همانطورکه بارها و در اکثر سیدیها آقای مهندس فرمودند: انسانها دارای افکار آشکار و پنهان هستند. در بررسی صور انسان میتوان گفت انسان اشرف مخلوقات است، میلیونها سال طول کشیده تا فطرت و ذاتش ساخته شده؛ اما هنوز موجودی ناشناخته و پیچیده است همانند خیلی از بیماریها که برای ما مجهول و قابلدرمان نیستند، صور پنهان انسانها هم قابلدیدن و شناختن نیست. هر انسانی در درون خود عقاید و قدرتهای پنهانی دارد که مانند راننده ماشین عمل میکنند و میتوانند ما را به سمت خیر یا شر ببرند. این قدرتهای پنهانی با ما هستند تا ما به تکامل برسیم. عقاید درونی هر شخص با رفتار بیرونی او کاملاً متفاوت است؛ بهعنوانمثال شخصی که احتکار، کمفروشی و گرانفروشی میکند؛ ولی در مسجد ردیف اول میایستد، چه سودی میبرد، به فرموده سعدی:
روی در مسجد و دل ساکن خمار چه سود؟
خرقه بر دوش و میانبسته به زنار چه سود؟
دل اگر پاک بود خانهٔ ناپاک چه باک؟
سر چو بیمغز بود، نغزی دستار چه سود؟
وقتی شخصی برای ما صحبت میکند، باید به صور پنهان حرفهایش هم توجه کنیم که چه چیزی پشت صحبتهایش است؟ با یک چشم آدمها را نبینیم، تمامی جوانب را در نظر بگیریم. ما خوب و بد را فقط میبینیم؛ ولی نمیتوانیم تشخیص بدهیم؛ مثلاً گاهی اوقات چیزی را به زور از خداوند میخواهیم، شاید این خواستن به ضرر ما باشد و نباید اصرار بورزیم، گاهی اوقات مصیبتی بر ما وارد میشود؛ شاید این موضوع از نظر سیستم الهی حساب شده است؛ اما از نظر ما خدا دارد با ما لجبازی میکند، خداوند هرگز با بندهاش تلافیجویانه رفتار نمیکند، در همه اینها حکمتی نهفته است و این درد و رنجها را به خداوند نسبت ندهیم.
مسائل معنوی و مادی مانند دو روی یک سکه هستند؛ همانطورکه مادیات ارزش دارد، معنویات هم ارزش دارد و هر کدام از آنها بهتنهایی انحراف بهوجود میآورد. ما باید ذرهذره برنامهریزی کرده و نواقص کار را رفع کنیم، با صبر و حوصله جلو برویم و به راهی برسیم که به نتیجه برسد و نمیشود زمان را حذف کرد. سختیها تمام میشود و بعد از غروب، طلوع است که با نورش به همه امید میدهد. روزهایی که ما باید آموزش ببینیم هرگز تمامشدنی نیستند، انسانی نیست که بگوید من آموزشم کامل شده و به پایان رسیده است. ما هیچگاه از آموختن معاف نمیشویم، مجهولات زیاد هستند، روزهای تعلیم تمامنشدنی هستند. همانطورکه آقای مهندس فرمودند: تکتک کسانی که تعلیم میدهند و تعلیم میگیرند همیشه در حال نیایش و ستایش معلم عالم؛ یعنی خداوند هستند از ازل تا به ابد و بهصورت دوار.
هر درسی که ما یاد میگیریم یا یاد میدهیم؛ یعنی درحال عبادت هستیم. در کنگره سیدیها هستند که مانند نخ تسبیح کنگره را به هم متصل نگه داشته اند. بعضی انسانها فکر میکنند با خواندن دو کتاب، عقل کل شدهاند و اینها کسانی هستند که در جبهه مخالف شمشیر میزنند و با همه چیز مخالفند، ذات و فطرت اینها بد است و هیچچیز را قبول ندارند. برای انسانهای امروزی همه چیز مهیا است، حال موضوع اینجاست که ما قدر بدانیم یا ندانیم، وقتی قدردان نبودیم از ما گرفته میشود؛ بهعنواننمونه در کنگره آب و برق رایگان، وسایل سرمایشی و گرمایشی رایگان، صندلی آماده، معلم رایگان و همه امکانات مهیا است، بدون درد و خماری دارو را میخورند و سرکار میروند؛ اما دوباره رها میکنند و دیگر نمیآیند. ما باید بدانیم و آگاه باشیم که در کل هستی، چه دادیم و در قبالش چه چیز گرفتیم. وقتی که حتی خودمان برای خودمان مجهول هستیم، گم میشویم؛ بنابراین قدم اول پیدا کردن خودمان است.
سیدی «طلوعی دیگر» هم مانند تمام سیدیهای آقای مهندس پر از درس بود که میتوان ورقهای سفید زیادی را به نگارش درآورد. درسهایی که اگر ما فقط مقدار کمی از آنها را در زندگیمان پیاده کنیم به آرامش و آسایشی وصفناشدنی میرسیم. امیدوارم از این فرصتی که به من داده شده است، نهایت استفاده را ببرم و در پرورش صور پنهان خودم به سمت تعالی و پرهیز از زشتیها و ضدارزشها کوشا باشم تا به هدف اصلی خلقت پیببرم و با ذات مقدس الهی مأنوس شوم تا در جهت مثبت حرکت کنم و در عقاید و رفتارم تعادل ایجاد کنم و بتوانم در این مرحله از آفرینش سربلند شوم.
نویسنده: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ویراستاری: رابط خبری همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
108