جلسه دوازدهم دوره سیام کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان به استادی مسافر یوسف، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه ((حرمت کنگره 60، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ )) روز یکشنبه هشتم تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام میکنم خدمت دوستان عزیزم. خدا را شکر میکنم که یک فرصت دیگر فراهم شد که در خدمت دوستان محبت باشم. در حضور اساتیدی که اینجا نشستند یک مقدار صحبت کردن مشکل است ماشاا... هزار ماشاا... مملو از دانشاند و ما در آن سطح نیستیم . تشکر میکنم از آقای مهندس که همچین بستری را فراهم کردند که من به اینجا بیایم ضمن اینکه بتوانم موادم را کنار بگذارم و درس زندگی بگیرم.
تشکر میکنم از آقای نگهبان که اجازه دادند من در خدمت دوستان باشم. خوب میدانید که دستور جلسه در مورد حرمتهاست و جا داره اینجا که یک شعری هست از استاد بزرگوار شعر فارسی فردوسی بگم: به گیتی دو کس را سپاس یکی قدرشناس و یکی حد شناس حد همان حرمتهاست همانی هست که من حد خودم را بدانم این حرمتهایی که به اصطلاح الان در کنگره هست به خاطر اینکه منطق من، حریم و حرمت من، الان کجاست و باید چه کار بکنم؟
آقای مهندس در سی دی حرمت میفرمایند یک سری مغازههایی در حریم جادهها می سازند و این مغازه ها باعث میشوند که خودروها از جاده منحرف بشوند و بروند داخل مغازهها و مردم آسیب ببیند! یا اینکه یک سری در حاشیه رودخانهها خانه میسازند و جلوی عبور آب را میگیرند و سیل که میآید آسیبش را مردم میبینند!
یعنی اینکه دودش در چشم خودمان میرود.چیزی که هست من یادم است که هنگامی که تازه آمده بودم به کنگره یک دوست هم لژیونی از من درخواست پول کرد گفت من پول ندارم اوتی بگیرم وچون حرمتها را خوانده بودند و شنیده بودم بین دوراهی گیر کردم.در این فکر بودم که آقای مهندس که خداوند نگهدار ایشان باشد این همه شعبه را در سطح کشور داره میکنند، یک روز که برای رهایی به تهران رفته بودیم زمستان ساعت ۵ صبح با لباس گرمکن ورزشی در راه شعبه بودند، واقعاً لذت بردم ایشان چقدر عاشق و بردبار هستند.
هر کاری که آقای مهندس فرمودند و من انجام دادم از آن نتیجه مثبت گرفتم. اوایل که وارد کنگره شده بودم حال خوبی نداشتم اگر به من میگفتند جابجا شوم من ناراحت میشدم، آرام آرام با پیدا کردن خودم متوجه شدم این قوانین و حرمتها چقدر عالی و خوب هستند، لباس پوشیدن، آراستگی ظاهری، نظافت شخصی و بقیه قوانین. اصولاً رعایت قوانین برای کسانی که وارد میشوند جذابیت دارد، من در زمان مصرف طوری دروغ میگفتم که خودم باورم میشد.
آقای مهندس میفرمایند باید یک چهارچوبی باشد تا همه اعضای کنگره در قالب آن قرار بگیرند. مصرف کنندگان گاهی اراده قوی دارند و برای رسیدن به مواد مصرفی خود از هیچ کاری فروگذار نیستند. متاسفانه موقعی که طرف مواد مصرف میکند این حرفها را متوجه نمیشود. من خودم زمانی یک دوست داشتم مصرف کننده بود و به همه ساقیها هم بدهکار بود و کسی هم دیگر به او مواد نمیداد.
یک روز آمد پیش من و گفت یوسف من میخواهم ترک کنم و برای اینکه بتوانم ترک کنم همه موهای سر و صورتم را میتراشم و تا موها بلند نشوند از خانه بیرون نمیآیم و این کار را کرده بود و عصر که شده بود خمار شده بود و با همان وضع سر و صورت تراشیده در خانه ساقی رفته بود و به دروغ به ساقی گفته بود که من سرطان گرفتم و شیمی درمانی میکنم که ساقی باز به اون مواد بدهد و ساقی را گول زده بود ساقی هم از سر دلسوزی باز به اون مواد داده بود.
این حرمتها در کنگره برای این است که ما بتوانیم در کنگره به درمان برسیم، من حتی در خانواده خودم هم از این حرمتها پیروی میکنم،من در خانوادهام هم رفتارم عوض شده است، طرز رفتارم با خانواده طرز لباس پوشیدنم مثل این است که من دوباره آمدهام سربازی آقای مهندس میگوید کنگره از دانشگاه از پادگان و از جاهای دیگر سختتر میگیرد به خاطر خودمان من خودم خیلی از کنگره آموزش گرفتم و اگر حتی بخواهند من را از کنگره بیرون بیندازند من از کنگره بیرون برو نیستم کجا بروم بهتر از کنگره.
.jpg)
ضبط صدا : مسافر رضا ل۵
تایپ: مسافر رضا ل1، مسافر محمدتقی ل۹، مسافر جواد ل19
ویراستار: مسافر ایمان
تنظیم و ارسال: مسافر جواد ل۱۴
مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
214