انسان دارای دو چهره است؛ صور آشکار و پنهان و یک موجود ناشناخته است، ما فقط یک یا دو درصد انسان را میشناسیم. در هستی قدرت در دست انسان و اشرف مخلوقات است. قبلاً میگفتند انسان، حیوان ناطق است اما تمامی حیوانات ناطق هستند ولی ما متوجه آنها نمیشویم و این در فطرت آنها است، سالها طول کشیده تا فطرت درست شود و تغییر آن بهراحتی امکان ندارد. نمیتوانیم بگوییم که انسانها باهم برابرند؛ انسان بین دو نیرو در حرکت است. صور پنهان انسان مجهول است و عمده آن به قدرتهایی برمیگردد و فقط خداوند میداند و میگوید: «همانا برای حفاظت شما نگهبانانی گماردیم تا شما را راهنمایی کنند.» انسانها در درون یک چیز پنهان دارد که در ظاهر نشان نمیدهند؛ یعنی صورت آشکار و پنهانش با هم یکی نیست؛ مثلاً در بعضی شهرها وقتی مصرفکنندهها به درمان میرسند به بقیه اطلاع نمیدهند تا آنها هم بیایند و به درمان برسند و پنهان میکنند و یا خانوادهها به مصرفکنندههای خانم اجازه نمیدهند که بیایند؛ چون میگویند آبرویمان میرود درصورتیکه خانمهای مسافر کاملاً ایزوله هستند و کسی نمیفهمد کدام خانم میآید. خداوند به انسان یک فرصتی میدهد که اگر استفاده نکند از دستش میرود و ضررش به خودش برمیگردد، چه ایرادی دارد وقتی خودشان خوب شدند به بقیه هم بگویند.
آنچه ما در ظاهر از انسانها میبینیم تمامی آن انسان نیست، صورپنهان همه را گمراه میکند؛ مثلا در اعتیاد همه به صورآشکار توجه کردند، همه فقط ظاهرش را میخواهند درست کنند. ما خوب و بد را فقط میبینیم اما عُمق آن را تشخیص نمیدهیم بعضی وقتها یک چیزی برای ما بد است ولی کاملاً خوب است و ما پشت آن قضیه را نمیبینیم؛ برای مثال کارخانهای بود بالکنی داشت و در اتاق بالکن پنجرهای بود که قرار بود نرده بزنندکه دزد نیاید، نردهساز نمیآید صاحب کارخانه بهشدت ناراحت میشود و تماس میگیرد شروع میکند به بدوبیراه به آن میگوید، بعدازظهر همان روز کارخانه آتش میگیرد و تنها راه نجات همان پنجره است و اگر پنجره بسته بود صاحب کارخانه هم در آتش میسوخت، گاهی ما میخواهیم یک چیز را درست کنیم ولی شاید آن به ضرر ما باشد.
جنابمهندسدژاکام درمورد حل مسائل هم میگوید: «باید هم به مسائل مادی و هم به مسائل معنوی توجه کرد؛ چون هردو روی یک سکه هستند، اگر معنویات نباشد حداقل زنده میمانیم اما اگر مادیات نباشد؛ چه بخوریم؟ چه بپوشیم؟ کجا بخوابیم؟ اگر داشته باشیم میتوانیم ببخشیم و به دیگران کمک کنیم.» مادیات و معنویات هر دو به یک اندازه ارزش دارند باید کنار هم باشند. گاهیاوقات مصیبتی بر انسان وارد میشود مثلا به یکباره میگویند عزیزت فوت شده است یا سرطان دارید یا رگ قلبتان میگیرد، در کلِ سیستم هستی همه اینها حساب شده است و خداوند با بندهاش تلافیجویانه رفتار نمیکند، به بنده وقت میدهد تا ناله و شکایت کند و کفر بگوید اما در آن حکمتی نهفته است و اینکه ما راه خود را بیابیم و مصلحت خود و خانواده و خویشان خود را بدانیم. باید بداند در هر غروبی یک طلوع دیگر است.
خلاصه سیدی «طلوعی دیگر»
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
82