English Version
This Site Is Available In English

حرمت یعنی محترم شمردن

حرمت یعنی محترم شمردن

جلسه دهم از دوره سوم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی چرمهین به استادی دنور راهنما همسفر مرضیه، نگهبانی دنور راهنما همسفر آذر و دبیری راهنما همسفر هاجر با دستور جلسه «حرمت کنگره۶۰، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟»‌ روز دوشنبه ۹  تیرماه ساعت ۱۴:۳۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

حرمت، همان‌طور که می‌دانیم از واژه حریم گرفته شده و به معنای اندازه، قدر و مرز است. در گذشته زمانی چیزی نباید نقض یا شکسته می‌شد، می‌گفتند حرام است که در اصل از همان حریم و حرمت می‌آید. حرمت یعنی محترم شمردن چیزی که نباید به آن تجاوز شود. در زندگی ما خانواده، گروه‌ها، مؤسسات، کارخانه‌ها و هر اجتماع کوچکی حتی بین دو نفر نیز باید حریم و حرمت وجود داشته باشد. اگر این مرزها رعایت نشوند، آن رابطه یا زندگی به‌مرور به نابودی کشیده می‌شود.

در کنگره می‌بینیم که جناب مهندس با دیدگاهی ژرف و تفکری همه‌جانبه حرمت‌ها را تعریف و مشخص کردند. فردی که به این حرمت‌ها اهمیت می‌دهد و به قوانین احترام می‌گذارد، می‌تواند به‌راحتی مسیر را طی کرده و به حال خوش برسد؛ اما فردی که مدام به حاشیه می‌رود و با خود می‌گوید چرا باید این‌طور باشد؟ چرا به ما می‌گویند این را بپوش یا آن را انجام بدهیم؟ آرام‌آرام و بسیار ظریف از گردونه کنگره خارج می‌شود و روزی می‌رسد که می‌گوید چی شد که دیگر نمی‌آیم؟ ما بارها دیدیم افرادی که چهار یا پنج سال پیش به کنگره آمدند، می‌گویند من آمدم؛ اما نمی‌دانم چه شد که به بیرون پرت شدم. ریشه همه این‌ها در نادیده گرفتن قوانین و حرمت‌ها است.

ما در آغاز هر جلسه می‌گوییم تنها پیوند محبت است که ما را به یکدیگر متصل نگاه داشته است و این حرمت است که آن پیوند محبت را پایدار نگه می‌دارد. در کنگره حرمت و حریم است که مرز بین همه ما را مشخص کرده است. جایگاه‌ها، همسفران، مسافران، راهنما، مرزبان، جایگاه‌ همه مشخص است. همین مرزها باعث می‌شود که شخصی که سی‌سال است در کنگره حضور دارد، با عزت و احترام جایگاه خود را حفظ کند و فردی که یک هفته یا شش ماه است آمده نیز در جایگاه خود محترم شمرده شود، اگر که حرمت‌ها را در صور آشکار و در صور پنهان رعایت کند. اگر محبت فقط ظاهری باشد خیلی زود از هم می‌پاشد؛ اما اگر از درون و از صور پنهان باشد ماندگار است؛ حتی می‌تواند در بُعد بعدی زندگی انسان نیز با او همراه باشد.

اولین موردی که در حرمت به آن اشاره می‌شود، دروغ نگفتن است. زمانی به لژیون می‌آیم و می‌گویم مریض بودم نتوانستم بیایم در ظاهر فقط یک دروغ ساده گفتم؛ اما در صور پنهان، از آن چیزی که یاد گرفتم یک پله عقب می‌روم. بعد هم از خود می‌پرسم چرا هیچ‌چیز یاد نمی‌گیرم یا چرا حرف‌های راهنما را نمی‌فهمم. یک کلمه یا رفتار اشتباه ممکن است من را از مسیر دور کند. زمانی می‌گویند شخصی را سرزنش نکن؛ اما من می‌نشینم و می‌گویم فلان مرزبان این را گفت، اصلاً ربطی نداشت باید ایجنت می‌گفت. این در ظاهر فقط یک انتقاد است؛ اما در باطن خود را از کنگره جدا می‌کنم.

زمانی کنگره می‌گوید رابطه مالی نداشته باشید دلیل دارد. در سی‌دی دشمن، مهندس بسیار زیبا این موضوع را توضیح دادند. خود من با یکی از نزدیکترین اعضای فامیل شراکت مالی داشتم، بدون نوشتن قرارداد و این موضوع به اختلاف و ناراحتی انجامید. بسیاری از زمان‌ها ما می‌گوییم او برادر یا خواهر من است اشکالی ندارد؛ اما دقیقاً از همین‌جا ضربه می‌خوریم. کنگره می‌خواهد پیوند محبت حفظ شود و حریم‌ها رعایت گردد. زمانی می‌گوید خرید و فروش نکنید، پول قرض ندهید یا نگیرید برای این است که چنین کارهایی حرمت‌ها را از بین می‌برد. شاید من با اختیار خود به فردی پولی بدهم؛ اما اگر آن فرد پول را برنگرداند در دل من کدورت ایجاد می‌شود، از آن به بعد هر بار که به کنگره می‌آیم و او را می‌بینم، حال‌ من بد می‌شود و می‌گویم نمی‌خواهم بیایم. همه این ناراحتی‌ها از همان مرزهایی نشأت می‌گیرد که رعایت نشده‌‌است. درست مانند ورود به یک کشور خارجی که باید قبل از ورود عوارض و مالیات پرداخت کنیم تا اجازه ورود داشته باشیم. برای ورود به هر جایگاه و لژیونی نیز باید حریم آن را شناخت و به آن احترام گذاشت. مثلاً لژیون سردار حریم دارد. شاید فردی بگوید خب چه فرقی می‌کند؛ اما همین بی‌تفاوتی‌ها است که به‌مرور حرمت را از بین می‌برد.

ما می‌دانیم که هیچ‌چیزی در این دنیا مجانی به ما داده نمی‌شود. برای بهره‌مندی از هر چیزی، باید بهای آن را بپردازیم تا لذت حقیقی را تجربه کنیم. زمانی تصمیم می‌گیرم وارد حریم لژیون سردار شوم و به آن چشمه‌ جوشان و جاریِ معنویت وصل شوم؛ باید هزینه‌ آن را نیز بپردازم. اگر در زندگی برای چیزی هزینه نپرداخته باشم، ناخودآگاه ضربه‌ آن را خواهم خورد. این ضربه همیشه از اعتیاد نمی‌آید، بلکه ممکن است از راه‌های دیگری  قدرنشناسی‌ها، جبران نکردن محبت و آموزش‌هایی که دریافت کردم به سراغ من بیاید. همین نادیده گرفتن‌ها است که من را به بحران می‌کشاند و بعد با خود می‌گویم چرا من؟ اما زمانی می‌بخشم، اتفاقی درونی و عمیق در من رخ می‌دهد.

در صور آشکار ممکن است تنها مبلغی را برای لژیون سردار پرداخت کرده باشم؛ اما در صور پنهان جنگی بزرگ با خود مخصوصاً در شرایط سخت اقتصادی داشتم. شاید با خود گفتم می‌توانستم با این پول آن مهمانی را که سال‌ها می‌خواستم برگزار کنم بگیرم یا می‌توانستم فلان کار را انجام دهم؛ اما  همین دل کندن از پول، دردی همراه خود دارد که پس از آن بخشندگی به من لذت و حال خوش می‌دهد. من پول را از حالت سکون و انباشتگی درمی‌آورم و آن را جاری می‌کنم، در نتیجه خود نیز جاری می‌شوم و به حال خوش می‌رسم.

شاید بپرسیم چرا روزی که قرار است به لژیون سردار برویم، حال‌ ما خوب است؛ زیرا در آن روز به سرچشمه وصل می‌شویم. در ظاهر بخشیدم؛ اما در باطن احساس سبکی و آرامش پیدا کردم. همین تجربه درونی باعث می‌شود یاد بگیرم دیگران را هم ببخشم. یاد می‌گیرم از آن چیزهایی که حال من را خراب می‌کنند، بگذرم تا حالم خوب شود. این‌ها همه باعث رشد من می‌شود. در ظاهر، ممکن است کارت بانکی بکشم و مبلغی را پرداخت کنم. اگر ذهن من سودمحور باشد می‌گویم خدایا ببین! دارم شش میلیون تومان می‌دهم. خود تو گفتی از یک تا هفتصد برابر برمی‌گردانی. هفتصد تا نمی‌خواهیم؛ اما صدتا را بده؛ حتی اگر نه، ده تا را بده؛ اما در باطن آن‌چه اتفاق می‌افتد عمیق‌تر است. همان کارت معنوی در جاهایی که من نیاز دارم کشیده می‌شود، جاهایی که حتی تصور آن را هم نمی‌کنم. چند بار شده که ناگهان کلمه‌ای به ذهن ما آمده یا اتفاقی افتاده که آبروی‌ ما حفظ شده و با خود گفتیم خدایا چطور شد؟ این همان ثمره‌ای است که در ظاهر مادی دیده نمی‌شود؛ اما در صور پنهان برای ما جاری است.

هر جا که وارد می‌شویم؛ باید ارزش آن جایگاه را چه به‌عنوان رهجو، چه راهنما و حتی به‌عنوان مادر بدانیم؛ باید مراقب باشیم حریم‌ها را نشکنیم. اکثر ما مادر هستیم یا در نقش‌های مشابه قرار داریم. اگر امروز ما حریم و حرمت را در رابطه با فرزندان خود رعایت نکنیم، فردا ممکن است آن‌ها نیز حریم ما را بشکنند. اگر من به خود اجازه بدهم که از حریم عبور کنم، روزی هم می‌رسد که دیگران به خود اجازه خواهند داد از حریم من عبور کنند؛ باید مراقب باشیم در دوستی‌ها،  روابط خانوادگی، رفتار، گفتار و کردار خود، خط قرمزها را بشناسیم و رعایت کنیم. زمانی این‌گونه زندگی کنیم حال دل‌ ما بهتر خواهد بود؛ زیرا در مسیر احترام، حرمت و بخشش حرکت می‌کنیم.

تاپیست: همسفر نگار رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .