جلسه هفتم از دوره پانزدهم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شمس با استادی راهنما همسفر پریناز، نگهبانی همسفر فاطمه (پهلوان) و دبیری دنور همسفر نگار با دستور جلسه «حرمت کنگره۶۰؛ چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» روز سهشنبه ۱۰ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
قبل از اینکه در مورد این مبحث صحبت کنم، میخواهم یک مقدمهای به شما بگویم. چند تا کلمه هست حرمت، حریم و احترام؛ همه اینها هم خانواده هستند و ریشه یکسانی دارند و اگر بخواهیم متوجهشان بشویم؛ باید آنها را با همدیگر بررسی کنیم؛ اول ترجیح میدهم در مورد حریم صحبت کنم، هر چیزی، هر انسانی و هر موسسه و سازمانی حریم، بایدها و نبایدها و کارهای دارد که باید یا نباید انجام شود؛ چون هر کدام از ما مسئولیتی داریم هیچ چیزی بیدلیل در این خلقت وجود ندارد.
چه انسانها، چه اشیا و چه موسسات هر کدام کاری باید انجام بدهند؛ بنابراین باید روی کارشان متمرکز شوند. اولین اقدامی که اتفاق میافتد این است که حریمشان را مشخص میکنند و بایدها و نبایدها را در نظر میگیرند تا کارشان را به نحو احسن انجام بدهند. حالا اگر ما این حریم را رعایت کنیم، هم برای خودمان و هم برای سیستم مقابل احترام خریدهایم؛ ولی اگر رعایت نکنیم این ضرر در چشم خودمان میرود، به عنوان مثال یک جاده حریمی دارد و نباید در این حریم ساخت و ساز انجام بشود، من میتوانم این را رعایت نکنم و زمانی که اولین بار سیل میآید خانه من خراب میشود؛ بنابراین خودم ضرر میکنم. اینطور میشود که این مفاهیم اهمیت پیدا میکنند.
حالا برمیگردیم به دستور جلسه خودمان، کنگره ۶۰ هم به عنوان یک سیستم هدفش چه هست؟ اینکه یک سری افراد مبتلا به بیماری اعتیاد اینجا درمان بشوند و به تعادل برسند؛ پس در این مسیر متمرکز میشود. خودش چهارچوبهایی در نظر میگیرد که با توجه به افرادی که اینجا آمدهاند و مصرفکننده هستند و کسانی که میخواهند یک جا جمع شوند و به درمان برسند؛ پس خیلی مهم است که بایدها و نبایدها را مشخص کنند.
کنگره پلیس و پاسبان ندارد، آن چیزی که باعث شده سالها به کار خودش ادامه بدهد و به نتیجه برسد، وجود همین حرمتها است. همه حرمتها را رعایت میکنند، همه اعضا خودشان را مکلف میکنند که در همین چهارچوب حرکت کنند؛ بنابراین یک سری حرمتهایی را در نظر گرفتهایم که هر کدام از اینها را بررسی میکنیم و راجع به به آن صحبت میکنیم.
منی که آمدهام در کنگره احساس احترام بکنم، محترم باشم، احساس امنیت کنم، مثلاً اگر میگویند دروغ نگو، راهنما و رهجو باید به همدیگر دروغ نگویند وقتی رهجو به راهنما دروغ نمیگوید، حال راهنما اطلاعات صحیح دارد و میتواند برای رهجویش نسخه صحیح بپیچد؛ بنابراین اگر دروغ گفته باشد این اتفاق نمیافتد. وقتی میگویند غیبت نکنید به فرد این اطمینان را میدهد که هر صحبتی بکند، قضاوت نمیشود و حرفهایش جای دیگر گفته نمیشود؛ پس به راحتی حرف میزند.
میگویند ارتباط تلفنی با همدیگر نداشته باشید و به خانه همدیگر رفت و آمد نکنید که دوباره رهجو احساس امنیت میکند، برای مثال اگر من تلفن بزنم به رهجو یا یک رهجویی به رهجوی دیگر تلفن بزند، خانواده او اصلاً خبر ندارند که این فرد مصرفکننده است و برای درمان آمدهاست و میگویند که ما با فلانی کار داریم که تریاک مصرف میکند! در این صورت خانواده آسیب میبیند در صورتی که آن فرد میخواست که خودش درمان شود نه اینکه خانوادهاش مطلع شوند.
مثلاً کنگره میگوید وقتی در بیرون همدیگر را میبینید و رهجو با خانوادهاش است نمیخواهد آشنایی بدهید، رد بشوید و بروید؛ چون خانواده نمیدانند او در کنگره۶۰ در حال درمان است. اینها همه شرایط را فراهم میکنند که ما به حریم هم احترام بگذاریم که هر کس رعایت کند در کنگره ماندگار میشود و مهمتر اینه که به حریم شخصی خودمان احترام گذاشته میشود و احساس امنیت میکنیم.
حالا از بین اینها در رابطه با مسئلهای که پررنگ شده بود صحبت کنیم که به لژیون سردار هم مربوط میشود و آن، این است که رابطه مالی و تجاری برقرار نکنیم. ما میدانیم بعضی از اعمال سالم هستند؛ ولی بعضی از اعمال به ظاهر سالم هستند، مثلاً اینکه هم لژیونی من یک مشکل مالی دارد و من که میتوانم، به او کمک کنم، حال چه اتفاقی میافتد؟
این همل به ظاهر نیک میشود؛ چون یک رابطه مالی به وجود میآید که خودتان میدانید خیلی از اختلافات از جایی نشات میگیرد که مشکل و اختلاف مالی وجود دارد بعد آن وقت چه میشود؟ به خاطر این داستان نمیتوانند چشم تو چشم هم بشوند و نمیخواهند همدیگر را ببینند؛ در نتیجه کمکم از کنگره دور میشوند.
برای مثال اگر من یک فروشنده هستم، آن لوازمی که در حال فروششان هستم را به کنگره بیاورم و به هم لژیونیهایم عرضه کنم، این جا دوباره اختلاف به وجود میاد، من میگویم تو گفته بودی که این جنس ژاپنی است؛ اما چینی از آب درآمد! اینها باعث میشود از هدف اصلیمان دور شویم؛ بنابراین مهندس دژاکام خیلی دقیق همه اینها را در نظر گرفتهاند که ما فقط روی مسئله درمان تمرکز کنیم.
در آخر هم بخواهم یک جمعبندی کنم روابط ما با همدیگر مثل ستونهای یک مکان است که این ستونها؛ نباید به هم نزدیک باشند و نه خیلی از همدیگر دور؛ این حرمتها فاصله مناسب ستونها را فراهم میکنند تا اینکه این بنا آنطور که باید استوار باشد.

تهیه و تایپ: همسفر شراره رهجوی راهنما همسفر بهناز (لژیون دوازدهم)
عکس، ویرایش و ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران شعبه شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
195