English Version
This Site Is Available In English

کنگره فضایی امن برای اعضاء

کنگره فضایی امن برای اعضاء

تأملاتی عمیق بر مبانی رشد، کارایی و سلامت درونی از تلاش بی‌حاصل تا قوانین حیاتی حاکم بر هستی، گاهی اوقات در مسیر زندگی با پدیده‌ای شگفت‌انگیز و در عین حال گیج‌کننده مواجه می‌شویم، انسان تمام توان، تخصص و تلاش بی‌وقفه خود را به کار می‌گیرد؛ اما نتیجه نه‌ تنها مطلوب نیست، بلکه گاهی اوقات کاملاً برعکس انتظارات از آب در می‌آید؛ این وضعیت، که می‌تواند یأس و سردرگمی را به همراه داشته باشد، ما را وادار به تأمل در ماهیت واقعی تلاش، کارایی و قوانین پنهانی می‌کند که بر دستیابی به نتایج حاکم هستند این‌جاست که درک عمیق‌تر از اصول حاکم بر هستی و روابط انسانی اهمیت پیدا می‌کند؛ مثلاً ساختار کنگره۶۰ به عنوان یک مدل عملی برای رشد و تعالی، نمونه‌ای بارز از این دست قوانین را به نمایش می‌گذارد. در این مجموعه، افراد با شور و اشتیاق فراوان در حال تکاپو و خدمت هستند؛ اما چرا کسی در این فضا به بن‌بست نمی‌رسد و دلسرد نمی‌شود؟ پاسخ در معماری دقیق و تصمیمات هوشمندانه‌ نهفته است که بسیاری از گره‌های کور و کدورت‌های رایج در تعاملات انسانی را از بین برده است. در این‌جا مسائل مالی به‌جز در چهارچوب سنت‌های اصیل مانند اهدای هدایا در هفته راهنما که بیشتر جنبه نمادین و قدردانی دارد به حداقل رسیده است. حذف مراودات مالی پیچیده و مرسوم بستر را برای ایجاد فضایی سرشار از محبت، انرژی مثبت و رشد متقابل فراهم آورده است، این موضوع نشان می‌دهد که همیشه استفاده از تمام پتانسیل‌ها و امکانات موجود به‌صورت بی‌قید و شرط لزوماً به نفع ما نیست.

دیدگاهی رایج وجود دارد که می‌پرسد؛ چرا وقتی ما یک امکان یا فرصت را در اختیار داریم نباید از آن استفاده کنیم؟ این رویکرد در نگاه اول منطقی و حتی هوشمندانه به نظر می‌رسد؛ اما کنگره با درایت تمام برخلاف این دیدگاه استفاده بی‌رویه و حسابگرانه از هر امکانی را منع می‌کند، این ممنوعیت ریشه در یک حکمت عمیق دارد، همانند قدم نهادن در طبیعتی زیبا که در ابتدا مسحور‌کننده است؛ اما غفلت از قوانین آن می‌تواند به فرو رفتن در ورطه‌ای بی‌انتها از رنج و مصیبت منجر شود، به عبارت دیگر استفاده بدون تفکر و فقط بر پایه منفعت‌طلبی لحظه‌ای می‌تواند سرانجامی جز دوزخ ناخواسته نداشته باشد. در فرهنگ کنگره بر واژه عاقلانه تأکید می‌شود، نه حسابگرانه این تمایز بسیار حیاتی است. حسابگرانه بودن به معنای محاسبه صرف منافع مادی و لحظه‌ای است، بدون در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت و اخلاقی؛ مثلاً فردی ممکن است به صِرف این‌که اتومبیل یا وسیله‌ای از دیگری می‌تواند در حال حاضر برای او سودی داشته باشد با دیدی حسابگرانه به دنبال استفاده از آن باشد؛ اما تجربه نشان داده است که چنین رویکردی اغلب به بلایا و مصیبت‌هایی ختم می‌شود که تصورش را هم نمی‌کردیم. تجربه کنگره۶۰ به ما آموخته است که مهم‌تر از امکانات، منافع و خواسته‌های شخصی قوانینی وجود دارند که در پرتو رعایت آن‌ها می‌توانیم با صلح و آرامش در کنار یکدیگر زندگی کنیم، آموزش ببینیم، آموزش دهیم و از هرگونه آفت و کدورت به دور بمانیم. این قوانین فراتر از منفعت‌طلبی‌های فردی، ضامن سلامت جمعی و رشد پایدار هستند.

مثالی که می‌تواند این مفهوم را به وضوح بیان کند؛ داستان درخت و آب است، اگر یک کشاورز به دلیل در دسترس بودن آب فراوان و مجانی، بی‌رویه به درخت آب دهد چه اتفاقی می‌افتد؟ ریشه‌های درخت به‌جای این‌که برای یافتن آب تا عمق ۲۰ یا ۳۰ متر بروند این ریشه‌های سطحی در مواجه با یک طوفان یا آفت کوچک تاب مقاومت نخواهند داشت و درخت به سرعت از بین خواهد رفت. همچنین ریشه درختانی که به دلیل آب زیاد سست شده با کوچک‌ترین باد، میوه‌هایشان به زمین می‌ریزد، این مثال استعاره‌ای قوی از این حقیقت است که راحتی بیش از حد و دسترسی بی‌قید و شرط به منابع می‌تواند به سستی و تحلیل رفتن توانایی‌های ذاتی ما منجر شود. اگر ما به سادگی و بدون تلاش به هر آن‌چه دلمان می‌خواهد دست یابیم و از آن به‌صورت مجانی استفاده کنیم عواقب ناخواسته‌ای به دنبال خواهد داشت. این رویکرد توانایی‌های ما را تحلیل می‌برد، قابلیت‌های ما را از بین می‌برد و در نهایت، شادی و توانایی انجام کارهایی را که می‌توانستیم به‌دست آوریم از ما سلب می‌کند، بنابراین همان‌طور که آب به اندازه، سرما، خشکی و آفتاب سوزان به درخت قدرت می‌بخشند، چالش‌ها و محدودیت‌های کنترل‌شده نیز به انسان توانایی و مقاومت می‌آموزند. یکی از هنرهایی که ما باید بیاموزیم و جهان‌بینی ما را ارتقاء می‌دهد، این است که بتوانیم بین خواسته‌های نامعقول و خواسته‌های معقول خود و دیگران تمایز قائل شویم. از سوی دیگر، انسان‌هایی که خواسته‌های معقول خودشان را به اجرا در نمی‌آورند و بیش از حد مأخوذ به آداب می‌شوند؛ یعنی بیش از حد ملاحظه دیگران را می‌کنند و از حقوق مسلم خود می‌گذرند نیز قدرتشان را از دست می‌دهند. این افراد نه‌ تنها قدرت، بلکه شادی و توانایی‌شان را نیز از دست می‌دهند و به تدریج وارد نقطه ضعف می‌شوند. این قضیه بسیار مهم است و نیاز به تمرین مداوم دارد تا به قدرت تشخیص صحیح دست یابیم.

در زندگی ما انسان‌ها مفهومی به نام ویروس وجود دارد که می‌توان آن را به سه دسته اصلی تقسیم کرد: ویروس‌های زیستی؛ این ویروس‌ها در محیط بیرونی ممکن است بی‌ضرر به نظر برسند؛ اما به محض اتصال به ترکیبات بدن انسان شروع به فعالیت، تخریب و حتی مرگ میزبان می‌کنند؛ مانند ویروس سرماخوردگی، ایدز و ... عملکرد آن‌ها متکی به نفوذ و بهره‌برداری از سیستم میزبان است. ویروس‌های کامپیوتری؛ این دسته از ویروس‌ها بسیار جدی و خطرناک هستند. آن‌ها معمولاً هنگام اتصال به اینترنت منتقل می‌شوند، برخی از آن‌ها برای فعال شدن و انجام تخریب نیاز به ارتباط و اتصال دارند و شروع به خرابکاری می‌کنند، محتویات سیستم را از بین می‌برند، داده‌ها را سرقت می‌کنند یا اطلاعات را به مقاصد ناخواسته منتقل می‌کنند، آن‌ها با ظاهر فریبنده یا پنهان به سیستم وارد می‌شوند و سپس تخریب می‌کنند. ویروس‌های فکری و ذهنی؛ این نوع از ویروس‌ها از همه خطرناک‌تر هستند؛ زیرا مستقیماً وارد اندیشه، ذهن و قلعه عقل انسان می‌شوند. ویروس فکری اغلب با یک حقه یا شکل موجه ظاهر می‌شود، ابتدا ظاهری جذاب و قابل قبول دارد، به گونه‌ای که شما با میل و اختیار به آن اجازه ورود می‌دهید؛ اما به محض این‌که وارد ذهن، اندیشه و افکار ما می‌شود دیگر مهمان نیست، بلکه یک سارق است این ویروس‌ها با ظاهر خوب وارد می‌شوند؛ اما به محض ورود شروع به خرابکاری و تخریب سیستم فکری و روانی ما می‌کنند، آن‌ها منطق ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند، تصمیمات ما را منحرف می‌کنند و توانایی‌های ما را به شدت مختل می‌کنند. همان‌طور که یک ویروس زیستی یا کامپیوتری کارایی سیستم را کاهش می‌دهد، ویروس‌های فکری نیز با همان شدت کارایی و توانایی‌های انسان را مختل می‌کنند و می‌توانند منجر به تصمیمات غلط، روابط ناسالم و زندگی ناکارآمد شوند. شناخت این ویروس‌ها و محافظت از قلعه عقل در برابر آن‌ها یکی از مهمترین وظایف ما در مسیر رشد و تعالی است.

چقدر من همسفر خوشبخت هستم که می‌توانم به کمک آموزش‌های کنگره بسیار از قواعد زندگی به درستی استفاده کنم و یک همسر و یک دوست خوب برای خانواده‌ام باشم. در کنگره ما با قوانینی آشنا می‌شویم که بر پایه دانش و آگاهی عمیق بنا شده‌اند، این قوانین به ما می‌آموزند که از برخی توانایی‌ها و امکانات، آگاهانه استفاده نکنیم، این عدم استفاده نه از روی نادانی یا ضعف بلکه از روی تعمد و انتخاب هوشمندانه است. شاید در کنگره دوستی‌های خارج از عُرف و مرسوم به حداقل برسد؛ اما همین عدم صمیمیت بی‌جا بستر را برای انجام بسیاری از کارها و دریافت آموزش‌های عمیق فراهم می‌کند. عدم وجود مراودات مالی بی‌حساب و کتاب و رعایت دیسیپلین در استفاده از امکانات از جمله قوانین بنیادین کنگره۶۰ است که به سلامت و کارایی این سیستم کمک شایانی می‌کند. این اصل نه‌تنها در صور آشکار زندگی ما یعنی در جنبه‌های مادی و بیرونی صادق است، بلکه در صور پنهان درون ما، افکار، احساسات و خواسته‌های ما نیز کاربرد دارد. در صور پنهان نیز نیازها و خواسته‌های نامعقول وجود دارند که می‌توانند ما را به بیراهه بکشانند. یکی از ملاک‌های حیاتی که به عنوان قطب‌نما در این مسیر مورد استفاده قرار می‌گیرد. این سؤال است؛ چرا بلاهای زیادی به سر ما آمده و بهای سنگینی برای آن‌ها پرداخت کرده‌ایم؟ این پرسش نه‌تنها یک سؤال بلکه یک ابزار خودشناسی عمیق است که ما را به ریشه‌یابی مشکلات دعوت می‌کند و می‌تواند مسیر صحیح را برای ما روشن سازد. یک سفر اولی فردی که تازه پا در مسیر رشد گذاشته است باید به این قدرت تشخیص برسد که بین نیازهای واقعی خود و رویاهای بی‌‌اساس تفاوت قائل شود؛ مثلاً رهجویی که دوست دارد به کنگره بیاید؛ اما هم‌زمان تمایل دارد به کلاس‌های ورزشی برود یا با دوستانش وقت بگذراند و نمی‌تواند بین این خواسته‌ها اولویت‌بندی کند، یک روز می‌آید و یک روز نمی‌آید نشان‌دهنده عدم درک صحیح از نیازهای واقعی خود است او هنوز تشنه نشده است، اگر واقعاً تشنه باشید آیا می‌توانید در جایی که آب در دسترس است از آن ننوشید؟ خیر؛ زیرا نیاز درونی شما را وادار به نوشیدن می‌کند، بنابراین در این قضیه باید هوشیار بود، راهنما باید با قاطعیت با رهجویی برخورد کند که می‌خواهد هم‌زمان هم به کنگره بیاید و هم به رویاهای پراکنده و کلاس‌های دیگر بپردازد.

اگر راهنما در این شرایط ارفاق کند تا رهجو در کنگره بماند، در واقع به وسوسه و خواسته نامعقول رهجو پاسخ داده است. این به معنای آن است که راهنما خدمتگزار نفس اماره و خواسته‌های نامطلوب رهجو شده است. نتیجه چنین ارفاقی، پرورش رهجویی است که در نهایت به اژدهایی تبدیل می‌شود که ابتدا به همان راهنما حمله خواهد کرد، پس دیسیپلین، قاطعیت، نظم و سخت‌گیری‌ها در واقع یک صافی هستند؛ این صافی مشخص می‌کند که چه کسی واقعاً نیازمند است و چه کسی سفر و کنگره در اولویت‌های او نیست. کسانی که اولویتشان چیز دیگری است باید به دنبال خواسته‌های خود بروند تا زمان مناسب برای بازگشت و پیوستن به مسیر حقیقی فرا رسد. سخت‌گیری در مورد حضور به موقع و خروج به موقع رهجو به این دلیل است که نیاز واقعی و خواسته‌های معقول مشخص شوند؛ چرا که در نهایت، محصولاتی که از لژیون‌ها بیرون می‌آیند باید قوی و مرغوب باشند، در غیر این‌صورت، رهجو هرگز مفهوم واقعی خدمت، محبت و از خودگذشتگی را یاد نخواهد گرفت. جمله معروف تا از خود نگذری به خود نمی‌رسی؛ در این‌جا به وضوح معنی پیدا می‌کند. وقتی رهجو وقت و انرژی خود را صرف می‌کند و از خواسته‌های کوتاه‌مدت خود می‌گذرد، به تدریج حس‌های عمیق‌تری در او به‌وجود می‌آید، او به انسانی اهلی تبدیل می‌شود و آماده خدمت به دیگران است او درک می‌کند که دیگران برای او خدمت کرده‌اند، پس او نیز باید برای آن‌ها وقت بگذارد. این دسته از رهجویان هستند که در ادامه مسیر برای کمک به انسان‌ها مثمر ثمر واقع می‌شوند؛ اما کسی که به دنبال منفعت کوتاه‌مدت است هرگز آن حس لازم را به‌دست نمی‌آورد حتی اگر به زور راهنما و دوستان به مرحله راهنمایی هم برسد، او نسلی بدتر از خود را تحویل خواهد داد. این‌جاست که جمله، یکی مرد جنگی، به از صد هزار اهمیت پیدا می‌کند. کیفیت مهم‌تر از کمیت است، پس این قدرت ماست که از هر چیزی که در دسترس و جلوی ما قرار دارد استفاده نمی‌کنیم. این هنر ماست که به ما کمک می‌کند تا در ادامه به جایگاه‌های بالاتر برسیم و کارهای قوی‌تر و مهم‌تری انجام دهیم و این راه ادامه پیدا می‌کند. توجه کردن به خواسته‌های نامعقول دیگران یا خودمان، قدرت و توانایی ما را از خودمان سلب می‌کند. نشانه این موضوع این است که اگر راهنما یا هر فرد دیگری در هر جایگاهی به خواسته‌های نامعقول دیگران پاسخ مثبت دهد، توانایی نه گفتن را از دست می‌دهد، در نتیجه آن عمل اشتباه، قدرت و صلابتی که باید داشته باشد تحلیل می‌رود.

گردآوری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ویراستاری: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .