English Version
This Site Is Available In English

تخریب‌های اعتیاد باعث بی تعادلی است

تخریب‌های اعتیاد باعث بی تعادلی است

جلسه یازدهم از دوره چهل‌‌ و ششم جلسات آموزشی‌ عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی ایجنت و راهنمای محترم مسافر مهران و نگهبانی مسافر سیف‌الله و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه " آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی و تولد یک سال رهایی مرزبان محترم مسافر محمد " در روز پنج‌شنبه ۲۲ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهران هستم یک مسافر؛

خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک بار ديگر اجازه داد يک روز ديگر در کنگره باشم و در کنار عزیزانی که در فضای کنگره هستند و از آموزش‌های ناب کنگره استفاده می‌کنیم و خدمت عزیزان هستیم و بتوانم کنار هم جلسه پرشور و پر باری داشته باشیم و امیدی باشیم برای شخصی که تازه وارد هست و تازه وارد سیستم کنگره می‌شود و راه برایش باز بشود و بتواند راهش را پیدا کند. در رأس از آقای مهندس و از خانواده آقای مهندس تشکر میکنم که اجازه و فرصت خدمت را به ما دادند که بتوانیم آموزش بگیریم و بدرستی خدمت کنیم. از همه عزیزان سپاسگزارم که به من اجازه دادند امروز در این جلسه باشم. دستور جلسه امروز "آداب معاشرت، ادب و بی ادبی و تعادل وبی تعادلی" هست. دو جلسه راجع به این دستور جلسه صحبت شده و چیزی که به ذهن من می‌رسد این هست که شخصی که وارد کنگره می‌شود تخریبی که از اعتیاد داشته بی تعادلی هست و شخصی که مصرف کننده مواد مخدر هست تعادل ندارد چون دست خودش نیست. کنترل روان و جسم و همه موضوعاتش دست مواد مخدر هست. از تعادل خارج شده و شخصی که از تعادل خارج شده مطمئنم که نمی‌تواند در یکسری از مکان ها ادبش را هم کنترل کند و دچار بی ادبی می‌شود. شعاری که کنگره ۶۰ دارد می‌گوید: درمان فوق ترک، تعادل فوق درمان و تکامل فوق تعادل است. همه ما امروز اينجا هستیم که اول به تعادل برسیم بعد به تکامل برسیم. من مهران اول باید دوربین را روی خودم زوم کنم و تزکیه را از درون خودم شروع کنم وقتی تزکیه را از درون خود شروع کنم ایمانم صد برابر می‌شود و این آموزشی که ما اینجا می‌بینم این هست که به تعادل برسیم، به آرامش برسیم. همه انسان‌هایی که رفتند توی اعتیاد چه این افرادی که توی کنگره هستند یا بیرون هستند فرقی نمی‌کند این‌ها همه دنبال حال خوب رفتند، یک جا نسبت به آن تفکرات و موضوعات منفی و نداشتن آگاهی، اوایلش خوب بود هر کسی هم بگوید روز اولی که مواد کشیدم دیدم بد بود من شخصاً همچین حرفی نمی‌زنم برا من خوب بود تا یکی دو سال که خیلی لذت داشت ولی بعداً بیچارگی شروع شد، چون آن سیستم شبه افیونی من هنوز از کار نیفتاده بود توی دوران نامزدی اعتیاد بود و هنوز تعادل داشتم تا یه حدی ولی کم کم و رفته رفته به بی تعادلی رسیدم. کنگره ۶۰ به ما آموزش می‌دهد شما وقتی می‌آیی وارد کنگره ۶۰ می‌شوی اول از همه نظم است، آن کسی که توی تایم جلسه، توی جلسه حاضر نیست جای خوبی نمی‌تواند باشد. باید توی فضای کنگر باشد. انشاالله که همه توی تایم کنگره و فضای کنگره باشیم چون فضای خوبی هست و اگر در فضای کنگره ۶۰ باشی نسبت به موضوعات و امواج منفی بیرون زیر یک چتری هستیم، چون امواج منفی بیرون هست ولی چون ما زیر چتر هستیم محفوظ هستیم و خیس نمی‌شویم، ولی افرادی که نیستند در مواقع مختلف دیر می‌آیند و نیستند باران به جاهای مختلف آنها می‌بارد تا یواش یواش از چتر به دور خواهند شد و به تعادل نخواهند رسید. این هست که توی کنگره ۶۰ شخصی که وارد کنگره ۶۰ می‌شود در آن زمان اگر به من مهران امروز گفتند جلسه ساعت ۴:۳۰ هست، مرزبان دو جلسه دارد می‌گوید جلسه ساعت ۴:۳۰ شروع می‌شود، ۵ جلسه شروع میشه و باید در جلسه حضور داشته باشم.

باید به مرزبان احترام بگذارم، به راهنما احترام بگذارم. وقتی که شخصی راه خلاف می‌رود، آشغال از ماشین به بیرون پرتاب می‌کند همه این‌ها را وقتی نگاه میکنی از روی بی ادبی هست و وقتی شخصی این کارها را درست انجام می‌دهد یعنی با ادب هست و یعنی دارد به تعادل می‌رسد. این تعادل را توی کنگره ۶۰ رفته رفته با آموزش یاد میگیریم. این روزها ما نمی‌توانیم همه موضوعاتمان را از مواد درست کنیم اینکه در جای خوبی قرار داریم قدرش را بدانیم. جای خوبی هستیم و توی کنگره۶۰ که باشیم با تمام مشکلاتی که هست ولی در آرامش هستیم. انشاالله که در کنگره ۶۰ بمانیم ودر این بهشت باشیم و این بهشت را به دیگران هم نشان بدهیم.

 دستور جلسه دوم یکسال رهایی آقای محمد از لژیون ششم هست. باز برمی‌گردیم به تعادل و حال خوب فردی که با مشکلات اعتیاد با مشکلات مصرف مواد مخدر یک روزی با همه مشکلات و درماندگی وارد کنگره ۶۰ شد و به درمانش ادامه داد و امروز در جایگاه مرزبانی به هم نوعان خودش کمک می‌کند. این یک سعادت هست خداوند اجازه خدمت را به هر کسی نخواهد داد مگر اینکه خودش حرکت کند و تلاش کند و جایگاه خدمتی را بدست بیاورد. پیام تولد محمد عزیز: در جای خوبی قدم نهاده ای با قدری بالا نگری جهش لازم را دریافت خواهی نمود سازهایت را خوب کوک کن تا راه یابی. به کجا می‌خواهی بروی؟ سمت نور؟ کنگره یک تفکر هست یک تفکر الهی هست که به کنگره نباید چسبید و مسیر کنگره هست که ما را به جاهای خوب می‌برد و این جایگاه خدمتی که امروز آقای محمد دارد را به خودش، خانواده اش و راهنمای همسفرش و همه هم لژیون‌های عزیزش و همه مسافران تبریک می‌گویم.

محمد یک سفر ناموفقی داشت، محمد در جایگاه مرزبانی خدمت می‌کند و توی لژیون ششم هم که به رهایی رسید با مشکلاتی که با برگشت به مواد مخدر داشت مشکل اصلیش مصرف سیگار بود. یادم هست که توی پنج شش ماه سفر گهگاهی با صحبت یکبار به در بگو دیوار بشنوه گفتم محمد این سیگارت را درمان نکردی؟ رفته رفته، رفت تا جایی که رفت به آن دنیا و برگشت از آنجا یک جرقه‌ای خورد که موضوع سیگار را درست کند چون سیگار باعث شد که برگشت کرد و رفت به عمق ظلمات و تاریکی. به قول آقای مهندس بیدار شدن خیلی مهم است ولی از بیداری تا هوشیاری فاصله ای نیست. انشاالله که بیدار باشید و هوشیار باشید و در جایگاه خدمتی بیشتر بدرخشید و روزی بشود که آقای محمد هم در جایگاه راهنمایی قرار بگیرد و در گرفتن دست انسانها همیشه پیش قدم باشد. امروز خدا را شکر می‌کنیم که تولد داریم و تولد مسافرهایمان را جشن می‌گیریم. محمد هیچی درونش نیست و درون زلال و پاک و عاشق خدمت کردن به انسانها دارد. انشاالله که در جایگاهی که هست بدرخشد و کمک کند که انسانهای دیگری هم مثل الماس بدرخشند. به افتخار آقای محمد عزیز و همه عزیزان دست بزنید.

پیام تولد:

محمد عزیز در جای خوبی قدم نهاده ای با قدری بالا نگری جهش لازم را دریافت خواهی نمود سازهایت را خوب کوک کن تا راه یابی.

اعلام سفر مسافر محمد:

آنتی ایکس هروئین، روش درمان دی اس تی، داروی درمان داروی اوتی، ۱۰ ماه و ۱۴ روز سفر کردم با راهنمای خوبم آقا مهران، رهایی ۱۵ ماه، در ضمن سفر سیگار داشتم با راهنمایی آقا مرتضی عزیز، رهایی ۵ ماه، ورزش در کنگره فوتبال.

آرزوی مسافر محمد:

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر من آرزوی قلبیم این است که مصرف کنندگانی که پشت در کنگره هستند اذنشان داده شود تا بیایند اینجا و به رهایی و به حال خوب برسند 

خلاصه سخنان مرزبان محترم مسافر محمد:

سلام دوستان محمد هستم مسافر؛ من هم سپاسگزار خداوند هستم که اذن و اجازه داد که در کنگره حضور داشته باشم. تشکر می‌کنم از آقای مهندس که همچین بستری را برای ما آماده کردند تا بیائیم اینجا به درمان و به حال خوش برسیم. تشکر می‌کنم از آقا مهران راهنمای درمانم که ۱۰ ماه برای من زحمت کشیدند. من بین سفرم یک اتفاق تلخی برایم افتاد و من ایست قلبی کردم و از خداوند سپاسگزارم که خواستند من در این حیات باشم، امیدوارم که با خدمت کردن به هم دردهای خودم جبران کنم. تشکر می‌کنم از راهنمای سیگارم آقا مرتضی که خیلی برای من زحمت کشیدند ۱۰ ماه سفر کردم با آقا مرتضی، چه سفر خوبی داشتم، چون خواسته ام درمان بود و گریزی نداشتم، سفرخیلی خوبی شد. تشکر می‌کنم از مرزبان‌های قبلی که خیلی زحمت کشیدند برای من.

خوب من رهایی موادم و سیگارم را در دوران مرزبانان قبلی گرفتم تشکر می‌کنم از آنان. یک تشکر هم می‌کنم از هم لژیونی هایم در لژیون مرزبانی که خیلی زحمت می‌کشند. تشکر می‌کنم از همسفرم که در این چند سالی که توی کنگره هستم کنار من بودند.

 خب من در دوران مصرف خیلی همسفرم را اذیت کردم، امیدوارم که من را ببخشد. به نظر من حال خوب فقط توی کنگره هست بیرون از کنگره خبری از این حال خوش نیست. ما وقتی که می‌رویم خانه اقوام همه می‌نالند از بی‌پولی و گرانی و این چیزها، ولی ما در کنگره همیشه حالمان خوب هست.

یکشنبه که می‌آییم کنگره انرژی می‌گیریم تا روز سه‌شنبه، سه‌شنبه هم که می‌آییم کنگره کلی انرژی می‌گیریم تا روز پنجشنبه، روز پنجشنبه هم دو برابر انرژی می‌گیریم و صبح جمعه هم می‌رویم پارک بوجه اونجا هم انرژی می‌گیریم، این هست که ما همیشه حالمان خوب هست. تشکر می‌کنم از آقا بهرام که من بخشی از درمان سیگارم را مدیون آقا بهرام هستم. من سال ۱۴۰۲ وقتی رفتم برای اردوی درختکاری ثبت نام کنم، آقا بهرام گفتند که شما نمی‌توانید ثبت نام کنید گفتم چرا؟ آقا بهرام گفتند چون سیگار می‌کشید و همین صحبت آقا بهرام باعث شد که من بروم لژیون سیگار، اینجا از آقا بهرام تشکر می‌کنم. من یه گریزی بزنم به دوران مصرفم، سال آخر مصرفم، هروئین مصرف می‌کردم و این برام خیلی بد بود. تنها کسی که فهمید من هروئین می‌کشم پسرم بود، چون من یک پسر بزرگ دارم و تنها کسی‌ که رسید بالای سرم پسرم بود، و واقعاً برای من خیلی دردناک بود، او یک ماه با من صحبت نمی‌کرد و همین باعث شد که بیام کنگره تا خودم را درمان کنم. در آخر هم تشکر می‌کنم از تمام مسافران و همسفران که در جشن ما حضور پیدا کردند. انشاالله همه شما این حال خوش را تجربه کنید.

 ممنون که به صحبت هام گوش دادید.

خلاصه سخنان راهنمای همسفر، همسفر زهرا:

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر 

خدا را شکر می‌کنم که امروز اذن این داده شد تا در این جایگاه شاهد تولد یک سال رهایی خانم فیروزه عزیز و مسافر محترمشان باشم. جا دارد من هم به نوبه خودم این تولد را تبریک عرض کنم در رأس خدمت بنیان کنگره جناب مهندس و خانواده محترمشان و مجددأ تبریک می‌گویم خدمت خانم فیروزه عزیز و مسافر محترمشان آقای محمد و راهنمای مسافرشان آقای مهران و راهنمای سفر اول خانم فیروزه، خانم شبنم عزیز، انشاالله تولد این عزیزان پرتکرار باشد. اگر بخواهم خیلی کوتاه در مورد خانم فیروزه بگویم خانم فیروزه زمانی که وارد کنگره شدند و در سفر اول بودند خیلی نگران بودند و خیلی تلاش می‌کردند که مسافرشان سفرش را به خوبی پشت سر بگذارد و به طور کامل از خودش قافل شده بود و بیشترین دغدغه ایشان مسافرش و حال خوب مسافرش بود و فراموش کرده بود که یک همسفر اینجا می‌آید که حال خودش خوب بشود. همانطور که می‌دانیم تخریبهایی که یک همسفر دارد کمتر از یک مسافر نیست و همونطور که جناب مهندس فرمودند ما نمی‌توانیم هیچ نفسی را تغییر بدهيم جز خودمان‌ را.

ما زمانی میتوانیم حال طرف مقابلمان را خوب کنیم و به او آرامش بدهیم که اول توانسته باشیم خودمان به آن آسایش و آرامش و حال خوب برسیم یعنی تا زمانی که چیزی را از خودمان نداشته باشیم به دیگری هم نمی‌توانیم بدهیم؛ زمانی که ما نگران هستیم و میترسیم از اینکه یک مسئله ناخوشایند برای ما پیش بیایید به راحتی آن مسئله را جذب می‌کنیم. خانم فیروزه عزیز و مسافرشان سفر اولشان سفر موفقی نبود با اینکه رهایی گرفتند. همانطور که استاد امین فرمودند برای رسیدن به طبقه هفتم بهشت اول باید به طبقه هفتم جهنم بروی تا بتوانی وارد طبقه هفتم بهشت شوی. خانم فیروزه اگر چه برای مدت کوتاهی سختی زیادی را متحمل شدند اما همین سختی و عبور از گذرگاه سخت اذن ورودی بود برای وارد شدن به فردوس. خانم فیروزه عزیز این رهایی که برای دومین بار بدست آوردند برایشان بسیار شیرین و گوارا بود چرا که هزینه آن را با تمام توان پرداخت کردند و به آن تزکیه و پالایش رسیدند و تبدیل شدند به زمین حاصل خیزی که بهترین بذرها را می‌شد در آن کاشت. و چقدر زیبا در جایگاه های خدمتی که به ایشان داده شد درخشیدند، در جایگاه مرزبانی که خیلی دوست داشتند این جایگاه را تجربه کنند اگر چه مدت کوتاهی بود اما بسیار فرمانبردار بودند و صد خودشان را گذاشتند و همینطور در دیگر جایگاه های خدمتی که داشتند. خیلی خیلی خوشحالم که خانم فیروزه عزیز به آن خواسته قلبی که قبولی در جایگاه راهنمایی بود رسیدند انشاالله که به زودی شال خوش رنگ راهنمایی را گردن این عزیز ببینم و انشاالله در این جایگاه هم به خوبی بدرخشند و بر طبق عدالت ،معرفت و عمل سالم قدم بردارند و انشاالله که به زودی مسافر محترمشان هم بتوانند در جایگاه راهنمایی خدمت کنند. همانطور که جناب مهندس می فرمایند انسان برای اینکه چیزی را بدست بیاورد تمام تلاش خودش را می‌کند اما زمانی که آن را بدست آورد برای نگهداشتنش تلاشی نمی‌کند.

انشاالله همه ما قدر این بستری که برای ما فراهم و محیا شده را بدونیم و اگر جایگاه و خدمتی به ما داده شد به بهترین شکل خدمتگذار باشیم و فراموش نکنیم که قبل ورود به این مکان مقدس در چه شرایطی بودیم و الآن وظیفه داریم تا کمک کنیم دیگر عزیزانی که تازه وارد هستند و سفر اولی به حال خوش و آرامش برسند.

خلاصه سخنان همسفر فیروزه:

سلام دوستان فیروزه هستم همسفر محمد؛

قبل از هرچیز خدای خودم را شکر میکنم بابت حضورم در کنگره ،بابت وجود آقای مهندس و بابت این روز قشنگ و به یادماندنی ابتدا تشکر میکنم از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان و بعد هم تشکر می‌کنم از راهنماهای عزیز خودم ،راهنمای سفر اولم خانم شبنم عزیز و راهنمای فعلی ام خانم زهرای عزیز و همینطور تشکر میکنم از راهنمای مسافرم آقای مهران و راهنمای درمان سیگارشان آقای مرتضی که این حال خوب و آرامشی که من و مسافرم و فرزندانمان داریم مدیون این عزیزان هستیم و تا هستی هست قدردان و سپاسگزارشان هستیم. یک تشکر هم میکنم از ایجنت و مرزبان های گروه خانواده و ایجنت و مرزبان های گروه مسافران که برای برگزاری این جشن زحمت کشیدند.

خب من هم وقتی وارد کنگره شدم با کوله باری از ناامیدی ،نگرانی ،پریشانی و حال خیلی خراب ،به این مکان مقدس آمدم و اصلاً فکر نمی‌کردم که مسافرم روزی هم موادشان و هم سیگارشان را درمان کنند و یادم هست توی سفر اولم خانم شبنم عزیز به من می‌گفت روزی فرا می‌رسد که به خاطر اعتیاد مسافرت خدا را شکر کنی، من با خودم میگفتم مگر می‌شود کسی به خاطر اعتیاد همسرش خدا را شکر کند ولی آن روز فرا رسید و من امروز خدای خودم را شکر میکنم که همسرم یک مصرف کننده بود تا من به واسطه ی اعتیاد ایشان به کنگره بیایم و از آموزش های ناب اینجا بهره مند شوم. در آخر هم تشکر می‌کنم از همه شما دوستان عزیز چه مسافران و چه همسفران که امروز با مشارکت های زیبای خودتان‌ انرژی ما را صد چندان کردید ،برای سفر اولی های عزیز آرزوی درمان و رهایی و برای سفر دومی های عزیز فرصت خدمتگزاری را خواستارم. ممنون که به صحبت‌های من توجه کردید.

نویسنده و تایپ مطلب: مسافر میلاد و مسافر محمد

ویراستار: مسافر حمید

عکس، تنظیم و بارگذاری: مسافر حجت

مرزبان خبری: مسافر محمد

گروه سایت مسافران نمایندگی خمین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .