English Version
This Site Is Available In English

روح تحت امر مربی است

روح تحت امر مربی است

ما دو نوع آدم خوب و بد داریم آدم خوب وقتی با مسائل رو‌‌به‌رو می‌شود از خودش سوال می‌پرسد که چه کاری از دست من برمی‌آید؟ یا چه کاری می‌توانم بکنم که این مشکل را حل کنم؟ ولی انسان بد وقتی با مشکل روبه‌رو می‌شود از خودش می‌پرسد چه چیزی نصیب من می‌شود؟ اصولاً جوامع هم روی همین قضیه پیشرفت می‌کنند جامعه‌ای که انسان‌هایش با مشکل روبه‌رو می‌شوند، می‌پرسند چه کاری از من برمی‌آید؟ من چه کار می‌توانم بکنم که این مشکل حل شود؟ این جوامع مشکلات‌شان روزبه‌روز کم می‌شود. انسان‌ها باید خیلی آموزش ببیند تا تبدیل به آدم‌هایی بشوند که فکر می‌کنند و با خودشان بگویند من چه‌کاری از دستم برمی‌‌آید؟ روزبه‌روز به آن مجموعه یا جامعه یک چیزی اضافه می‌کنند و پیشرفت می‌کنند و بالعکس آن که به فکر خودش است هر روز آن مجموعه یا جامعه را به سمت نابودی می‌کشاند؛ پس این‌که ما چه‌طور فکر می‌کنیم در روبه‌رو شدن با مسائل بی‌نهایت ادامه دارد و برای این‌که این اتفاق بیافتد ما به معلمان واقعی یا راهنمایان راستین نیاز داریم که انسان‌هایی را پرورش دهند که هر کدام می‌توانند بخشی را درست کنند و برای نابودی یک جامعه فقط کافی‌ست معلمان‌شان را از کار بیندازیم.

خداوند خطاب به پیامبر می‌فرمایند: روح تحت امر مربی است. روح فقط در انسان دمیده شده است و حیوانات روح ندارند و با کمک روح انسان توانست علم را کسب کند ما یک رب العلی داریم که خالق است و رب‌های دیگری هم داریم معلمان و راهنمایان هم رب هستند البته در مرتبه پایین‌تر. درون انسان یک جن داریم و یک روح که آموزگار خوبی‌هاست روح امر مربی یا معلم را می‌خواند؛ پس اگر انسان حرف مربی را گوش کند روح درونش قدرتمندتر ‌و جن درونش ضعیف‌تر می‌شود؛ بنابراین فکر و حس انسان آرام می‌شود و قدرت یادگیری‌ او بالاتر می‌رود و شرطش این است حرف معلمش را گوش کند حالا آن معلم باید ویژگی‌های داشته باشد ۱- آن موضوعی که به من یاد می‌دهد مرتبط با نیاز شاگرد باشد ۲- آن مطالبی که به من آموزش می‌دهد و مرتبط با موضوع است باید حقیقی باشد یعنی قوانین واقعی را بیان کند ویژگی سوم که خیلی هم مهم است این است که معلم آن چیزی که بلد باشد را ساده کند و انتقال بدهد یعنی مطالب را قابل فهم کند برای شاگرد پس یک مثلث می‌شود. ۱- مطلبی که مرتبط است. ۲- مطلبی که حقیقی است. ۳- مطلبی که قابل فهم و ساده باشد؛ پس مطالب غیرمرتبط می‌شود و مطالب غیرواقعی می‌شود. ساده کردن با سطحی کردن مطالب فرق می‌کند همین‌ شاگردهایی که به جای ساده کردن نصف مطالب را برای‌شان حذف می‌کنیم همیشه همان انسانی که درون جامعه در شرایط بحران می‌گویند: چه چیزی گیر من می‌آید؛ پس ما برای درست کردن هر جایی یا جامعه یا درست کردن هر مشکلی مهم‌ترین ابزار، معلم واقعی است و باید آن مطالب واقعی و ساده باشد دوست داشتن زمانی به‌وجود می‌آید که انسان بفهمد و آن فهم را معلم واقعی به انسان می‌دهد در کل همه چیز به دست معلم ها آباد یا ویران می‌شود.

منبع: سی‌دی مدرس
نویسنده: همسفر نسترن رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیرا ( لژیون پنجم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
ویرایش: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) دبیر سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .