نفس موجودیتی است که در هر صورت ظاهر و باطن انسان را مینمایاند. به عبارتی نفس قسمت اصلی موجودات را تعیین میکند و در نهایت نفس نه جسم است و نه روح. نفس هر موجودی براساس خواستههایی که دارد، همان موجود را تعیین موجودیت میکند. به عنوان مثال نفس یک گیاه یک گیاه را تعیین موجودیت میکند و خواسته آن نور، آب و خاک مناسب است. بر همین اساس، هر نفس حب بقا دارد و به هر صورت، دوست دارد که بقا داشته باشد.
نفس در انسان سه مرحله دارد: نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه؛
نفس اماره امر میکند و فرد در این مرحله از نفس دانایی خاصی ندارد و فقط بر اساس هوای نفس خود عمل میکند و برای کارهای درست و غلط آموزش و تجربه را در نظر نمیگیرد و به صورت غریزی عمل میکند. به عنوان مثال دروغ میگوید، ناراحت اموال مردم نیست، غیبت میکند و نگران هم نیست، گاهی شخصی دروغ میگوید و ناراحت نیست، جنایت میکند و ناراحت نیست، این افراد در درجهبندی تکامل در مرتبه پایینی از دانایی و پالایش قرار دارند و اکثر کارها و خواستههایشان بر اساس منافع شخصی و به دور از عقل و منطق میباشد.
دانایی و سواد باهم متفاوت هستند، ممکن است شخصی سواد بالایی نداشته باشد ولی دانایی به مراتب بالاتری داشته باشد. شخص در مرتبه نفس لوامه، از دانایی و آگاهی بالاتری برخوردار است و اگر کار اشتباهی انجام دهد، بلافاصله خودش را سرزنش میکند و پشیمان میشود؛ ممکن است بعضی از صفات نفس اماره را داشته باشد و وارد نفس لوامه شود و به مرور از نفس اماره نیز فاصله بگیرد. خروج از نفس اماره به نفس لوامه یک پیشرفت در جهت تکامل و دانایی انسان است. نفس مطمئنه مراحلی از نفس اماره و نفس لوامه است که با تزکیه و پالایش و دانایی همراه است و شخص دیگر هیچ کار غیرمعقول و غیرمنطقی انجام نمیدهد.
ما مسئولیت زندگی و حیات خود را میپذیریم و برای رسیدن به اهداف سعی و کوشش میکنیم اما سی که به خواستههای غیرمعقول خودش عمل میکند و تنها با راز، نیاز و نیایش میخواهد به خواستههایش برسد، در صورتی که اگر برای خواسته خود تلاش کند به آن اهداف میرسد، مثلاً برای گردش به راست نمیشود به چپ گردش کرد، پس عمل کردن مهم است. ما باید مسئولیت کارهای خودمان را بپذیریم و اگر در مسیر صراط مستقیم و راه درست حرکت کنیم و برای اهداف خودمان تلاش کنیم، خداوند نیز از طریق الهامات و القائات مثبت به ما کمک میکند.
خداوند به انسان اختیار داده است که مطالب را آموزش ببیند و تجربه کند و به عنوان معلم تکالیفی را برای انسان در نظر گرفته است، بنابراین نمیشود تکالیف را به خدا ارجاع داده و بگوئیم خدایا خودت حل کن، ما باید آموزش ببینیم و تزکیه و پالایش کنیم تا باعث ارتقا روح و جسم شود. کسی که به فرمان عقل خود عمل میکند و در راه درست برای اهداف خود تلاش میکند، مسئولیت کارهای خویش را پذیرفته و با تفکر و دانایی سعی مینماید تا ارتباط و اتصال او با خداوند زیاد شود. قدرت مطلق از رگ گردن به ما نزدیکتر است و ما را یاری و هدایت خواهد نمود، خداوند میفرماید: ( ادعونی استجب لکم) بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را ولی به شرطی که در جهت رسیدن به خواسته معقول خود حرکت کنیم.
نویسنده و رابط خبری: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
73