد مستقیم آقای دژاکام هستم و می‌توانم به آن‌ها کمک کنم. شاگردانی از دانمارک و آلمان داشتم که یکی از آن‌ها روش D.S.T را با متادون انجام داد چون به تریاک دسترسی نداشت و دیگری توانست تریاک غیرقانونی در کشور خودش پیدا کند و انجام داد و هر دو حالشان خوب است. حتی یک نفر از جنوب هم حالش خوب است پس می‌توانند با من تماس بگیرند من می‌توانم آن‌ها را راهنمایی کنم یا هر کاری که لازم باشد انجام دهم من آماده‌ام. ما برنامه‌ای هم برای ترک سیگار داریم، که باز با روش کاهش تدریجی است ولی این بار به جای شربت تریاک، آدامس نیکوتین است. اما روش همان است.
جاستین:  فهمیدم بله این نکته خوبی است. بسیار عالی و سایت انگلیسی هم دارید برای کسانی که گوش می‌دهند؟ بله سایت انگلیسی هم داریم.
جاستین: بسیار خوب، ممنون از همه شما که امروز با ما بودید. من به صحبت‌های مهمانم راهنمای کنگره 60 گوش کردم که درباره تجربه خودش در برنامه و فلسفه کنگره 60 در ایران صحبت کرد. پس یک بار دیگر از شما تشکر می‌کنم که به ما پیوستید و امروز با ما صحبت کردید ممنونم و برای همه شما روز خوبی آرزو می‌کنم.
لینک فایل صوتی انگلیسی این گفتگوی زیبا را می‌توانید در لینک زیر گوش دهید.
https://share.transistor.fm/s/59a12d98

مترجم: همسفر الهه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .