سلام و عرض ادب خدمت شما راهنمای بزرگوار. لطفاً بهرسم کنگره خودتان را معرفی کرده و بفرمایید چگونه با کنگره۶۰ آشنا شدید؟
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما و خوانندگان محترم. بهار هستم، همسفر. ما حدود چهار سال پیش توسط یکی از آشنایان با کنگره آشنا شدیم. مسافر من با تخریب هروئین و شیشه وارد کنگره شد. مدت دوازده ماه و بیست و سه روز با روش DST و داروی OT با راهنمایی راهنمایان محترم، مسافر پژمان و همسفر اکرم، سفر کردیم و در حال حاضر به یاری خداوند و دستان پرتوان آقای مهندس دو سال و هشت ماه است که آزاد و رها هستیم. ورزش مسافرم در کنگره والیبال و ورزش خودم دارت است.
درون انسان دارای دو طبیعت بحر و کویر است و انسان با اختیاری که دارد، میتواند بحر یا کویر باشد. این مطلب و تصویر روی جلد کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، بیانکننده چه پیامی برای ما است؟
کنگره میگوید ما در وجود خود نفس و روح را داریم و بهاصطلاح روانشناسی روح و سایهها را داریم. روح حکایت از دریا، بزرگی، شادابی و خروش دارد و انسان را به سمت خوبیها هدایت میکند و در نهایت به سرمنزل مقصود میرساند و بر و خشکی، حکایت از سایهها و جن درون انسان دارد و اینها در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و در یک نفس واحده تلاش میکنند.
ما میتوانیم بر و کویر وجودی خود را به بحر نزدیک کنیم و آبی زلال از بحر بیاوریم و آنها را آبیاری نموده و صفات زشت درون خود را به صفات زیبا تبدیل کنیم؛ یعنی روح وجودی خود را تقویت کنیم؛ به عبارتی میتوانیم با پیروی از روح، جن درون خود را تربیت کنیم و در نهایت به سرزمینی سبز و خرم تبدیل کنیم. زمانی که در این بُعد نفس خود را تحول میدهیم، جن درون ما نیز تحویل داده میشود و زمانی که انسان در کالبد دیگر قرار میگیرد، دیگر آن کالبد قابل تنش نمیباشد؛ زیرا آن جن درون، تربیت شده است و ما میتوانیم جن و روح را در قالب مثالی خود، در کنار یکدیگر بهخوبی داشته باشیم.
کتاب عبور از منطقه ۶۰درجه زیر صفر، اولین تصویر و آخرین تصویر، هر دو فصل زمستان را نشان میدهد. لطفاً از تفاوت و ویژگیهای این دو تصویر برای ما بگویید؟
بهطورکلی سرما بیانگر نادانی، ناآگاهی است و زمانی که آگاهی وجود نداشته باشد، ناآگاهی، جهل، نادانی و تاریکی است. در این کتاب اعتیاد به سرما تشبیه شده است. گرما و محبت در وجود یک مصرفکننده نیست، پس یک مصرفکننده دچار سرما شده و یخکرده است در این حالت نمیتواند چیزی را بهدرستی تشخیص بدهد، حرکت برای او بسیار دشوار است و توانایی، آگاهی و تحرک لازم جهت ادامه حیات را ندارد
در تصویر اول، ماشین در میان صخرههای یخی قرار دارد، همهجا یخبندان و سرمای شدید حاکم است و هرگونه حرکت نادرست، میتواند باعث سقوط به درهها بشود. یک مصرفکننده زمانی که وارد کنگره میشوید به واسطه اعتیاد، تمام حسهای او یخزده است و هیچگونه حس و آگاهی از محیط اطراف خود ندارد و برای حرکت؛ باید اطلاعات و آگاهی داشته باشد و بهصورت آگاهانه حرکت کند. فرد بایستی بتواند آرامآرام خود را از دل این کوهها و صخرههای یخزده و پیچوخمهای خطرناک عبور بدهد تا به جاده صاف بالای کوه برسد و نور خورشید را دریافت کند. این نور به منزله آگاهی است و زمانی که این نور را دریافت کرد؛ باید آن حسهای خوبی که نیروهای منفی به گروگان گرفته بودند را دوباره پس بگیرد، در مقابل این وضعیت، تصویر اسکیباز را مشاهده میکنیم که افراد با لباس مناسب درحالیکه شادمان هستند در میان برفها مشغول اسکی هستند، یعنی حرکتی روان و لذتبخش را تجربه میکنند و گروه موسیقی کنگره60 برای این فضای شاد، قطعه زیبایی به همین نام (اسکیباز) ساخته است که در بسیاری از جشنهای کنگره آن را میشنویم و لذت میبریم. همانگونه که فرمودید، دو تصویر با فضای برفی وجود دارد؛ اما وضعیت انسان در هر یک بسیار متفاوت است!
آقای مهندس در اکثر سیدیهای مربوط به کتاب ۶۰ درجه فرمودند: «مطالب باید بهگونهای باشد که مانند سوزن در عمق وجود رهجو تزریق شود و تصاویر باید مانند مغناطیسم جذبکننده باشد». به نظر شما یک راهنما چگونه میتواند این جذابیتها را به رهجو انتقال دهد؟
یک راهنما از قدم اول که این کتاب را باز کرده و مرحلهبهمرحله آن را شرح میدهد، هر رهجو دریافتهای خودش را دارد. زمانی که میخواهیم یک مطلب یا تئوری را برای فردی توضیح دهیم بهطوریکه آن مطلب را بهخوبی درک کند، استفاده از اشکال و تصاویر کمک زیادی به ما میکند. یک حرکت بسیار خوبی که در کتاب ۶۰ درجه صورت گرفته، استفاده از تصاویر است. بهطورکلی انسان بهگونهای آفریده شده که درک تصاویر برایش سادهتر است و با مشاهده تصویر، بیشتر از مطالعه مطلب، میتواند به عمق آن موضوع پی ببرد. در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، تصاویری وجود دارد که یک رهجو زمانی که آنها را مشاهده میکند و همزمان، راهنما نکتههای آن را بازگو نموده و شرح میدهد، به بهترین شکل مطالب را جذب نموده و میتواند آن را بهخوبی درک کند.
به استناد سیدی (ارسال تصاویر) آقای مهندس از قدرت عظیمی که درون انسان است صحبت میکنند. آیا عقاب سفید که روی جلد آخر کتاب است میتواند نشاندهنده این قدرت باشد؟ از دید شما انسان چگونه میتواند به این قدرت دست پیدا کند و نماد آن در کتاب ۶۰ درجه چیست؟
انسان زمانی که مجبور به دفاع از خود و خانوادهاش باشد تازه متوجه میشود که یکسری نیروها و استعدادهایی درون خود دارد که همانند آتشفشانی که سالها زیر خاکستر مدفون بوده، اکنون در شرایط خاص او را به جوشش و فعالیت در میآورد. بهطورکلی انسان دارای نیروهای زیادی است و آن چیزی که این نیروها را در انسان کور و مدفون میکند، افکار منفی است و آن "نمیتوانم"هایی که انسان به خودش میگوید.
زمانی که انسان خود را قوی، قادر و توانا یافت و متوجه شد که نیروهای بسیار زیادی درون او وجود دارد که مانند آتشفشانی سرد و خاموش است که اگر بتواند آنها را با آگاهی و دانایی به جوشش در آورد، دیگر هیچچیزی جلودار او نمیشود. عقاب سفید تصویر جلد آخر کتاب، نماد این نیروها است. عقاب زمانی که میخواهد شکار کند، میتواند شکار خود را مهار و در صدم ثانیه صید کند و این یعنی ما انسانها میتوانیم مثل عقاب تیزبین باشیم و باوجود آگاهیهایی که به ما داده میشود، تمام چیزهایی که در پیرامون ما وجود دارد را ببینیم، درک کنیم و بهخوبی مهار کرده و بعد از مهار تبدیل کنیم.
استاد سردار در (سیدی بهترین راه) فرمودند: «ما قدم به حیات گذاشتهایم تا اول آموزش بگیریم و بعد خدمت کنیم». به نظر شما آیا لازمه رسیدن به ارتقای در انسان، همان خدمتکردن و آموزشدیدن است؟
اولین نکتهای که استاد سردار در مورد بهترین راه فرمودند این بود که ما قدم به حیات نهادیم و هدف ما از آمدن به هستی؛ اول آموزش گرفتن است، سپس این که در پرتو آن آموزشها، به همنوعان خود خدمت کنیم. ما بایستی این را بدانیم؛ انسانی که آموزش ندیده و از دانش، محروم باشد، نمیتواند خدمت کند و اگر خدمتی را انجام دهد آن خدمت از روی نادانی و جهل است و شاید این خدمت منجر به ضرر شود؛ پس هدف از خلقت انسان این است که این آموزشها را در راه خدمت به همنوعان خود و به کل هستی به کار بندد؛ بنابراین میتوان گفت این مسیری الهی است که برای انسان تعریف شده و بی شک حرکت در مسیر الهی منجر به ارتقای انسان میشود.
کلام آخر...
در پایان تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان که چنین بستری را برای ما فراهم کردند تا بتوانیم آموزشهای نابی دریافت کنیم و در پی برخورداری از این آموزشهای ناب بتوانیم به همنوعان همدرد خود، خدمتهایی ارائه دهیم که موجب بهبود حال خودمان نیز بشود، از شما همسفر بزرگوار نیز سپاسگزارم که شرایطی فراهم نمودید تا در مورد این کتاب ارزشمند و مطالب آن، گفتگو کنیم.
مصاحبهکننده و طراح سؤال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
ارسال: راهنما همسفر افسون نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
48