ای خداوند بزرگ، خالق جهان و جهانیان تو با این همه عظمت و این قدر بزرگی که خالق کهکشانها و همه موجودات هستی، آیا در اراده و توان تو نیست که معجزهای کنی و کسی پیدا شود در این کره خاکی برای اعتیاد درمانی پیدا کند؟ این دقیقاً سؤالی بود که حدود یک سال قبل زمانی که از همه جا درمانده بوده و به هر دری زده بودم؛ اما درمانی برای درد خود پیدا نکرده بودم. با گریه و ناله از خدای خود پرسیدم و بعد از چندین ماه خداوند اذن ورود ما را به کنگره داد و توانستیم مسیر کنگره را بیابیم.
با اینکه چند سال قبل وقتی مسافرم توسط یک دکتر در حال ترک در منزل بود، از طریق یک ورزشکار که مسافری از کنگره بود، نام کنگره۶۰ را شنیده بودیم؛ اما بعد از آن به هر دری زدیم نتوانستیم اسم این مکان را پیدا کنیم؛ ولی بعد از ورود به کنگره فهمیدم که تا آن زمان هنوز اذن ورود به کنگره برایمان صادر نشده بود.
حال حدود ۷ ماه است که من وارد کنگره شدهام و آموزشهای کنگره را دریافت میکنم. خیلی از سؤالهایی که در ذهنم دارم پاسخش را به بهترین شکل ممکن در مییابم و به خیلی از مسئلهها و گرههای وجود خود از طریق آموزشها پی بردهام. همه ما مسیر مشترک ولی با چالشهای متفاوت داشتیم که ما را به کنگره وصل کرده و تنها مکان امن و آرامشبخشی برایمان شده است که من حتی در ناراحتترین شکل ممکن هم دوست دارم که در این مکان حضور پیدا کنم.
بارها شده که نیروهای منفی و بازدارنده به هر شکل مانع ورود من به کنگره شدهاند؛ ولی خداوند را شاکر و سپاسگزارم که موفق نشدند. در طول سالها مسیرها و راههای مختلفی را تجربه کردم؛ اما نتیجه همه آنها به پوچی، تاریکی، حزن و اندوه منتهی شد؛ ولی شکرگزار خداوندی هستم که درست بعد از چند ماهی که من سؤالی از او کردم، مسیر راه را برایم آشکار کرد.
بعد از چند ماه سفر در کنگره برای عید دیدنی خدمت آقای مهندس به تهران رفتیم، حس و حالم را شاید هیچ وقت نتوانم با کلمهها به زبان بیاورم؛ چون کلمهها خیلی حقیر و قاصر از بیان این لحظات هستند، برای توصیف و تمجید این مرد بزرگ هیچ کلمهای در ذهنم نقش نمیبندد. استرس خیلی زیادی داشتم انرژی و جو خیلی سنگینی در اتاق آقای مهندس حاکم بود که من حتی نتوانستم سخنی بر زبان بیاورم. هیچ وقت آن لحظات شیرین و نفسگیر از خاطرم نخواهند رفت.
من از کنگره چیزهای زیادی آموختم، از راهنمایم و هملژیونیهایم، آموزشهای نابی دریافت کردم که هر کدام دقیقاً مسیر زندگیام را سهل کرد و روزبهروز مصممتر میشوم که باید در این مکان خدمتهای زیادی انجام دهم و ماندگار شوم.
هر چند من با مسافرم به این مکان آمدم و برای درمان اعتیاد او وارد کنگره شدهام؛ اما آقای مهندس خیلی خوب توضیح دادند که همسفرها برای خودشان آموزش ببینند و کاری به مسافرانشان نداشته باشند، هر چند مسافرها تخریب اعتیاد دارند؛ اما من به عنوان یک همسفر تخریبهای خیلی بیشتری از مسافرم دارم که شاید ماهها یا سالها طول بکشد که به درمان برسم؛ اما یقین دارم که با تفکر و تدبیر آقای مهندس که این بستر را فراهم کردهاند صددرصد من موفق خواهم شد و نه تنها همسفران بلکه همه مسافران سربلند و پیروز میشویم.
مطمئن هستم مسافران سخت سفر هم گل رهایی را از دستان پرتوان آقای مهندس دریافت خواهند کرد. ان شاءالله که من هم در این مسیر مستدام باشم و بتوانم در این مکان خدمت کنم و خدمتگزار لایقی برای کنگره۶۰ باشم؛ چرا که آقای مهندس این جمله را به کرات استفاده میکنند و ما باید آن را الگوی زندگی خود کنیم که دیگران کاشتند و ما خوردیم و ما بکاریم تا دیگران بخورند.
نویسنده: همسفر رباب رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر نینا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
97