English Version
This Site Is Available In English

فرار از مسئولیت

فرار از مسئولیت

انسان یک راه‌های در رویی را پیدا می‌کند که از مسئولیت فرار کند و این فرار از مسئولیت به‌گونه‌های مختلف خودش را نشان می‌دهد مثل اینکه انسان برای اینکه از مسئولیت فرار کند، مسئولیت را به عهده‌ خداوند می‌گذارد. همه‌ ما بازیگر هستیم و زندگی، یک بازی تئاتر است و انسان اصولاً دوست دارد خودش را از همه‌چیز مبرا کند هر مشکلی که پیش آید بگوید تقصیر دیگری است. هر چه دامنه‌ جهل انسان بالاتر باشد، مسئولیت را کمتر می‌پذیرد و نمی‌خواهد گردن بگیرد، گردن نگرفتن بعضی از مسئولیت‌ها و فرار کردن و قبول نکردن یکی از مسائل عمده‌ای است که دلیل بارزی بر عدم نادانی فرد می‌باشد. انسان‌های فهمیده و انسان‌های آگاه، عذرخواهی می‌کنند. انسان‌هایی که دانا هستند، فهمیده هستند به اشتباهشان پی می‌برند.

بزرگترین منبع ما کتاب‌های آسمانی هستند؛ چون فقط کتاب‌های آسمانی و پیامبران هستند گفتند که دنیای دیگری وجود دارد، خدایی است ملائکه‌ای است، جهان آخرتی است، زندگی پس از مرگی است ما باید کتب آسمانی را نگاه کنیم کتاب‌های مختلفی است مثل زرتشت، انجبل، زبور داوود، کتاب سلیمان، کتاب اشقیای نبی از کلیمی‌ها و نزدیک‌ترین آن به ما، قرآن کریم یا مجید است. بشریت یا انسان باید به این کتاب استناد کنند باید ببینیم چه می‌گوید وقتی این کتاب را بپذیریم، می‌گوید: همه کاره نفس است، چرا می‌گوید نفس؟ برای اینکه یک‌جا می‌گوید: ما شما را از نفس واحده آفریدیم و بعدش هم می‌گوید: فرشتگان مرگ می‌آیند و نفس شما را تحویل می‌گیرند، نفس تعیین موجودیت می‌کند یعنی شاسی، تنه‌ اصلی و اصل‌کاری، نفس است.

هر نفس دارای خواسته‌هایی می‌باشد. خواسته‌های نفس، داری حب بقاء است حب بقا یعنی دوست داشتن بقاء، هر گونه‌ای دوست دارد که حب بقاء داشته باشد تا بتواند هم خودش و هم گونه‌اش را حفظ کند اگر قدرت جنسی در موجودات نبود حب بقاء وجود نداشت گونه‌ انسان و موجودات بلافاصله از بین می‌رفت. هر موجودی خواسته‌هایی دارد یکسری خواسته‌ها غریزی هستند برای حب بقا هستند‌. خواسته‌های انسان دو قسمت می‌شوند، خواسته‌های معقول و خواسته‌های غیر معقول؛ ولی حیوانات خواسته‌های معقول و غیرمعقول ندارند. نفس هر انسانی بر مبنای خواسته‌ها و دانایی او در یک رتبه و یا درجه قرار می‌گیرد انسان‌ها بر مبنای تعقل‌شان با هم متفاوت هستند و اینکه در چه رتبه‌ای قرار دارند در رتبه‌ دانایی که بالا است قرار دارند یا در رتبه‌ جهل است.

نفس در انسان به سه قسمت تقسیم می‌شود نفس اماره یعنی امرکننده، نفس لوامه یعنی سرزنش‌کننده، نفس مطمئنه یعنی اطمینان انسان بر مبنای آگاهی، دانایی، شعور و معرفت در یکی از این رتبه‌ها قرار دارد. نفس اماره، آخرین مرحله‌ تکاملی نفس در هر حیوانی می‌تواند ابتدا مرحله‌ تکامل نفس در انسان قلمداد کرد اگر نفس در حیوان هم تقسیم بندی شود، قطعاً آن هم مراحلی دارد ممکن است بسته به‌گونه و نوع حیوانات باشد مثلاً نفس یک بوته‌ بیابانی در یک مرحله قرار دارد، نفس یک درخت خرما در مرحله‌ دیگر قرار دارد در مرحله‌ نفس اماره در انسان مثل نفس در یک حیوان به صورت غریزی عمل می‌کند و امرکننده است فقط می‌خواهد خواسته‌اش برآورده شود کسی که در مرحله‌ نفس اماره قرار دارد وقتی دروغ می‌گوید ناراحت نیست، اموال مردم را تصرف می‌کند، نگران نیست این افراد در درجه‌بندی تکامل در مرتبه‌ پایینی از دانایی یا پالایش قرار دارند و اکثراً کارهایشان با خواسته‌هایشان بر مبنای احساس، منافع شخصی و معمولاً خارج از عقل و منطق به انجام می‌رسانند و در ظاهر و کوتاه مدت می‌خواهد وسایل خوشی خود را فراهم کند؛ ولی در باطن و دراز مدت به بدبختی، ناکامی، شکست، ویرانی، پریشانی برخورد می‌کند؛ زیرا خودش با دست‌های خودش برای خودش این مشکلات را مهیا کرده است و کارهایش عقلانی نیست، حسابگرانه است.

انسانی که وجدان کاری ندارد قطعاً در مرحله‌ نفس اماره است، دانایی را با سواد یکی نگیرید. یک جایی انسان می‌رسد که کار خلافی انجام می‌دهد، پشیمان می‌شود ظاهراً آن چیزی که باعث پشیمانی می‌شود آن وجدان است، وقتی وارد نفس لوامه شد یک ذره وجدان راه می‌افتد یکسری کار می‌کند یکسری دانایی آمده در این مرحله شخص اگر از نفس امر‌کننده عبور کند به دانایی و آگاهی بالاتری دست پیدا می‌کند و وارد دروازه‌های نفس سرزنش کننده می‌شود در این مرحله اگر انسان کار خلاف انجام دهد بلافاصله خودش را سرزنش می‌کند، پشیمان می‌شود و دچار عذاب وجدان می‌گردد اگر دروغ بگوید پشیمان می‌شود، رشوه بگیرد ناراحت است اگر مواد‌مخدر مصرف کند رنج می‌برد اگر غیبت کند پیش خودش شرمنده می‌شود.

پایان مرحله‌ نفس اماره و آغاز نفس لوامه یک نقطه‌ خاص نیست که در یک لحظه‌ خاص، تبدیل انجام بگیرد ممکن است شخصی مقداری از صفات نفس اماره را داشته باشد و وارد نفس سرزنش‌کننده شود و به مرور زمان از نفس امر‌کننده فاصله بگیرد تا در وادی نفس سرزنش‌کننده مستقر گردد به هر حال خروج از نفس امر‌کننده و ورود به دروازه‌ نفس سرزنش‌کننده یک پیشرفت در جهت تکامل و دانایی انسان محسوب می‌گردد که از ارزش و اهمیت فوق‌العاده‌ بالایی قرار دارد از این مرحله هم که عبور کنیم وارد نفس قابل اطمینان می‌شویم وقتی انسان مراحلی از نفس امرکننده و سرزنش‌کننده را با تزکیه، پالایش و دانایی پشت سر گذاشت وارد دروازه نفس مطمئنه می‌شود وقتی فردی وارد این مرحله گردید هیچ غیر‌معقول و غیر‌منطقی انجام نمی‌دهد البته نه در ظاهر، نه در باطن، نه در انظار دیگران و نه در خلوت خویش؛ البته جالب است بگویم نه در خواب و نه در بیداری؛ چون خواسته‌های او خواسته‌های معقول و منطقی است؛ چون خیلی کارها را انسان در بیداری انجام نمی‌دهد و در خواب خیلی انجام می‌دهد.

انسان در بیداری به دلیل یکسری دلائل مختلفی مرتکب بعضی خلاف‌ها نمی‌شود؛ ولی در خواب انجام می‌‌شود حتماً باید دانایی، ترکیه و پالایش باشد. وارد شدن در نفس مطمئنه و‌ در آن زیستن از ارزش فوق‌العاده بالایی برخوردار می‌باشد و جایگاه آن از جایگاه فرشته‌ها هم می‌تواند بالاتر باشد به‌طوری که قدرت مطلق کسی که در وادی نفس مطمئنه قرار دارد به بهشت خاص خودش دعوت می‌نماید. مرحله‌ نفس مطمئنه مرحله‌ بسیار دشواری است و انسان‌های خیلی نادر و کم می‌توانند بیایند وارد این مرحله‌ نفس مطمئنه شوند؛ چون کارهای آن‌ها معمولاً معقول است و کارهای غیرمعقول را به هیچ عنوان انجام نمی‌دهند. من مسئولیت حیات خود را خود می‌پذیرم. سعی و کوشش لازم را برای رسیدن به اهداف خودم را به انجام می‌رسانم و مطمئن هستم که قدرت مطلق و نیروهای مافوق من را یاری و هدایت خواهند نمود.

از من حرکت از خدا برکت من به خوبی به این تجربه رسیدم فردی که به دستورات و خواسته‌های غیرمعقول و ضدارزشی نفس خودش عمل می‌کند اگر از صبح تا شام و از شام تا صبح، دعا و نیایش نماید که خداوند نواقص شخصی او را برطرف کند؛ ولی در عمل انجام ندهد مثل آن است که راهنمای اتومبیل خود را برای گردش به راست روشن کند؛ ولی به سمت چپ گردش کند؛ بنابراین اگر من مرتب دعا بخوانم و به طرف کارها و اعمال ضدارزشی بروم؛ ولی از نیروهای مافوق و قدرت مطلق بخواهم من را از ضدارزش‌ها دور و به طرف ارزش‌ها هدایت کند؛ همچنین بار مسئولیت من را هم بر‌عهده بگیرد و خودم حاضر نباشم هیچ قدمی برای رسیدن به هدف بردارم و هیچ‌گونه هزینه‌‌ای هم پرداخت ننمایم، آیا فکر نمی‌کنم که خودم را مورد ریشخند قرار داده‌ام؟ خود را مسخره کرده‌ام؟ آیا این عمل یک حرکت ساده‌لوحانه نیست؟ برای فرار از خود و واگذار کردن مسئولیت آن بر‌عهده‌ دیگران یا قدرت مطلق، قانون پذیرش و مسئولیت حیات و واگذار کردن اختیار به انسان در تمام مراحل زندگی من همسفر نقش مهمی را بر‌عهده دارد من پذیرفتم که مسئولیت حیات خود را بر‌عهده بگیرم.

اختیار به انسان داده شده و مسئولیت واگذاری حیات هم به خودش داده شده و بایستی هر فرد کلیه‌ مسئولیت حیات خود را بپذیرد و بر‌عهده‌ هیچ‌کس نگذارد؛ بنابراین می‌گوییم در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن می‌باشد اگر ما بخواهیم مسئولیت را به خداوند واگذار کنیم تکلیف معلوم نیست که چه کسی باید به فرمان عقل برسد ما برسیم یا خداوند برسد؟ خداوند که خودش قدرت مطلق است همه چیز هم می‌داند اختیار به ما داده شده که کار کنیم ممکن است خطا هم کنیم، اشتباه کنیم یاد می‌گیریم مطالب را فرا بگیریم، خداوند که خودش قدرت مطلق است و فرمانروای مطلق است ما را برای چه به پایین‌ترین نقطه‌ حیات فرستاده است؟ بایستی انسان خودش با داشتن اختیار و پذیرش مسئولیت خودش را به بالاترین تکامل یا فرمان عقل همراه با صلح و آرامش برساند اگر شما هر‌کاری که دستور می‌دهید انجام دادید این یعنی فرمان عقل یعنی شو، شود یعنی کن‌ فیکون.

وقتی خواسته داری همه را  انجام می‌دهی یعنی فرمان عقل اجرا کردی. وقتی وارد بعد دیگر می‌شویم آنجا می‌دانیم فرمان عقل چقدر نقش دارد. وقتی در کتاب آسمانی می‌گوید: شما در بهشت‌های برین هرچه بخواهید حاضر می‌شود این فرمان عقل است در بعد دیگر وقتی انسان به مرحله‌ فرمان عقل برسد با تفکر خودش همه‌ چیز را می‌سازد همان‌طوری که با تفکر خودتان همه‌ چیز را توی ذهن خودتان می‌سازید؛ ولی فقط خودتان می‌بینید و قابل استفاده نیست؛ ولی در بعد دیگر بلافاصله مهیا می‌شود هم خودتان می‌توانید استفاده کنید هم دیگران و هم قابل رؤیت است.

آخرین مراحل آرایش جسم، فرمان فکر و عقل است که پیرامون بعد خویش تصاویر مجازی بوجود می‌آورد همان است که می‌گویند: اگر انسان نیکوکار باشد در جهان دیگر در بهشت هرچه بخواهد برایش مهیا می‌شود این‌ها همه فرمان عقل است می‌گوییم به فرمان عقل نزدیک شویم یعنی به مرحله‌ای برسیم که بتوانیم به مرحله‌ کن‌ فیکون برسیم. خداوند می‌گوید هر وقت می‌خواهید من را صدا بزنید؛ ولی مشروط بر اینکه در جهت آن حرکت کنیم. یک سیم بین ما و خداوند برقرار است تا اگر بخواهیم دور بشویم این سیم پاره می‌شود باید به آن نزدیک شویم این سیم به باریکی یک مو است و قدرت مطلق از رگ گردن هم به ما نزدیکتر است پس در وادی چهارم خط و خطوط و میزان مسئولیت‌های ما را  مشخص می‌کند.
نویسنده: همسفر سیما رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم)
رابط خبری و ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم)

ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول) 

همسفران نمایندگی کریمان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .