اگر بخواهم از حس و حال قبول شدنم در آزمون بگویم، حقیقتاً قابل وصف نیست. قلبم سرشار از شکرگزاری به درگاه خداوند مهربان است؛ خدایی که همواره نگهبان و همراه من بوده. همچنین قدردان راهنمای عزیزم هستم و سپاسگزار تمامی عزیزانی که در این مسیر با حمایتهای معنوی و دلسوزانه خود مرا یاری کردند. امروز با افتخار و شعف اعلام میکنم که به زودی شال نارنجی را دریافت خواهم کرد. این شال برای من تنها یک نماد ظاهری نیست، بلکه نشانهای از رسیدن به جایگاهی معنوی، علمی و البته مسئولیتی عمیق و عاشقانه در مسیر خدمت به همنوعان است.
قبولی در این آزمون برای من تحقق باوری بود در دل ناباوری. در طول یک سال تلاش مداوم، مطالعه و تمرین، لحظاتی پیش آمد که از ادامه راه ناامید شده بودم و حتی تصور میکردم شرایط شرکت در آزمون را از دست دادهام. اما در کمال شگفتی، آزمون به تعویق افتاد؛ گویی زمین و زمان همدست شدند تا همزمان با رهایی مسافرم، من نیز وارد سفر دوم شوم و بتوانم در زمان مقرر در آزمون شرکت کنم. این تجربه برایم روشن ساخت که وقتی خواستهای از عمق دل باشد، هستی نیز برای برآورده شدن آن تلاش خواهد کرد.
روز آزمون، سرشار از انرژی مثبت و شور درونی بودم. حس و حال آن لحظات وصفناپذیر بود. سؤالها را با اطمینان پاسخ میدادم و هر لحظه سرشار از امید و انگیزه میشدم. اما پس از آزمون، هنگامی که پاسخها را مرور کردم و متوجه برخی اشتباهات شدم، دچار تردید و ناامیدی شدم. باور قبولی برایم دشوار بود، گرچه اطرافیان با اطمینان از شال نارنجی سخن میگفتند. گاهی خودم را فقط در حد دریافت شال سبز میدیدم. با این حال، باز هم این موفقیت برایم یک باور در دل ناباوری بود.
به اعتقاد من، اگر فردی تنها با اتکا به خواندن منابع و قبولی در آزمون بخواهد لژیونی تشکیل دهد، اما عشق و اشتیاق حقیقی در وجودش جاری نباشد، نمیتواند بازتاب مثبتی در آن لژیون ایجاد کند. حتی اگر رهجوهای آن لژیون به رهایی برسند، ممکن است خدمتگزاران شایستهای به کنگره تحویل داده نشود. بنابراین، خواندن منابع آزمون تنها شرط لازم است، اما کافی نیست. شرط اصلی، خواستن از ته دل و عشق به خدمت است؛ عشقی که در تمام وجود جریان داشته باشد.
امیدوارم با تمام وجود بتوانم در مسیر راهنمایی و خدمت به دیگران ثابتقدم باشم. حضور در این جایگاه، فرصتی بینظیر برای ساختن قالبی محکم در درونم است؛ قالبی که بتواند نقطهضعفهای مرا به قوت بدل سازد. این مسیر آموزشهای فراوانی برای من به همراه خواهد داشت و مطمئنم که همسفرانی که به عنوان رهجو به لژیون من خواهند آمد، همانگونه که آموزش میبینند، میتوانند با تجربهها و درک خود، آموزگارانی برای من نیز باشند تا در کنار آنها تبدیل به راهنمایی توانمند، هم در کنگره و هم در زندگی، بشوم.
از خداوند منان سپاسگزارم که مرا در مسیر خدمت قرار داد و امیدوارم لیاقت این جایگاه را داشته باشم. دلم میخواهد برای دیگران مفید باشم، همانگونه که روزی راهنمای من برای بهتر شدن حال من از جان مایه گذاشت. اکنون که نوبت من است، با تمام وجود در کنار همدردانم خواهم بود، درد آنها را درد خودم خواهم دانست و برای بهبود حالشان از دل و جان تلاش خواهم کرد. همچنین از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان صمیمانه سپاسگزارم که این مسیر نورانی را برای ما نمایان ساختند. باشد که همه انسانهایی که در جستجوی رهایی از بند اعتیاد هستند، به آرامش و آزادی حقیقی دست یابند.
نویسنده: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هشتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
126