جلسه هفتم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار نمایندگی حر به نگهبانی پهلوان همسفر سریه، دبیری همسفر نسرین و استادی دنور همسفر لطیفه با دستور جلسه «حرمت کنگره ۶۰؛ چرا رابطه کاری ، مالی و فامیلی در کنگره ۶۰ ممنوع است؟» در روز سهشنبه ۱۰ تیر ماه ۱۴٠۴ رأس ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:
بحث ما راجع به حرمت کنگره ۶۰ و این که چرا باید در کنگره روابط مالی و روابط خانوادگی باهم نداشته باشیم است. آقای مهندس از ابتدا که کنگره را بنا کردند، خیلی ماهرانه و سفت و سخت، حرمت کنگره ۶۰ را گذاشتهاند. من همیشه آقای مهندس را دعا میکنم برای هر لحظه از زندگی و برای این حال خوبی که دارم. آقای مهندس میفرمایند؛ قانونی که ناقص باشد خیلی بهتر از بیقانونی است. آقای مهندس گفتهاند که ما در کنگره نباید با هم روابط خانوادگی و داد و ستد داشته باشیم. برادر من وقتی وارد کنگره شد، با یک نفر مراوده مالی داشت که باعث شد متأسفانه هر دو از کنگره دور شوند؛ خدا را شکر دوباره برادرم آمد و سفر کرد و الحمدالله به حال خوش رسید.
هر جایی که حرمتها را رعایت و عمل نکردهایم، ضربهاش را دیدهایم و آقای مهندس میگویند؛ کسانی که حرمتها را رعایت نمیکنند متأسفانه از کنگره ناخودآگاه دور میشوند. برادر من که برای بار اول به کنگره آمد، گفتند با راهنماها ارتباط برقرار نکنید؛ اما من استرس داشتم و با راهنمای برادرم ارتباط و تماس میگرفتم در حالی که میدانستم؛ ولی نمیتوانستم پا روی دلم بگذارم و فکر میکردم این کار بهتر است و متاسفانه برادر من سه بار سفر کرد. من وقتی داشتم در سخنان روز چهارشنبه، حرمت استاد را گوش میکردم انگار تمام اینها برای من تداعی شد. من میگویم تمام حرفهای مهندس مثل یک حدیث و آیه است؛ اگر در زندگیمان واقعاً رعایت کنیم مطمئنم که به حال خوش میرسیم.
الحمدالله؛ الان که در این مکان دور هم جمع شدهایم، همگی به حال خوش رسیدهایم. انشاءالله که بتوانیم جایگاه پهلوانی را تجربه کنیم و من هم خیلی آرزو دارم این جایگاه را تجربه کنم. وقتی وارد لژیون سردار شدم دوست داشتم با مال خودم باشد؛ چون همسرم اصلاً کنگرهای و سرداری نیست و میگفت نه؛ به جاهای دیگر کمک کنیم خیلی بهتر است؛ ولی من واقعاً اینجا دیدم که ما میتوانیم کمک کنیم تا وسعت پیدا کند و میتوانیم به مریضها و بیماران خیلی زیادی کمک کنیم و یک نفر که گرفتار اعتیاد است؛ وقتی حالش خوب میشود، چندین خانواده کنارش به حال خوش میرسند. آقای مهندس در مورد پوشش فرمودند که برای آقایون و خانمها فرقی ندارد و همگی وقتی به اینجا میآییم باید پوشش مناسب داشته باشیم یا وقتی به پارک میرویم، پوشش مناسب داشته باشیم.
آقای مهندس میفرمایند؛ اگر پوشش ما مناسب نباشد با چشم بد به ما نگاه میکنند؛ ولی الحمدالله جناب مهندس با حرمتهایی که گذاشته است وانشاءالله بتوانیم، تک به تک رعایت کنیم. خدا را شکر چندین سال است که کنگره همینطور گستردهتر میشود و وسعت پیدا میکند و همه آنهایی که اینجا آمدند و به درمان رسیدند و جهانبینی را کار کردند به حال خوش رسیدند. آنهایی که به حال خوش رسیدهاند، اغراق نیست؛ بیشترشان در آزمایشات پزشکی و روانپزشکی حالشان خوب شده است و این به اثبات رسیده است. آقای مهندس؛ جهانبینی را از روی کلام الله مجید به ما گفتند و خیلی آسان کردند. ما این مسائل را در یک جاهایی میشنیدیم؛ اما نمیتوانستیم در زندگی پیاده و کاربردی کنیم؛ ولی آقای مهندس اینها را خیلی ملموس گفتهاند و خیلی راحت میتوانیم در زندگیهایمان پیاده کنیم.
من وقتی عضو لژیون شدم خیلی دوست داشتم دنور شوم؛ ولی چون سفر اولم تمام نشده بود به من اجازه نمیدادند و خدارا شکر راهنمای عزیزم با مرزبانها صحبت کردند و قبول کردند دنور شوم. شنیده بودم؛ ولی هیچ وقت توقعی نداشتم و دوست داشتم این پول از خودم باشد؛ اما خدا را شکر دختران من خودشان مبلغی را تعیین کردند که ماهیانه به من کمک کنند. وقتی که عضو لژیون سردار شدم خیلی مبلغ کم بود و توانستم آن را تسویه کنم. برای دنوری هم خدا را شکر لطف خدا بود که به دلشان انداخت و مقدار بیشتری به من میدادند که خدا را شکر دو دوره دنوری را تسویه کنم؛ واقعاً اولین باری که من دنور شدم استرس این را داشتم که نکند نتوانم واقعاً به تعهدی که دادم عمل کنم؟ خدا را شکر عمل شد و واقعاً یک بلای خیلی بزرگ را خداوند از سرمان باز کرد و یک گرفتاری که داشت ناخواسته جلو میآمد.
من حال خوش را از لحاظ مالی، معنوی، روحی و آرامشم در زندگی تجربه کردم. خداراشکر؛ انشاءالله که نصیب همه آرزومندان، همه مسافران و همه آنهایی که گرفتار این اعتیاد هستند شود. انشاءالله با کنگره آشنا شوند و به اینجا بیایند و از تعالیمی که آقای مهندس برای ما رایگان گذاشته است، استفاده کنند؛ وقتی برای یک مشاوره بیرون برویم چقدر باید هزینه کنیم؟ من وقتی هر ناراحتی برایم پیش میآید، سیدیها را میزنم تا ببینم کدام سیدی میآید که گوش کنم؛ آن سیدی را گوش میکنم میبینم گره من، ناراحتی من با آن سیدی که آقای مهندس میگوید برای من حل میشود. خدا را خیلی شکر می کنم کنار شما عزیزان هستم و از شما انرژی گرفتم؛ ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
.jpg)
تایپیست : همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر خدیجه لژیون(دوازدهم)
و همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
143