آقای مهندس در سیدی نجوای درون درباره مبدأ، مقصد، هدف، قدرت افکار و تفکر صحبت کردند. زمانی که وارد کنگره شدم یک فرد گم شده بودم. نه میدانستم کجا هستم و نه برای چه به این دنیا آمدهام. در اوج ناامیدی به سر میبردم. تمام حسهایم بسته بود و هیچ احساسی به کسی نداشتم. انسان وقتی خودش را دوست ندارد چطور میتواند فرد دیگری را دوست داشته باشد؟
آنقدر در تاریکی افکار منفی غرق بودم که به جسم خودم آسیب وارد کردم. زمانی که در کنگره تبدیل به رهجو شدم و به رسم کنگره که در هنگام سلام یکدیگر را در آغوش میگرفتیم، تازه متوجه شدم زندگی چقدر زیبا است. با گذر زمان از اینکه به این جهان آمدهام، خوشحال شدم. چه اتفاقی رخ داد که من در اوج ناامیدی و نفرت از زندگی، امروز میگویم: زندگی چقدر زیباست؟
کنگره به من یاد داد که زیبایی هر چیز را ببینم و بدانم هدف باعث انگیزه برای حرکت و ادامه زندگی میشود. همچنین آموختم، بزرگترین دشمن من افکار خودم است و ریشهیابی کردن افکار منفی خود را در زمان دیالوگهای درونم به هنگام افزایش آگاهی را آموختم.
من هرگز فراموش نمیکنم با چه حالی وارد کنگره شدم زندگی و حال خوب اکنون خودم را مدیون کنگره و راهنمای خودم هستم.
نویسنده: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر شادی
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر شادی
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
69