چهارمین جلسه از دوره اول لژیون سردار خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی لاله کرج، با استادی مسافر فتان، نگهبانی راهنما مسافر پریسا و دبیری مسافر میترا، با دستورجلسه "آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی" روز شنبه مورخ 20 خرداد 1404 راس ساعت ۱۱:۱۵ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان فتان هستم یک مسافر
دستور جلسه امروز در مورد (آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی) و ارتباط آن با لژیون سردار است. ما در کنگره معتقد هستیم که ابتدا درمان اهمیت دارد، بعد تعادل و در ادامه تعالی. در این مسیر اگر قرار است من به موفقیتی برسم، همانطور که آقای مهندس همیشه میگویند؛ غیر از تلاش، مسائل مهم دیگری نیز وجود دارد؛ اینکه من چقدر روی خودم، انسانیت و منیتم، و روی مسائل و مشکلات وجودیام کار میکنم.
بزرگترین مسئله این بود که بتوانیم درک کنیم بیشتر اشکالاتی که در دنیای بیرون وجود دارد و باعث ناراحتی ما میشود، از درون خود ماست. اگر من بتوانم آنها را ببینم و حل کنم، موفقیتهای بزرگی به دست خواهم آورد، که اول از همه آرامش و تعادل است، و بعد میتوانم آن آرامش را به دنیای بیرونم نیز گسترش بدهم.
آداب معاشرت و ادب موضوع بسیار مهمی است. آداب یعنی یک سری رسم و رسوم که در مسائل مختلف برای ما تعریف شده است؛ از برخورد ما با همدیگر، ارتباطاتمان، غذا خوردن، راه رفتن، حرف زدن، صحبت کردن، در جلسه نشستن و نکات بسیاری که باید یاد بگیریم و این رسم و رسوم را رعایت کنیم تا بتوانیم با کمترین رنجش نسبت به همدیگر، مسائلمان را حل کنیم.
برخی از ما ممکن است از اطرافیانمان به خاطر اینکه ما را درک نمیکنند و حریم ما را تشخیص نمیدهند ناراحت باشیم. ما وقتی به حریم دیگران احترام میگذاریم، انتظار داریم دیگران نیز به حریم ما احترام بگذارند. اما لازمهاش این است که اول آموزش ببینیم. به نظر من همه کسانی که قدم در کنگره میگذارند اول از همه باید درس آداب معاشرت، تعادل و بیتعادلی را گوش بدهند. حتی در مورد غذا خوردن یا سلام کردن که فکر میکنیم یک مسئله خیلی معمولی است، ایراداتی وجود دارد.
من بعد از مدتهای مدید، خارج از کنگره در کلاسی ثبتنام کردم، برخوردها برایم خیلی جالب بود، کسانی که در سطح بالای آموزشی قرار داشتند یا مدیر بودند، وقتی وارد کلاس میشدند به دیگران سلام نمیکردند، و انتظار داشتند دیگران به آنها سلام کنند و احترام بگذارند! درصورتیکه شخصیت من به این نیست که چقدر منیت دارم یا جایگاهم چیست، من با این کار نشان میدهم که چقدر تعادل دارم و چقدر میتوانم مسائل را درک کنم. به آنها گفتم در اینجا اصلاً تربیت و ادب وجود ندارد، شما که مدیر هستید نتوانستید به اعضای گروهتان یاد بدهید چگونه باید به شاگردان احترام بگذارند، مسلماً چنین سیستمی بعد از مدتی رو به افول خواهد رفت.
در مورد سلام کردن؛ در کنگره همه میدانند کسی که وارد جایی میشود باید سلام کند، مهم نیست جایگاهش چیست، خود آقای مهندس زمانی که از در وارد میشوند یا از آسانسور پایین میآیند، به همه سلام میکنند.
نکات بسیار دیگری وجود دارد که من فقط میتوانم اشارهای به هر کدام کنم؛ در مورد غذا خوردن؛ قاشق و چنگال ما نباید صدا بدهد. وقتی که میهمان داریم، باید اول از همه برای خودمان غذا بکشیم و آخرین نفری باشیم که از سر سفره بلند میشویم. من همیشه مهمان که میآمد، برایش غذا میکشیدم و خودم سریع غذا میخوردم و دنبال کارهای خودم میرفتم. بعد فهمیدم که باید کنار میهمان بنشینم تا غذا خوردنش تمام شود. معمولاً همه خیلی آرام غذا میخورند، شاید دوست داشته باشند بیشتر بخورند، ولی وقتی من صحنه را ترک میکنم، ممکن است میهمانم گرسنه بماند.
در مورد پریدن وسط حرف دیگران و زمانی که دو نفر با هم صحبت میکنند؛ وقتی دارم با کسی صحبت میکنم، باید اجازه بدهم حرفشان تمام بشود. کسانی که ADHD دارند، فکر میکنند من تا آخر حرف طرف مقابل را میدانم که چه میخواهد بگوید، و دیگر اجازه نمیدهند حرفش را بزند. این باعث خیلی از سوءتفاهمها در زندگی میشود، درصورتیکه شاید بخواهد مطلب دیگری بگوید و من با آن عجله و بیادبی، طرف مقابلم را ناراحت میکنم و رابطه خدشهدار میشود. بسیاری از مسائل ما که به مشکل برمیخورد، برای این است که نمیتوانیم در روابطمان آن حرمتها را کنترل کنیم و دیگران از ما دلخور میشوند.
وقتی راهنما وارد لژیون میشود، رهجویی که از جای خود بلند میشود، نشان میدهد که چقدر آگاه است و چقدر میبیند، حسهایش قوی است و متوجه آمدورفت راهنمای خودش میشود.
وقتی دو نفر دارند با همدیگر صحبت میکنند، نباید یکدفعه وسط حرفشان بپرم و بگویم؛ میان حرفتان شکر! اصولا ما نباید وارد بحث دیگران شویم، وقتی صحبتشان تمام شد بعد میتوانیم حرف خودمان را بزنیم.
نکته دیگر در مورد صحبت کردن خانمها با آقایان است؛ عباراتی مانند جانم، عشقم، و ... خیلی باب شده، ما حتی وقتی به سوپر مارکت هم میرفتیم این واژهها را میگفتیم. ولی آقای مهندس گفتند از این عبارات استفاده نکنید، بگویید بله! حتی رهجو هم نباید با راهنما اینگونه صحبت کند، باید از پیشوند خانم استفاده کنیم.
در خانواده، دوستان، و حتی در ارتباط با خواهر و برادرمان هم باید حواسمان به این نکات باشد. به محض اینکه شروع کنیم به رعایت کردن این آداب، تاثیر زیادی در پیشرفت کارها و مسائل مالی ما خواهد داشت. تمام اینها نشاندهنده بیداری ما در زندگی است.
در مورد رانندگی کردن نیز آدابی داریم؛ ما در ارتباطاتمان بسیاری مسائل را رعایت می کنیم و به دیگران میگوییم شما بزرگتر هستید، بفرمایید، ولی متاسفانه هنگام رانندگی همه چیز فراموش میشود، هیچکس به دیگری راه نمیدهد، و رعایت کسی که دارد پیاده از خیابان رد میشود را نمیکنند.
در هنگام پارک کردن، حریم دیگران را رعایت نمیکنیم، جایی که اصلاً به ما تعلق ندارد یا متعلق به کسی دیگر است، پارک می کنیم، یا به صورت دوبل میایستیم، از داخل ماشین به بیرون آشغال میریزیم، حتی برخی سفرهشان را از تراس در خیابان میتکانند! محیط زندگی ما باید تمیز باشد، ولی مال دیگران اصلاً برایمان ارزشی ندارد. این نشان میدهد که من برای دیگران و حق و حقوقشان هیچ ارزشی قائل نیستم، درنتیجه دیگران نیز دقیقاً همان رفتار را نسبت به من انجام میدهند، و باید توقع چنین قضیهای را داشته باشم.
نکته آخر اینکه؛ اگر ما در رفتار دیگران بیتعادلی دیدیم، نباید از دستشان ناراحت بشویم، باید بدانیم که این شخص در شرایط خوبی نیست، سعی کنیم تا جایی که میتوانیم اعتدال را نگه داریم. تعادل از ریشه عدل به معنی پایداری است، هرقدر من در شخصیت و رفتارم پایدارتر باشم، میتوانم با دیگران ارتباط بهتری داشته باشم و در نتیجه موفقیتهای بیشتری کسب کنم، موفقیتهای مالی، کاری، حتی سیو کردن و پسانداز پول هم به تعادل من بازمیگردد، در خرج کردن و هزینههایی که در زندگی انجام میدهم.
گردآوری و تایپ: مسافر میترا- نمایندگی لاله کرج
ویرایش و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
49